فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره اِسراء آیه 60

(60) وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّءْیَا الَّتِی أَرَیْنَکَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْءَانِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیَناً کَبِیراً
و (به یادآور) آنگاه که به تو گفتیم: همانا پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤیایی را که نشانت دادیم و آن درخت نفرین شده در قرآن را، جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم. و ما مردم را بیم می دهیم، ولی (هشدار ما) جز طغیان و سرکشی بزرگ، چیزی بر آنان نمی افزاید.
نکته ها:
در آیه ی قبل سخن از کشتن ناقه ی صالح بود و در این آیه، سخن از شجره ی ملعونه که قاتل اهل بیت پیامبر علیهم السلام بودند. در روایات می خوانیم که اهل بیت فرمودند: ما کمتر از ناقه ی صالح نیستیم، جسارت به ما هلاکت را به دنبال دارد.**بحار، ج 28، ص 206 و ج 50، ص 192.***
در قرآن، چند رؤیا برای پیامبر اسلام بیان شده است: یک رؤیا در آستانه ی جنگ بدر، که خداوند دشمنان را به چشم پیامبر اندک نشان داد، تا مسلمانان سست نشوند.**انفال، 43.*** دیگری رؤیای ورود فاتحانه به مسجدالحرام.**فتح، 27. ***و یکی هم خوابی که در این آیه مطرح است. دو خواب قبلی پس از هجرت و در مدینه بوده، اما این خواب در مکّه بوده است. البتّه برخی رؤیا را مربوط به معراج دانسته اند، در حالی که معراج در بیداری بود و رؤیا ظهور در خواب دیدن دارد.
آن خواب و شجره ی ملعونه یکی است، چون نتیجه ی واحدی دارد و آن فتنه بودن برای مردم است. خداوند این شجره ی ملعونه و اعمالشان را در خواب به پیامبر صلی الله علیه و آله نشان داد و فرمود که این سبب فتنه ی امت توست و با جمله ی «انّ ربّک احاط بالناس»، آن حضرت را دلداری داد.
«شَجرة»، هم به معنای درخت است، هم هر اصلی که شاخه ها و فروعی داشته باشد. لذا به قبیله هم شجره گفته می شود. پیامبر نیز فرمود: من و علی از یک شجره ایم «أنا و علیٌّ من شجرة واحدة».**بحار، ج 38، ص 309.*** به سلسله ی نسب و نژاد نیز «شجره نامه» گفته می شود. پس شجره ی ملعونه، قومی ریشه دارند که ملعونند.
در آخر این آیه آمده است که هشدارهای الهی نسبت به شجره ی ملعونه، نتیجه ای جز افزایش طغیان بزرگ اینان ندارد. و «طغیان کبیر» تنها یکبار و در همین آیه به کار رفته است. پس باید در قرآن از یک شجره ملعونه واز قوم و قبیله ای سراغ گرفت که به ظاهر مسلمان، ولی در باطن دارای نفاق وسبب فتنه ی مردم اند.
در قرآن، امور متعدّدی لعنت شده است، مثل: ابلیس، یهود، منافقان، مشرکان، علمایی که حقّ را کتمان کردند، آزاردهندگان پیامبر، امّا تنها منافقانند که همراه مسلمانان وموجب فتنه آنانند، زیرا ابلیس و اهل کتاب ومشرکین، چهره ای روشن دارند، ولی منافقان به ظاهر مسلمان، پیوسته عامل فتنه بوده اند.**عمیق ترین نظر در باره ی این آیه که با روایات همراه است، در تفسیر المیزان آمده است.***
بعضی پنداشته اند شجره ی ملعونه، همان «درخت زقّوم» است که وسیله ی عذاب الهی است، ولی چیزهای دیگری هم وسیله ی عذاب الهی بوده است که این نشانه ی لعنت شدن آن وسیله نیست، مثل رود نیل که فرعون را غرق کرد، یا فرشتگان که بر اقوامی عذاب نازل کردند، یا مؤمنان که در جنگ ها بازوی خدا در عذاب و نابودی کفّار بودند. «قاتلوهم یعذّبهم الله بایدیکم»**توبه، 14.***
علامه ی طباطبایی (ره) در بحث روایی سوره ی قدر، از برجستگان اهل سنّت مثل خطیب بغدادی، ترمذی، ابن جریر، طبرانی، بیهقی، ابن مردویه و از علمای شیعه مثل کافی نقل می کند که پیامبراکرم در خواب، بالا رفتن بوزینگان را از منبر خود دید و بسیار غمگین شد. جبرئیل نازل شد. حضرت خواب خود را بر او بیان کرد. جبرئیل به آسمان رفت و چون برگشت، این آیات را با خود آورد: (افرأیت ان متعّناهم سنین . ثمّ جائهم ما کانوا یوعدون . ما اغنی عنهم ماکانوا یمتعّون)**شعراء، 205 - 207.*** آیا نمی بینی که اگر ما سالیانی آنان را بهره مند سازیم، سپس عذابی که به آنان وعده داده شده، سراغشان آید، بهره گیری های دنیوی برایشان سودی نخواهد بخشید. این رؤیا، همچنین سبب نزول سوره ی قدر شد، تا به پیامبر تسلی بدهد که اگر بنی امیه هزار ماه حکومت می کنند، در عوض ما به تو شب قدر دادیم که بهتر از هزار ماه است.
مسأله خواب دیدن بوزینه هایی که حکومت را به دست گرفتند و بر منبر پیامبر بالا می رفتند، از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نیز روایت شده است.**تفسیر تبیان.
*** و مفسّران شیعه و سنّی مراد از شجره ی ملعونه را «بنی امیّه» می دانند.
امام سجاد علیه السلام فرمود: جبرئیل بوزینه ها را بر بنی امیه تطبیق داد. پیامبر پرسید: آیا این حادثه در زمان من رخ می دهد؟ پاسخ داد: نه، حدود چهل سال بعد از هجرت تو رخ می دهد.**تفسیر لاهیجی.***
در میان بنی امیه هم، آن کس که بیش از همه طغیان کرد و حادثه ی کربلا را به وجود آورد، «یزید» بود و این فاجعه، بزرگ ترین طغیان در تاریخ بود.

