سوره اِسراء آیه 71
(71) یَوْمَ نَدْعُواْ کُلَّ أُنَاسِ بِإِمَمِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَبَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَبَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلاً
روزی که هر گروهی از مردم را با پیشوایشان فرامی خوانیم، پس هر کس نامه ی عملش به دست راستش داده شود، پس آنان نامه ی خود را (با شادی) می خوانند و کمترین ستمی بر آنان نمی شود.
نکته ها:
«فَتیل»، رشته ی باریک میان شکاف هسته ی خرماست، کنایه از چیز بسیار اندک و حقیر می باشد.
در قرآن از دو گونه پیشوا نام برده شده است: یکی امام نور و هدایت، (ائمّةً یهدون بأمرنا)**انبیاء، 73.*** و دیگری امام نار و ضلالت، (ائمّةً یدعون الی النّار)**قصص، 41.*** که گروه دوّم، با زور و تهدید و تطمیع و تحقیر، مردم را به اطاعت خود وامی دارند.
ابوبصیر به امام صادق علیه السلام گفت: «اشهد انّک امامی»، گواهی می دهم که تو امام من هستی. امام فرمود: در قیامت، هر گروهی با امامشان محشور می شوند، خورشیدپرستان با خورشید و ماه پرستان با ماه.**تفسیر نورالثقلین.***
پیام ها:
1- قیامت رافراموش نکنیم. (یوم ندعوا)
2- تقسیم بندی مردم در قیامت، براساس رهبرانشان خواهد بود. (کل اناس بامامهم)
3- انسان، ناگزیر الگو و رهبری را برای خود انتخاب می کند. (کل اناس بامامهم)
4- مسلمان نباید در مسائل رهبری، منزوی و بی تفاوت باشد. (ندعوا کل اناسٍ بامامهم)
5 - آثار مسأله انتخاب رهبری و اطاعت از او، تا دامنه ی قیامت ادامه دارد. (ندعوا کلّ اناسٍ بامامهم)
6- قیامت، نه تنها دادگاه افراد، بلکه محکمه ی بزرگ امّت ها و ملّت ها و احزاب و مکتب ها و حکومت ها نیز هست. (ندعوا کل اناسٍ بامامهم)
7- امامت و ولایت، در متن زندگی مطرح است، نه آنکه صرفاً موضوعی اعتقادی و در حاشیه ی زندگی باشد. رهبری است که مردم را اهل سعادت یا شقاوت می کند (بامامهم)
8 - در قیامت، نیکان از خواندن نامه ی عمل خود شاد می شوند. (یقرئون کتابهم) و یکدیگر را صدا می زنند که بیایید نامه ی مرا بخوانید. (هاؤم اقروا کتابیه)**حاقّه، 19.***
9- انسان عملکرد خود رابه صورت مکتوب دریافت خواهد کرد. (کتابه)
10- محاکمه ی انسان ها در قیامت بر اساس دلائل و اسناد مکتوب است. (و لا یظلمون فتیلا)
11- کیفر و پاداش در قیامت، صددرصد عادلانه است. (ولا یظلمون فتیلاً)
سوره اِسراء آیه 72
(72) وَمَن کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْأَخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً
و هر کس در این دنیا کوردل و گمراه باشد، در آخرت نیز کور و گمراه تر خواهد بود.
نکته ها:
در قیامت علاوه بر صحنه هایی که انسان ها مُهر بر لب و لال برانگیخته می شوند، عده ای هم نابینایند. نابیناییِ آنجا ریشه در کور دلی دنیا دارد.
در روایات است: کسی که حج بر او واجب شود ولی حج نرود، یا قرآن بخواند ولی عمل نکند، کور محشور می شود.**تفسیر کنزالدقائق.***
کور دلی بدتر از کوری چشم است، چنانکه حضرت علی علیه السلام می فرماید: «شرّ العمی عمی القلب»، بدترین کوری، کوری دل است. و همچنین فرمودند: «اشدّ العمی مَن عمی عن فضلنا» بدترین و سخت ترین کوری، کوری کسی است که چشم دیدن فضایل مارا ندارد.**تفسیر کنزالدقائق.***
کوری در قیامت در آیات دیگر هم آمده است، از جمله: (نحشرهم یوم القیامة علی وجوههم عمیاً)**اسراء، 97.***، همچنین آیه ی 125 سوره طه، کور برانگیخته شدن در قیامت را در اثر کور دلی در دنیا و فراموش کردن آیات الهی و اعراض از حقّ دانسته است.
