سوره اِسراء آیه 93
(93) أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَی فِی السَّمَآءِ وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَباً نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّی هَلْ کُنتُ إِلَّا بَشَراً رَّسُولاً
یا برای تو خانه ای از زر و زیور باشد، یا در آسمان پرواز کنی و به پرواز و بالا رفتن تو (نیز) ایمان نخواهیم آورد تا آنکه کتابی برما فرود آوری که آن را بخوانیم. بگو: پروردگار من منزّه است. آیا جز این است که من بشری فرستاده شده ام؟!
نکته ها:
«کما زعمت» اشاره به تهدید و وعده ی عذابی است که پیامبر در سوره سبأ داشته است. (او تسقط علیهم کسفاً من السماء)**سبأ، 9.***
معجزه از شئون ربوبیّت خداوند و سرچشمه ی آن اراده و حکمت الهی است واز
شرایط معجزه آن است که بی هدف و بیهوده یا محال نباشد. درخواست های کفّار از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این آیه بیهوده است. ساقط ساختن آسمان به نابودی همسر می انجامد و کسی نمی ماند تا ایمان آورد. احضار خدا و فرشتگان هم محال است، چون جسم نیستند تا احضار شوند و ما آنان را مشاهده کنیم.
پیام ها:
1- کفّار، لجوج و بی ادبند. در تعبیر (لن نؤمن) و(کمازعمت) نوعی بی ادبی است.
2- کفّار، تهدیدات انبیا را باور نداشتند. (کما زعمت)
3- درخواست های محال و بیهوده پذیرفته نمی شود. (تأتی باللّه)
4- حس گرایی مشرکان، دلیل توقعات نابجای آنان می باشد. (تسقط... تأتی)
سوره اِسراء آیه 94
(94) وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن یُؤْمِنُواْ إِذْ جَآءَهُمُ الْهُدَی إِلَّا أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَّسُولاً
وآنگاه که هدایت به سراغ مردم آمد، چیزی مردم را از ایمان آوردن بازنداشت، جز آنکه گفتند: آیا خداوند، بشری را به عنوان پیامبر، برانگیخته است؟
نکته ها:
کسانی که دارای منطق درستی نیستند، نقطه ی قوّت را نقطه ضعف می پندارند. انسان بودنِ پیامبر نقطه ی قوّت است، نه ضعف. چون به خاطر داشتن غرائز و امیال و مشکلات، درد انسان ها را درک می کند و می تواند الگوی عملی باشد و نسخه ی مفیدی ارائه بدهد.
بر طبق آیات قرآن، بهانه های کفّار برای ایمان نیاوردن، از این قرار است:
الف: چرا انبیا انسان هایی همچون ما هستند؟
پاسخ: بهترین نوع تبلیغ آن است که همراه با نمونه ی عملی و ارائه الگو باشد.
ب: اگر بناست انسانی پیامبر باشد، چرا فلانی از فلان خانواده یا شهر نباشد؟
پاسخ: تقسیمات مردم براساس خیال و معیارهای مادّی است، امّا نزول وحی لیاقت می خواهد.
ج: چرا خود ما پیامبر نباشیم؟
پاسخ: نبوّت مقامی بس والا، حتّی برتر از مقام فرشتگان است و هر انسانی با هر سابقه ای سزاوار پیامبری نیست.
د: چرا فرشتگان برخود ما فرود نمی آیند؟
پاسخ: نزول فرشته بر کسانی است که سابقه انحراف و گناهی نداشته باشند وگرنه هر روز دروغ و انحرافی را به نام وحی برای مردم می آورند.
پیام ها:
1- کفّار، بهانه جو و بی منطقند. بهانه ی کفّار این بود که چرا پیامبر بشری همانند آنهاست. (ما منع...)
2- پیامبران برای هدایت و تربیت مردم، به سراغ آنان می رفتند. (جائهم الهدی)
3- شخصیّت و کرامت انسان، چون برای انسان جاهلی ناشناخته بود، می پنداشت که انسان لایق نبوّت نیست. (بشراً رسولا)
سوره اِسراء آیه 95
(95) قُل لَّوْ کَانَ فِی الْأَرْضِ مَلَئِکَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنَا عَلَیْهِم مِّنَ الْسَّمَآءِ مَلَکاً رَّسُولاً
بگو: اگر در زمین فرشتگانی بودند که با اطمینان و آرامش راه می رفتند، هر آینه ما از آسمان فرشته ای را به عنوان فرستاده بر آنان می فرستادیم.
نکته ها:
آیه، در ردّ دیدگاه آنان که به بشر بودن پیامبر اعتراض داشتند، می فرماید: فرستادن پیامبر، سنّت الهی وضرورت دینی است، حتّی اگر همه اهل زمین فرشته بودند و نزاع و کشمکشی نیز میان آنان نبود و همه در آرامش و رفاه بودند، باز هم فرستاده ای از جنس آنان از جانب خداوند می آمد، چون وظیفه ی انبیا، تکامل و رشد معنوی و الگو دادن است، نه تنها رفع خصومت و دشمنی میان آنان.
پیام ها:
1- همگونی رهبران با مردم، لازمه ی تربیت و الگوپذیری آنان است. انسان برای انسان، فرشته برای فرشته. (ملائکة، ملکاً)
2- رسالت و پیامبری از جانب خداست و انتخابی نیست. (لنزّلنا... رسولا)