پیام ها:
1- خداوند، گاهی از طریق خواب، بعضی حقایق را به پیامبر و دیگران الهام می کند. (اریناک)
2- هر حادثه ای، حتّی تعبیر خواب، می تواند وسیله ی آزمایش مردم قرار گیرد. (الرؤیا... فتنة)
3- قبایل و گروه هایی که عامل انحراف شوند، «شجره ی ملعونه»اند. (فتنة للناس و الشجرة الملعونه)
4- هشدار به مردم، حتّی به قبایل و دودمان های ملعون، از سنّت های الهی است. (نخوّفهم)
5 - در دل لجوجان متعصّب، هشدارها اثر ندارد. (نرود میخ آهنین در سنگ) (فما یزیدهم الاّ طغیاناً کبیراً)

سوره اِسراء آیه 61

(61) وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئِکَةِ اسْجُدُواْ لِأَدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِیسَ قَالَ ءَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً
و به یادآور زمانی که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. پس سجده گردند، مگر ابلیس که گفت: آیا برای کسی سجده کنم که از گل آفریده ای؟!
نکته ها:
در قرآن بارها به مسأله ی سجود فرشتگان و سرپیچی ابلیس اشاره شده است.
ابلیس، از جنّ است، (کان من الجنّ)**کهف، 50.*** ولشکریانی دارد، (وجنودابلیس اجمعون)**شعراء، 95.*** و سپاه او پیاده و سواره، (و اجلب علیهم بخیلک و رجلک)**اسراء، 64.*** و عامل انحراف و سجده نکردنش نیز قیاس خاک و آتش بود. (خلقتنی من نارٍ و خلقته من طین)**اعراف، 12.***
پیام ها:
1- سجده برای غیر خدا، اما به فرمان خداوند، مانعی ندارد. (قلنا...اسجدوا لآدم)
2- انسان گل سرسبد موجودات است، چرا که فرشتگان معصوم در برابر او سجده کردند. (اسجدوا لآدم فسجدوا)
3- فرشتگان، تسلیم فرمان خدایند. (اسجدوا... فسجدوا)
4- اعتقاد به برتری های موهوم، شیطانی است، زیرا شیطان، به برتری نوع خود عقیده داشت. (ءاسجد لمن خلقت طیناً)
5 - اعتراض به حکمت، عدل وامر خدا، بدتر از سجده نکردن است. (ءاسجد...)
6- ابلیس موجودی سنجش گر و دارای اختیار است. (الاّ ابلیس ءاسجد...)
7- اجتهاد در مقابل نصّ ممنوع است. (ابلیس، در برابر نصّ خداوند، اجتهاد کرد) (قلنا... اسجدوا... ءاسجد لمن خلقت طیناً)
8 - ریشه ی معصیت گاهی خودبرتربینی است. (ءاسجد لمن خلقت طیناً)
9- حسد ابلیس، چشم حقیقت بین او را بست، خاک و گل بودن آدم را دید، ولی روح الهی (نفخت فیه من روحی)**حجر، 29.*** او را ندید. (ءاسجد... طیناً)
10- ابلیس ملاک ارزش را عناصر مادّی می پندارد. (طیناً)

سوره اِسراء آیه 62

(62) قَالَ أَرَءَیْتَکَ هَذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَمَةِ
لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلاً
ابلیس گفت: به من خبر ده، این است آن کسی که بر من گرامی داشتی؟ اگر تا قیامت مهلتم دهی، یقیناً بر نسل او افسار زده، به زیر سلطه می کشم، مگر اندکی را.
نکته ها:
«أرأیت» به معنای «اخْبرنی»، به من خبر ده می باشد. «اَحتنکنّ» از «حَنک»، طنابی است که به گردن حیوان انداخته و او را می کشند. «اِحتناک»، به معنای از ریشه درآوردن و سلطه ی کامل یافتن نیز می باشد.**مفردات راغب.***
پیام ها:
1- خودپرستی، انسان را به طغیان در برابر خدا می کشد. (هذا الّذی کرّمت علیّ)
2- دل کندن از جاه و مقام، یکی از سخت ترین امتحانات است. (کرمت علی)**در سخن بزرگان آمده است: «آخر ما یخرج من قلوب الصدّیقین حُبّ الجاه» آخرین چیزی که انسان در خودسازی از آن دل می کند، جاه و مقام است.***
3- حسادت، به تدریج به کینه تبدیل می شود. (لئن اخّرتن ...)
4- برخی حسدها وکینه ها نسل های آینده را نیز در برمی گیرد. (ذرّیته)
5 - ابلیس هم از قیامت آگاه بود و هم به آن ایمان داشت. (اخّرتن الی یوم القیامة)
6- انسان در برابر وسوسه های شیطان، آزاد است و حقّ انتخاب دارد. (الاّ قلیلاً)
7- برخی مردم، از خطر سلطه ی ابلیس درامانند. (الاّ قلیلاً)