سوره اِسراء آیه 26
(26) وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً
حقّ خویشاوند و بیچاره و در راه مانده را ادا کن و هیچ گونه ریخت و پاش و اسرافی نکن.
نکته ها:
«تَبذیر» از ریشه ی «بَذر» به معنای ریخت و پاش است. مانند آنکه برای دو نفر مهمان، غذای ده نفر را تهیه کنیم.
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس چیزی را در غیر مسیر طاعت خدا مصرف کند، مبذّر است.**بحار، ج 75، ص 302.*** آن حضرت در پاسخ به این سؤال که آیا در مخارج حلال نیز اسراف وجود دارد؟ فرمودند: بلی، زیرا کسی که دارایی خود را چنان بخشش کند که چیزی برای خود نگذارد، در مصرف حلال اسراف کرده است.**تفسیر نورالثقلین.***
پس از نزول این آیه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بدنبال مراد خداوند از «ذی القربی» بود. خداوند به او وحی کرد که «فدک» را به فاطمه علیها السلام بدهد و آن حضرت «فَدک»**فدک، مزرعه ی بسیار بزرگی بود که بدون جنگ در اختیار پیامبر قرار گرفت. آن حضرت با توجّه به محبوبیّت، عصمت، زهد، امانت ودقّت اهل بیت علیهم السلام وپشتیبانی اقتصادی برای تبلیغ خط وراه آنان وفقرزدایی از امّت، آن را در اختیار اهل بیت علیهم السلام گذاشت. امّا پس از رحلت پیامبر ابوبکر آن را گرفت، سپس عمربن عبدالعزیز آن را باز گرداند، باز غصب کردند و در زمان مأمون برگردانده شد و باز هم غصب کردند. درباره ی فدک، بحث های تاریخی، حقوقی و سیاسی فراوانی است که در ذیل این آیه در تفاسیر آمده که از همه ی آن مباحث، صرف نظر می کنیم.*** را به فاطمه بخشید. امّا پس از آن حضرت، فدک را از اهل بیت به ناحقّ گرفتند واهل بیت برای گرفتن حقّ خود همواره به این آیه استناد می کردند.
مفسّران شیعه وسنّی مانند طبری، با الهام از روایات، می نویسند: امام سجاد علیه السلام در دوران اسارت وقتی همراه قافله اسرا به شام رسید، در مقام محاجّه با آنان که اسرای اهل بیت را بی دین و خارجی می خواندند، با استناد به این آیه فرمودند: مراد از «ذا القربی» ما هستیم!**احتجاج طبرسی، ج 2، ص 33 ؛ تفسیر نورالثقلین.***
برخی روایات آیه را مربوط به خمس دانسته و برخی دیگر موضوع آیه را بالاتر از مسائل مادّی دانسته و گفته اند: آیه، به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمان می دهد که حقّ علیّ بن ابی طالب علیهما السلام را با وصیّت به جانشینی او ادا کند.**امام صادق علیه السلام درباره این آیه فرمودند: حقّ علی بن ابی طالب علیهما السلام جانشینی رسول خدا و داشتن علوم نبوی است. کافی، ج 1، ص 294. ***و مراد از تبذیر در آیه که از آن نهی شده، «غُلوّ» است.**تفسیر فرقان.***
پیام ها:
1- دستورات دینی با فطرت هماهنگ است. انسان به طور فطری در درجه اوّل به والدین و سپس به نزدیکان علاقه دارد، دستور ادای حقّ در اسلام نیز بر این اساس است. با توجّه به آیات قبل و (آت ذا القربی حقه والمسکین و ابن السبیل)
2- در انفاق، باید اولویّت ها را در نظر گرفت. اوّل والدین، سپس فامیل، بعداً فقرا و ابن السبیل. (آت ذا القربی...)
3- خویشاوندان، به گردن ما حقّ دارند وما منّتی بر آنان نداریم. (آت ذاالقربی حقه)
4- خویشاوندی، فقر و در راه ماندگی سبب پیدایش حقوق ویژه است. (آت ذاالقربی حقّه و المسکین و ابن السبیل)
5 - در پرداخت حقّ خویشاوندان، فقر شرط نیست. (آت ذا القربی حقّه والمسکین و ابن السبیل)
6- در انفاق باید اعتدال را رعایت کنیم و از حد نگذریم. (آت... و لاتبذّر)
7- ریخت و پاش و مصرف بی مورد مال، حرام است. (ولا تبذّر)
8 - انسان در مصرف مال و ثروت خود به هر شکلی آزاد نیست. (و لاتبذّر تبذیرا)
سوره اِسراء آیه 27
(27) إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَنَ الشَّیَطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَنُ لِرَبِّهِ کَفُوراً
همانا اسرافکاران برادران شیطان هایند و شیطان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس بود.
