ملت غالب، ملتی است که فرهنگش غالب است. غلبه ی فرهنگی است که می تواند غلبه ی اقتصادی، سیاسی،امنیتی، نظامی و همه چیز را با خود به دنبال بیاورد
تاریخ: 12/5/1372
ملت غالب، ملتی است که فرهنگش غالب است. غلبه ی فرهنگی است که می تواند غلبه ی اقتصادی و سیاسی و امنیتی و نظامی و همه چیز را هم با خود به دنبال بیاورد. کشورهای مقتدر دنیا تلاش می کنند که زبان خودشان را در دنیا رایج کنند. چون زبان، بزرگ ترین رقم یک ملت، و کانال عمده ی انتقال فرهنگ او است، که لباس، آداب، دین، عقاید و باورهای اجتماعی اش را منتقل کند. امروز قدرتهای جهانی، حتی با زور نظامی، می خواهند فرهنگ خودشان را منعکس و منتقل کنند....
در باب فرهنگ، آنچه که سیاست کلی کشور باید باشد، باید عبارت باشد از حفظ و پرداخت و وابستگی شدید و کامل به فرهنگ ملی. که فرهنگ ملی، البته، جزو مهم ترین ارکانش، اسلام است. ما مردم ایران مفتخریم که از 1350 سال قبل، فرهنگ، زبان، آداب، عادات و لباسمان - همه چیزمان - با اسلام آمیخته شده است. شاید هیچ ملت دیگری، این گونه با اسلام آمیخته نشد که ما شدیم. اسلام و آداب و فرهنگ اسلامی، جزو فرهنگ ملی ماست. ملی در اینجا، مقابل اسلامی نیست، عین همان اسلامی است.
فرهنگ ملی ، یعنی فرهنگ خودی . فرهنگ خودی، باید حفظ بشود. البته فرهنگ خودی، از فرهنگهای دیگر هم وام می گیرد، حرفی نداریم. اطلبوا العلم ولو بالصین. این هم فرهنگ است. اینکه باید رفت از هر جای دنیا چیز خوب را آورد، این هم جزئ فرهنگ ماست. این را هم باید حفظ کنیم. اما آنچه را که برای بدنمان لازم است، بجویم و فرو بدهیم، نه اینکه ما آنجا بیفتیم، یکی دیگر بیاید، هر چه که خودش مصلحت می داند، به بدن ما تزریق کند، مثل مرده، مثل آدم بی هوش، این اقتصاد، این فرهنگ و سیاست استقلال، که پایه ی و مبنای سیاست نظام جمهوری اسلامی است، شعار اصلی ماست. استقلال کامل، در همه جهت، یعنی زور و زورگویی را از هیچ کس قبول نکردن، مسایل جهانی را طبق معیارهای خود حل کردن، و راه آن را پیمودن.
از هرطرف که حرکت می کنیم، به فرهنگ می رسیم
تاریخ: 19/9/1369
ما چگونه می توانیم این روحیه را در بین محققان کشور و یا در محیط کار اداری زنده کنیم کار اداری، ارتباط مستقیم با توسعه اقتصادی دارد. اگر شما طرحهای اقتصادی را به دست یک مجموعه دیوان سالاری غلط و معوج و عاری از وجدان کار و عاری از سواد و آگاهی از کیفیت کار بدهید، آن را ضایع خواهد کرد و این طرح را به ثمر نخواهد رساند. ما چگونه می توانیم آگاهی و وجدان کار را در این مجموعه اداری خودمان - که هیکل حجیم دیوانی ما را تشکیل می دهد - تزریق بکنیم یا چگونه می توانیم در زمینه تولید و ساخت و ایجاد محیطهای کارگاهی پرتلاش در کارخانجات، توصیه اسلام را که گفته: رَحِمَ اللّهُ مَنْ عَمِلَ شَیْئاً فَاَتْقَنَهُ ، جامه عمل بپوشانیم و اتقان و سلامت کار و استحکام و سنگ تمام گذاشتن برای تولید را به کارگر تزریق کنیم، که وقتی اتومبیل ما از کارخانه بیرون می آید، بعد از یک ماه مثلا در آن لق لق نکند، یا فلان پیچش باز نشود، در حالی که تولید فلان نقطه دیگر دنیا، این طور نیست یا چه کار کنیم که این فرد از کار در نرود، درحالی که دیگران به کار شوق دارند و بیشتر سعی می کنند کار کنند ما چگونه می توانیم روح کار، جدیت در کار، وجدان کار، پیگیری کار و سلامت کار را در طرحهای توسعه اقتصادی خودمان در نظر بگیریم، بدون این که فرهنگ عمومی جامعه را بالا ببریم و فرهنگ کار و وجدان کار و معلومات مربوط به کار را به آنها تزریق کنیم پس، می بینید که به فرهنگ برگشت.
معنای هدایت مردم این است که بر اثر تعلیم و تربیت درست و راهنمایی مردم به سرچشمه های فضیلت، کاری بشود که خواست مردم در جهت فضایل اخلاقی باشد
تاریخ: 1/1/1380
معنای هدایت مردم این است که بر اثر تعلیم و تربیت درست و راهنمایی مردم به سرچشمه های فضیلت، کاری بشود که خواست مردم در جهت فضایل اخلاقی باشد و هوسهای فاسد کننده یی که گاهی به نام آرا و خواست مردم مطرح می گردد، از افق انتخاب مردم دور شود. امروز شما ملاحظه می کنید در بسیاری از دمکراسیهای غربی، زشت ترین انحرافات - انحرافات جنسی و امثال آن - به عنوان این که خواست مردم است، صبغه قانونی پیدا می کند و رسمی می شود و به اشاعه آن کمک می گردد، این، غیبت عنصر معنوی و هدایت ایمانی را نشان می دهد. در نظام اسلامی - یعنی مردم سالاری دینی - مردم انتخاب می کنند، تصمیم می گیرند و سرنوشت اداره کشور را به وسیله منتخبان خودشان در اختیار دارند، اما این خواست و انتخاب و اراده در سایه هدایت الهی، هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمی برد و از صراط مستقیم خارج نمی شود، نکته اصلی در مردم سالاری دینی این است، این هدیه انقلاب اسلامی به ملت ایران است، این تجربه جدید و جوانی است، اما تجربه قابل تامل و پیگیری و قابل تقلیدی است برای همه کسانی که دلشان برای فضیلتها و جامعه پاک و پاکیزه انسانی می تپد و از جرایم و رذایل اخلاقی و رواج زشتیهای خلقیات بشری رنج می برند.