امام باقر علیه السلام می فرماید: کسی که از دیدن آفرینش بهره ی معنوی نگیرد، پس نسبت به آخرتی که ندیده، کوردل تر است.**توحید صدوق، ص 455.***
سؤال: در آیاتی آمده است که به گنهکاران گفته می شود: کتابت (نامه ی عملت) را بخوان، (اقرءکتابک) این آیات با نابینایی آنان درقیامت چگونه قابل جمع است؟
پاسخ: کوری در یکی از مواقف قیامت است، در موقف دیگر بینا می شوند و حقایقی را که در دنیا نشناخته اند، آنجا آشکارا می بینند.
پیام ها:
1- شخصیّت اخروی انسان، بازتابی از شخصیّت دنیوی اوست. (فی هذه اعمی فهو فی الاخرة اعمی) بصیرتِ اینجا، بصیرت آنجا را در پی دارد و کور دلی اینجا، کوری آنجاست.
سوره اِسراء آیه 73
(73) وَإِن کَادُواْ لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَآ إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَ إِذاً لَّاتَّخَذُوکَ خَلِیلاً
و بسا نزدیک بود که تو را از آنچه به تو وحی کردیم غافل کنند تا چیز دیگری غیر از وحی را به ما نسبت دهی، و آنگاه تورا دوست خود گیرند.
نکته ها:
در روایات می خوانیم که مشرکان از پیامبر اکرم درخواست احترام به بت ها یا مهلت یکساله برای ادامه بت پرستی داشتند و پیامبر نزدیک بود که بپزیرد، ولی خداوند او را حفظ کرد اما این روایات مردود است و با اصل عصمت و قاطعیّت پیامبر که در آیات دیگر قرآن آمده و سیره ی حضرت است، سازگار نیست.**تفسیر المیزان.***
صاحب تفسیر اطیب البیان می گوید: اینکه در آیه، «عن الّذی اوحینا» آمده است، نه «عمّا اوحینا» نشان می دهد که تلاش کفّار برای برگرداندن نظر پیامبر و عنایت او از شخص خاصّی بوده است، نه مطالب وحی شده. امّا اینکه آن شخص چه کسی بوده که خداوند درباره اش وحی فرموده است؟
حدیثی از امام باقر و امام کاظم علیهما السلام نقل شده که درباره ی ولایت حضرت علی علیه السلام است که خداوند از طریق وحی سفارش هایی را به پیامبر کرد. خداوند برای توجه نکردن پیامبر به حسادت مردم و نپذیرفتن و تحمّل نکردن آنان، این آیه را نازل کرد و تلاش های کفّار برای عدول و تغییر موضع پیامبر را بی نتیجه گذارد.
البتّه این کلام با توجّه به کلمه ی «الذی» و حدیث یاد شده قابل قبول است، به شرط آنکه مراد معرّفی حضرت علی علیه السلام در مکّه باشد، چون سوره مکّی است.
پیام ها:
1- کفّار برای جذب انبیا نیز طرح و برنامه می ریزند. (کادوا لیفتنونک)
2- رهبران مذهبی باید از توطئه های دشمن در جهت ایجاد سستی و تغییر در مواضع مکتبی، هوشیار باشند. (کادوا لیفتنونک)
3- اگر دوستی و ارتباط با افراد و کشورها به قیمت چشم پوشی از مکتب و مقدّسات باشد، بی ارزش است. (اذاً لاتّخذوک خلیلاً)
4- تا مسلمانان دست از مکتب و آیین خود بر ندارند، کفّار و دشمنان، دوست واقعی آنان نخواهند شد، دشمن به کم قانع نیست، می خواهد شما را از مکتب جدا کند. (اذاً لاتّخدوک خلیلاً)**نظیر آیه ی (لن ترضی عنک الیهود و لاالنّصاری حتّی تتّبع ملّتهم) یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد، مگر آنکه از کیش و آیین آنان پیروی کنی. بقره، 120.***