قانونگرایی کار سختی است، اما با وجود سختیهایش، در کوتاه مدت و بلند مدت، فوایدش از بی قانونی بهتر است
تاریخ: 2/6/1376
بدانید که قانونگرایی کار سختی هم است، اما با وجود سختیهایش، در کوتاه مدت و بلند مدت، فوایدش از بی قانونی بهتر است. وقتی که انسان سوار ماشین است و می خواهد به منزل برسد، ممکن است از راه میان برِ ورود ممنوعی، مسیر خود را انتخاب کند. اگر شما از این راه رفتید و به منزل رسیدید، به نظرتان فایده نقدی وجود دارد، اما خطراتی که در این راه هست، به مراتب غیرقابل مقایسه با آن سود است. تمام قوانین همین طورند. از قانون اساسی - که اساس کار ماست - گرفته، تا قوانین عرفی و عادی و معمولی که در مجلس شورای اسلامی تصویب می شود، تا احیانا مصوبات بعضی از مراکز دیگر مثل هیات عمومی قوه قضاییه - که در حکم قانون است - تا مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، که آن هم مصوباتش در حکم قانون است. آنچه که آنها معین می کنند و به مسئولان راهبرد می دهند، ارزشش بیشتر است. البته این حرف هم - همان طور که عرض کردم - حرفی آسان است که در مقام عمل دشواریهایی دارد. بعضی قانون را طوری عمل می کنند که اصحاب سبت عمل کردند! اصحاب سبت هم عین مر قانون عمل کردند، یعنی خدا گفته بود روز شنبه ماهی نگیرید، اینها هم روز شنبه ماهی نگرفتند. بله، کار کوچکی کردند که آن هم رسما منع نشده بود و آن، این بود که حفره هایی درست کردند، ماهیها داخل آن حفره ها آمدند، راه آن حفره ها را در روز شنبه بستند، تا ماهی نتواند برگردد! روز شنبه این کار را کردند، روز یکشنبه همان ماهیها را گرفتند! این، ظاهر قانون است. اگر شما نگاه کنید، این مثل همان کلاه شرعیهایی است که یک ربای سنگین کذایی را با یک شاخه نبات جا به جا می کردند! قانون بود، ظاهر شرع بود، اما امام بزرگوار رضوان الله علیه که یک فقیه قوی آگاه به لب و روح دین بود - قبل از این که تشکیل حکومت بدهد، این را منع کرد. جزو فتاوی ایشان - که در دوران مبارزه، ما به آن فتوا افتخار می کردیم و همه جا هم نقل می نمودیم - منع حیل ربا بود. ایشان مطلقا حیل ربا را منع کردند. شما آقایان، حیل قانون را هم منع کنید و جلویش را بگیرید. بعضی از شرکتها و بعضی از مجموعه های علی الظاهر قانونی، حامل باطن اصحاب السبتی هستند. مواظب باشید، کسانی که می خواهند از قانون بگریزند، شما را به این دام نیندازند، نیایند شما را قانع کنند که این کار قانونی است.
عقیده جدی دارم که بحث عدالت اجتماعی باید تعقیب بشود دستگاههای قضایی و دولتی و مجلس بایستی دنبال بکنند
تاریخ: 1/9/1378
سوالی راجع به بحث عدالت اجتماعی داشتم. علی رغم بیانات شما در چند سال گذشته، این بحث درگیر بازیهای سیاسی گردید و به آن غایتی که جناب عالی فرموده بودید، چندان نزدیک نشد. آیا زمان آن نرسیده است که به طریق اصولی به این بحث نگاه کنیم و داراییهای افراد را مورد بررسی قرار دهیم و این امر را از دولتمردان آغاز کنیم و به مرور در جامعه تسری دهیم
این حرف بسیار خوبی است، گفتنش آسان است، اما عمل کردنش بسیار بسیار مشکل است. به مجرد این که به سمت بعضی از مسئولان دست دراز بشود، طبعا اول گله و شکوه و فریاد آنهاست، یک وقت می بینید که در اصل کار هم مانع تراشی می شود و انجام نمی گیرد! من یک عقیده جدی دارم که بحث عدالت اجتماعی باید تعقیب بشود -شکی در این نیست و بارها هم این را گفته ام - منتها آن کسی که باید تعقیب بکند، بنده نیستم، دستگاههای قضایی و دستگاههای دولتی هستند که بایستی دنبال بکنند. یک مقدار از این قضیه باید به برکت قوانین خوب حل بشود، یک مقدار باید به برکت اجرا حل بشود، یک مقدار هم باید به برکت بازرسی دستگاههای برتر و بالاتر حل بشود، یعنی دستگاههای دولتی، نسبت به بخشهای زیرمجموعه خودشان. به هرحال، من نسبت به این قضیه، با نویسنده این نامه هم عقیده هستم و امیدوارم که پیش برود.
علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعه یی، از راه استقرار عدالت اجتماعی و نظام عادلانه در محیط جامعه است
تاریخ: 15/9/1381
علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعه یی، از راه استقرار عدالت اجتماعی و نظام عادلانه در محیط جامعه است، تا کسانی که اهل دست اندازی به حقوق دیگرانند، نتوانند ثروتی را که حق همگان است، به سود خود مصادره کنند، این یک وظیفه دولتی و حکومتی است، اما مردم هم به نوبه خود وظیفه سنگینی بر دوش دارند. اجرای برنامه های اجتماعی فقط در بلندمدت و میان مدت و بتدریج امکانپذیر است، اما نمی شود منتظر ماند تا برنامه های اجتماعی به ثمر برسد و شاهد محرومیت محرومان و فقر گرسنگان در جامعه بود. این وظیفه خود مردم و همه کسانی است که می توانند در این راه تلاش کنند.
همه باید خود را موظف به مواسات بدانند. مواسات یعنی هیچ خانواده یی از خانواده های مسلمان و هم میهن و محروم را با دردها و محرومیتها و مشکلات خود تنها نگذاشتن، به سراغ آنها رفتن و دست کمک رسانی به سوء آنها دراز کردن. امروز این یک وظیفه جهانی برای همه انسانهایی است که دارای وجدان و اخلاق و عاطفه انسانی هستند، اما برای مسلمانها علاوه بر این که یک وظیفه اخلاقی و عاطفی است، یک وظیفه دینی است.