فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره اِسراء آیه 33

(33) وَلَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَناً فَلَا یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُوراً
وکسی را که خداوند، (قتل او را) حرام کرده است نکشید، مگر به حقّ. وهر کس مظلوم کشته شود، قطعاً برای ولیّ او تسلّط (و اختیار دیه یا قصاص) قرار داده ایم، پس نباید در کشتن (و قصاص) زیاده روی کند، چرا که آن (ستمدیده به طور عادلانه) یاری و حمایت شده است.
نکته ها:
«فلایسرف فی القتل» یعنی در قصاص بیش از قاتل رانکشید و یا او را مثله نکنید، چنانکه در جاهلیّت چنین رسمی وجود داشته است.
قتل نفس و آدم کشی از گناهان کبیره است. هر کس در غیر مورد قصاص یا فساد، کسی را بکشد، گویا همه ی مردم را کشته است، (من قتل نفساً بغیر نفسٍ او فسادٍ فی الارض فکاّنما قتل النّاس جمیعاً)**مائده، 32.*** و کیفر چنین قتلی دوزخ ابدی است. (من یقتل مؤمناً متعمّداً فجزائه جهّنم خالداً فیها)**نساء، 93. ***این کیفر، برای کسی که اسلحه بکشد و تهدید به قتل کند و به عنوان مفسد و محارب شناخته شود، نیز ثابت است.**مائده، 33.***
در روایات یکی از مصادیق «ولیّ»، حضرت مهدی علیه السلام شمرده شده که انتقام جدّ عزیزش امام حسین علیه السلام را خواهد گرفت.**تفسیر نورالثقلین.*** (فقد جعلنا لولیّه سلطاناً)
حمایت خداوند از مظلوم و سپردن حقّ قصاص به ولیّ دم 7 هم عامل بازدارنده از آدم کشی است و هم بازدارنده از اسراف در قصاص. (جعلنا لولیّه سلطاناً)
پیام ها:
1- هر انسانی حقّ حیات دارد، حتّی غیر مسلمانی که با مسلمانان سر جنگ نداشته باشد، مصونیّت جانی و مالی دارد. (لا تقتلوا النفس ...)
2- قانون الهی، محور ارزشها و حرمت هاست. (حرّم اللّه)
3- خودکشی حرام است. (لا تقتلوا النّفس الّتی حرم اللّه)
4- از نظر اسلام، کشتن افراد، در مواردِ حق (همچون قصاص، دفاع، ارتداد، لواط یا زنای محصنه) جایز است. (الاّ بالحق)
5 - مظلوم، هر که باشد باید مورد حمایت قرار گیرد. (من قتل مظلوماً... منصوراً)
6- قرار دادن حقّ قصاص، برای حمایت از مظلوم است. (جعلنا لولیه سلطاناً)
7- در قصاص باید خشم و غضب مهار شود و عدالت مراعات گردد. (فلا یسرف فی القتل)
8 - در مورد متجاوزان نیز عدالت باید رعایت شود. اولیای مقتول، حقّ ندارند به عنوان قصاص، بیش از یک نفر را بکشند و از مظلومیّت مقتول سوء استفاده کنند. (فلا یسرف)
9- قاتل را مُثله نکنید و در نوع و کیفیّت قصاص، ناجوانمردی نکنید. (فلا یسرف فی القتل)
10- از سنّت های الهی، حمایت از مظلوم است. (انّه کان منصورا)

