فهرست کتاب


راهبردها در کلام و پیام حضرت آیة الله العظمی خامنه ای

مرکز غدیر‏‏‏

معنای مردم از کلام مولا متقیان امیر المؤمنین سلام الله علیه

تاریخ: 23/5 /1370
مردم که می گوییم، یعنی همان عامّه یی که امیر المؤمنین سلام الله علیه در آن فرمان تاریخیشان به مالک اشتر فرمودند که عامّه را داشته باش، خاصّه را رها کن. عامّه، یعنی همانهایی که در جنگ با تو هستند، در مشکلات با تو هستند، سختیها را با تو تقسیم می کنند، غم تو را از دلت می زدایند، خودشان را سپر بلای تو قرار می دهند و صادقند، نه عافیت طلب های پُر رویِ پُر خور، پُرخواهی که هیچ وقت هم قانع نمی شوند. تا وقتی که خیری به آنها برسد، تو را می خواهند، به مجرد این که ذره یی کم شود، رویشان را برمی گردانند.
آقایان! ما در قبال مردم دو کار داریم: یک کار این است که به آنها خدمت برسانیم، کار دیگر این است که محبت و اعتماد آنها را جلب کنیم. خدمت به آنها برسانیم، یعنی چه یعنی هرجا که هستید، برنامه شما آن وقتی درست است که نفعش به همین مردمی که عرض کردم، برسد. البته دنبال نفع کوتاه مدت نیستیم. ... آن برنامه صحیح و آن راه درست که به خیر عامه مردم منتهی خواهد شد، ملاک است.
در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت. نمی گویم مثل پیامبر باشیم، نمی گویم مثل امیر المؤمنین -که شاگرد پیامبر بود - باشیم، که انسان آن مطالب را که می خواند، تنش می لرزد.
اما در آن راه باید برویم، در آن راه باید قدم برداریم، کمتر خرج کنیم، کمتر بذل و بخشش بیجا کنیم، کمتر به زندگی شخصی خودمان بپردازیم.

حق مردم بر شما این است که با همه وجود برای آنها کار کنید

تاریخ: 8/6/1368
حق مردم بر شما این است که با همه وجود برای آنها کار کنید. این چیز تازه یی برای شما نیست. شما این امتحان را همیشه داده اید و برای مردم کار کرده اید. این تذکر در درجه اول برای خود من و بعد هم برای شما و همه کسانی که مسئولیت ی بر دوش دارند، یک نصیحت است.
ما واقعا باید با همه وجود کار کنیم و هر چه ظرفیت و ابتکار در جسم و ذهنمان داریم، باید صرف اداره امور کشور و راه اندازی کار مردم به سوی یک زندگی اسلامی کنیم. زندگی اسلامی، به معنای توجه به معنویات و نه مادیات نیست، همچنان که به معنای توجه به مادیات و نه آرمانها و معنویات هم نیست.

صحنه جامعه را از فقر و ناامنی و بی سوادی پاک کنیم

تاریخ: 9/11/1368
کار دیگری که باید انجام دهیم، این است که صحنه جامعه را از سه دشمن بزرگ، یعنی فقر و ناامنی و بی سوادی پاک کنیم. هر جامعه عقب افتاده یی، سه دشمن اساسی دارد که باید آن را از جامعه، ما برطرف کنیم. باید برای رفع آن، برنامه ریزی و کار و تلاش بشود. ناامنی در یک کشور - چه ناامنی قضایی و چه ناامنی شغلی و مدنی - برخلاف توصیه اسلام است و یک ضد ارزش می باشد. باید برای تامین آن کار شود. بی سوادی و فقر هم همین گونه است.
مبارزه با فقر، غیر از تامین عدالت اجتماعی است. نباید این دو را یکسان تلقی کرد. عدالت اجتماعی، یعنی استقرار عدل در جامعه و از بین رفتن هرگونه تبعیض، یک ارزش بالاتر و یک مساله دیگر است. البته این را هم بگویم که از بین بردن آن سه دشمن و یا تامین عدالت اجتماعی، همه در محور تعالیم اسلام است.
خیلیها در دنیا خواستند فقر را ریشه کن بکنند اما از چه طریقی استفاده کردند همه حرف سر این طریقهاست. مثلا از همین روش سوسیالیسم استفاده کردند، ولی دیدید که این روش غلط از آب درآمد. آنهایی که از اول روش سوسیالیسم را اختراع کردند، شاید - و یا حتما - قصد سویی نداشتند، بلکه فکر می کردند کار و راه آنها درست است. گفتند بیاییم همه سرمایه ها را از مردم بگیریم و به دست دولتی که منابع را عادلانه تقسیم می کند، بدهیم تا سرمایه داری برافتد. آنها غافل بودند که دولت هم متشکل از یک عده انسان است که آنها هم مثل همان سرمایه دارها، همان احساسات را دارند. بعد از مدتی، حتی به چیزی پرضررتر و بیکاره تر از آن سرمایه دارها تبدیل شدند.