فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره کهف آیه 8

(8) وَإِنَّا لَجَعِلُونَ مَا عَلَیْهَا صَعِیداً جُرُزاً
و ما (سرانجام) آنچه را روی آن است، به صورت خاک وزمینی بی گیاه قرار می دهیم.
نکته ها:
«صَعید» به خاک و مطلق روی زمین گفته شده است. «جُرُز»، زمین بی گیاه است.
خداوند، کلمه ی «لِیَبلوَکم» مربوط به مسئله ی آزمایش مردم را در میان دو کلمه ی «جعلنا» و «جاعِلون» قرارداد که یکی مربوط به سرسبزی زمین است و دیگری مربوط به بی گیاهی آن، تا اشاره باشد به اینکه آزمایش و امتحان مردم در لابلای سبزی و شادابی و خشکی و غم ها می باشد، امّا آنچه مهم است عملکرد انسان و پیروزی اوست.
در روایات مراد از «احسن عملا» کار عاقلانه و همراه با تقواست که ذخیره ی قیامت نیز شده باشد.**تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 361 و ج 3، ص 243.***
پیام ها:
1- دلیل ایمان نیاوردن کفّار، سرمستی به جلوه های دنیاست. (لم یؤمنوا... جعلنا ما علی الارض زینة)
2- همه ی آنچه روی زمین است، باغها، گل ها، میوه ها، حیوانات، آبها، معادن، رنگ ها، بوها، زینت زمین است. (زینةًلها) امّا برای انسان های رشد یافته، ایمان، زینت و آرایش است.**(حبّب الیکم الایمان و زیّنه فی قلوبکم). حجرات، 7.***
3- زینت ها، وسیله ی آزمایش است. (زینةًلها لنبلوکم) تا معلوم شود چه کسی فریفته شده و خود را می فروشد و چه کسی با قناعت و زهد و برخورد کریمانه، آنها را مقدّمه ی عمل صالح قرار می دهد.
4- آزمایش، نشانه ی اختیار انسان است.**آزمایش در مواردی بکار می رود که انسان قدرت انتخاب داشته باشد.*** (لیبلوکم)
5 - کیفیّت عمل مهم است، نه مقدار و کمّیت آن. (احسن عملاً)، نه «اکثرعملاً»
6- زیبایی گل ها و طبیعت فانی است، ولی کار نیک ماندگار است. (ایّکم احسن عملاً... صعیداً جرزا)
7- به زیبایی های ظاهری دنیا مغرور نشویم، که همه با خاک یکسان می شود. (صعیداً جرزا)

سوره کهف آیه 9

(9) أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَبَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُواْ مِنْ ءَایَتِنَا عَجَباً
آیا نپنداشته ای که اصحاب کهف و رقیم، از نشانه های شگفت ما بودند؟
نکته ها:
«رَقِیم» به معنای نوشته و لوحی است که داستان اصحاف کهف برآن نوشته شده و نام آنان برآن رقم خورده است. «کَهف» به غار بزرگ گفته می شود.
آیه می گوید: مهم تر از خواب کردن چند نفر در غار و سپس بیدار کردن آنها، ایجاد زیبایی های متعدد و فراوان در روی زمین و سپس محو کردن آنهاست. زیرا ماجرای اصحاب کهف، در برابر قدرت الهی چندان شگفت انگیز نیست.
ماجرای اصحاب کهف، بعد از زمان حضرت عیسی و قبل از بعثت پیامبر اسلام و در سرزمین روم و شهر افسوس بوده و طاغوتشان دقیانوس نام داشته است. درس عبرتی که از این حادثه می توان گرفت، درسِ هجرت و پایمردی و امدادهای الهی است و نباید کاری به مکان وزمان و تعداد و... داشت.
ظاهراً اصحاب کهف و رقیم، نام یک گروه باشد. وبرخی رقیم را نام منطقه ی اصحاب کهف دانسته اند. گرچه در برخی تفاسیر، اصحاب رقیم را آن سه نفری دانسته اند که برای کسب و کار و زندگی، از خانه بیرون رفتند، در راه باران گرفت و به غاری پناهنده شدند. با ریزش قطعه سنگی از کوه، دَرِ غار بسته شد و آنان زندانی شدند. آنان هر یک کار خیر و خالصانه ای را که انجام داده بودند یادآور شدند و از خدا خواستند به خاطر آن عمل، آنان را نجات دهد. در هر نوبت، کمی سنگ کنار می رفت، تا سرانجام نجات یافتند. پیامبر صلی الله علیه و آله پس از نقل این داستان فرمودند: هرکه با خدا باشد نجات می یابد.**تفاسیر مجمع البیان، نورالثقلین، کشف الاسرار، درّالمنثور.***

سوره کهف آیه 10

(10) إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَ هَیِّی ءْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً
آنگاه که آن جوانمردان به غار پناه بردند، گفتند: پروردگارا! از سوی خود رحمتی به ما عطا کن و برای ما رشدی در کارمان فراهم ساز.