سوره اِسراء آیه 34

(34)وَلَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولاً
و به مال یتیم، جز به بهترین راه (که به نفع یتیم باشد) نزدیک نشوید، تا آنکه به حدّ بلوغ ورشدش برسد. (که آنگاه اموالش را به او بر می گردانید) وبه پیمان وفا کنید، که (در قیامت) از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.
نکته ها:
کلمه ی «اَشُدّ» از «شَدّ»، به گره محکم گفته می شود و در اینجا منظور مرحله ی رشد یتیم و استحکام جسمی و روحی در حفظ اموالش می باشد.
قرآن درباره ی حفظ حقوق یتیم و مراعات حال او و رسیدگی و تکفّل امور یتیمان سفارش فراوان کرده است. ولی چون احتمال لغزش مالی و سوء استفاده کردن از اموال یتیمان بسیار است، لذا هشدار بیشتری لازم است، به گونه ای که از نزدیک شدن به آن نیز نهی شده و تصرّف ظالمانه در اموال یتیمان، خوردن آتش شمرده شده است.**نساء، 10.***
وقتی این آیه نازل شد، مسلمانان از حضور بر سر سفره ی ایتام کناره گرفتند و آنان را منزوی ساختند. آیه ی دیگری نازل شد که مراد از نزدیک نشدن، سوءاستفاده است، والاّ افراد مصلح نباید به بهانه ی تقوا، یتیمان را رها کنند. (و ان تخالطوهم فاخوانکم واللّه یعلم المفسد من المصلح)**بقره، 220.***
در حدیث می خوانیم: مراد از عهد و پیمانی که مورد سؤال است، محبّت و دوستی و اطاعت از علیّ علیه السلام است.**بحار، ج 24، ص 187.***
پیام ها:
1- اسلام، پشتیبان محرومان، ضعیفان و یتیمان است. (لاتقربوا مال الیتیم)
2- هر جا احتمال سوءاستفاده باشد، باید بیشتر سفارش کرد.**به همین دلیل، حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه، در مورد رعایت حقوق اجیر، کشاورز، زن و یتیم، سفارش بیشتری کرده است. مانند: «اللّه اللّه فی الایتام» نهج البلاغه، نامه 47.*** (لا تقربوا)
3- جاذبه ی مال به قدری زیاد است که نزدیک شدن به آن هم گاهی گناه و حرمت را در پی دارد. (لا تقربوا)
4- کودکان، حقّ مالکیّت دارند. (مال الیتیم)
5 - ارث یکی از اسباب مالکیّت است. (مال الیتیم)
6- تصرّف در مال یتیم مشروط به رعایت بالاترین و پرثمرترین شیوه هاست. (اگر منافع یتیم در گردش مال اوست، باید آن را به کار انداخت، نه آنکه بی تفاوت ماند.) (لاتقربوا... الا بالّتی هی احسن)
7- در تصمیم گیری های مالی، باید منافع و مصالح یتیمان مراعات شود. (الاّ بالّتی هی احسن)
8 - تصرّف نابجا و حیف و میل اموال یتیمان، ممنوع است. (لاتقربوا... الا بالّتی هی احسن)
9- زمان واگذاری مال یتیم به خود او، وقتی است که به بلوغ فکری و اقتصادی و جسمی برسد. (حتّی یبلغ اشدّه)
10- به پیمان ها - هرچه و با هر که باشد - وفادار باشیم. (اوفوا بالعهد)
11- توجّه به مسئولیّت، انسان را از گناه باز می دارد. (انّ العهد کان مسئولا)

سوره اِسراء آیه 35

(35) وَ أَوْفُواْ الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً
و چون با پیمانه داد وستد کنید، پیمانه را تمام دهید و با ترازوی درست وزن کنید، که این بهتر و سرانجامش نیکوتر است.
نکته ها:
«قِسطاس»، از ترکیب دو کلمه ی «قِسط» به معنای عدل و «طاس» به معنای کفه ی ترازو می باشد.**تفسیر المیزان.*** در حدیث آمده است: امام معصوم، نمونه و مصداق «قسطاس مستقیم» در جامعه ی اسلامی است.**بحار، ج 24، ص 187.***
مسائل داد وستد و رعایت حقوق مردم در معاملات، چنان مهم است که قرآن بارها روی آن تأکید کرده و بزرگ ترین آیه قرآن،**بقره، 282.*** مربوط به آن و سوره ای به نام «مطففّین» (کم فروشان) نام نهاده شده است. اوّلین دعوت بعضی پیامبران، همچون حضرت شعیب نیز ترک کم فروشی بوده است.**شعراء، 181 - 183.***
پیام ها:
1- بازار مسلمانان، باید از تقلّب و کم فروشی دور باشد و فروشنده ی آن باید امین، دقیق، درستکار و با حساب و کتاب باشد. (اوفوا الکیل)
2- ایفای کیل و پیمانه ی صحیح، از نمونه های وفای به پیمان است که در آیه ی قبل گذشت، زیرا معامله، نوعی تعهّد است. (اوفوا بالعهد... اوفوا الکیل)
3- ترازو و وسایل سنجش و محاسبات تجاری، باید سالم و دقیق باشد. (وزنوا بالقسطاس المستقیم)
4- دقّت در ترازو، وزن و محاسبات، عامل خیر وبرکت است و کم فروشی، خیر و برکت را می برد. (ذلک خیرٌ)
5 - فلسفه ی فرمان های الهی، خیر خود انسان هاست. (اوفوا، زنوا... ذلک خیر)
6- درستکاری اقتصادی، برتر از کسب مال از راه کم فروشی است. (ذلک خیر)
7- نتیجه ی دادوستد درست و رعایت حقوق مردم، به خود انسان باز می گردد، چون ایجاد اعتماد می کند، ولی کم فروشی و نادرست بودن میزان و حساب، جامعه را به فساد مالی و سلب اعتماد می کشاند. پس پایان و پیامد خوب، در گرو درستکاری است. (ذلک خیر)
8 - کسب صحیح، موجب خوش عاقبتی است. (احسن تأویلاً)
کم فروش گرچه به سود موّقت می رسد، ولی از دست دادن اعتبار دنیوی و فراهم شدن عذاب اخروی، کار او را بدفرجام می کند.