نکته ها:
کلمه ی «اَخ» در عربی هم به معنای برادر، هم به معنای ملازم و همراه می باشد. مثل «اخو السفر» به کسی که پیوسته در سفر است، و «اخو الکرم» که به انسان کریم گفته می شود. برادری گاهی نسبی است، گاهی مسلکی ومرامی؛ اسرافکاران برادران مسلکی شیطانند. «اِخوان الشیاطین» یعنی کسانی که در مسیر شیطان و همراه اویند.
در قرآن، پیوسته از وسوسه یا ولایت شیطان بر افراد، سخن به میان آمده است، اما تنها موردی که «اِخوان الشیاطین» آمده این آیه است، یعنی اسرافکاران همکار شیطانند، نه تحت امر او. پس کار از وسوسه شدن گذشته و به مرحله ی همکاری و معاونت رسیده است. چنانکه در جای دیگر آمده است: (نُقیّض له شیطاناً فهو له قرین)**زخرف، 36.***
«تَبذیر»، گرچه بیشتر در مسائل مالی است، ولی در مورد نعمت های دیگر نیز وجود دارد، مانند هدر دادن عمر و جوانی، به کار گرفتن فکر، چشم، گوش و زبان در راه ناصحیح، سپردن مسئولیّت ها به افراد ناصالح، پذیرش مسئولیّت بدون داشتن لیاقت و بیش از حد توان و ظرفیّت، آموزش و آموختن مطالب غیر ضروری وغیر مفید و امثال اینها.**تفسیر اطیب البیان و فرقان.***
پیام ها:
1- مصرف مال و دارایی در غیر مورد آن، کاری شیطانی ونوعی ناسپاسی است. (المبذّرین... اخوان الشیاطین)
2- مبذّر و اهل ریخت و پاش باید تحقیر شود، نه آنکه مورد تقدیر و احترام قرار گیرد. (اخوان الشیاطین)
3- مؤمن با مؤمن برادر است، (انّما المؤمنون اخوة)**حجرات، 10.*** و اسرافکار با شیطان. (انّ المبذّرین... اخوان الشیاطین)
4- تبذیر، نشانه ی کفران و ناسپاسی است، نه نشانه ی سخاوت و بخشندگی. (المبذّرین... لربّه کفوراً)
سوره اِسراء آیه 28
(28) وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَآءَ رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلًا مَّیْسُوراً
و اگر به انتظار رحمتی از پروردگارت که به آن امیدواری، از آنان اعراض می کنی، پس با آنان سخنی نرم بگو.
نکته ها:
این آیه، درباره ی برخورد مناسب با مردم است. لذا پیامبر حتّی آنگاه که در انتظار گشایش و رحمت الهی بود، اگر کسی از ایشان چیزی درخواست می کرد که حضرت آن را نداشت، برایش دعا می کرد و می فرمود: خداوند، ما و شما را از فضل خویش روزی دهد.**تفسیر لاهیجی.***
فاطمه ی زهرا علیها السلام هنگامی که برای کمک در کارهای خانه ی خود، از پیامبر کنیزی درخواست کرد، حضرت فرمود: در مسجد 400 نفرند که لباس و غذا ندارند، اگر چنین نبود، خدمتکاری برایت تعیین می کردم. آنگاه تسبیحات معروف به «تسبیح حضرت زهرا» را به او آموخت.**تفسیر نورالثقلین.***
قرآن درباره ی نحوه ی سخن گفتن با مردم، دستورهایی دارد، از جمله اینکه با آنان سخنی نرم، ملایم، آسان، استوار، معروف و رسا گفته شود. (قولاً میسوراً)، (قولاً لیّناً)**طه، 44.***، (قولاً کریماً)**اسراء، 23.***، (قولاً سدیداً)**نساء، 9.
***، (قولاً معروفاً)**نساء، 8.***، (قولاً بلیغاً)**نساء، 63.***
پیام ها:
1- پیامبران نیز گاهی دستشان برای کمک به دیگران خالی است. (ابتغاء رحمةٍ من ربّک ترجوها)
2- باید به رحمت الهی امیدوار بود. (رحمةٍ من ربّک)
3- ما از خدا طلبکار نیستیم، آنچه هم بدهد از رحمت اوست. (رحمةٍ من ربّک)
4- تلاش وامید باید در کنار هم باشد وهیچکدام به تنهایی کافی نیست. (ابتغاء... ترجوها)
5 - مؤمن در جستجوی امکانات برای رسیدگی به محرومان است. (ابتغاءرحمةٍ)
6- امکانات مادّی را از رحمت الهی بدانیم. (ابتغاء رحمة من ربّک)
7- امکانات مادّی در جهت تربیت و تکامل انسان است. (رحمةٍ من ربّک)
8 - نداشتن، عذر پذیرفته ای برای کمک نکردن است. (تعرضنّ عنهم ابتغاء...)
9- اگر نیاز مالی کسی را برطرف نکردیم، لااقل دل او را با سخن شایسته به دست آوریم. (قل لهم قولاً میسوراً)
10- به فقرا وعده ای بدهید که بتوانید عمل کنید ومشکل زا نباشد.(قل لهم قولاً میسوراً)