فهرست کتاب


راهبردها در کلام و پیام حضرت آیة الله العظمی خامنه ای

مرکز غدیر‏‏‏

اهتمام اصلی دولت در همه سیاستهای اجرایی و بخشی، باید رفع محرومیت به نفع ایجاد عدالت باشد، این باید اولین چیزی باشد که مورد نظر قرار می گیرد

تاریخ: 1/1/1380
ما برای اجرای عدالت آمده ایم. قشر محروم مردم، بلندگو و تریبون ندارند، اما قشر مرفه و زرمند و زورمند، هم از تریبونها بناحق استفاده می کنند، هم هرجا بخواهند، در بدنه ها اعمال نفوذ می کنند و کارشان را پیش می برند، ولی آن قشر محروم زمین می مانند. اهتمام اصلی دولت در همه سیاستهای اجرایی و بخشی، باید رفع محرومیت به نفع ایجاد عدالت باشد، این باید اولین چیزی باشد که مورد نظر قرار می گیرد. با این کار، چقدر ما رفع محرومیت می کنیم و چقدر کشور را به عدالت نزدیک می کنیم. البته این که چه چیزهایی در رفع محرومیت بیشتر موثرند، شما آنها را خیلی خوب می دانید. اشتغال، مسکن، درمان، بیمه و موارد گوناگون دیگر، در کاهش و رفع محرومیت موثرند. مثلا اگر می خواهیم یک پروژه صنعتی یا معدنی یا ارتباطاتی را اجرا کنیم، در درجه اول باید ببینیم تاثیر آن در ایجاد عدالت اجتماعی چقدر است، بر این اساس کار کنیم.
عزیزان من! این نکته را در این جا بگویم، از جمله چیزهایی که روند حرکت به سمت عدالت را در جامعه کند می کند، نمود اشرافیگری در مسئولان بالای کشور است، از این اجتناب کنید. اشرافیگری دو عیب دارد، عیب دومش از عیب اولش بزرگتر است. عیب اول اشرافیگری، اسراف است - اشرافیگری حلال را می گوییم، یعنی آن چیزی که پولش از راه حلال و بحق به دست آمده - اما عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگ سازی می کند، یعنی چیزی برای مسابقه دادن همه درست می کند. البته در این زمینه مسئولان درجه یک خیلی نقش دارند، تلویزیون خیلی نقش دارد، منش من و شما خیلی نقش دارد.

عدالت هدف است و رشد و توسعه مقدمه عدالت می باشد

تاریخ: 8/6/74
بعضی این طور تصور می کردند - شاید حالا هم تصور کنند - که ما بایستی یک دوره یی را صرف رشد و توسعه بکنیم و وقتی که به آن نقطه مطلوب رسیدیم، به تامین عدالت اجتماعی می پردازیم. این فکر اسلامی نیست. عدالت هدف است و رشد و توسعه مقدمه عدالت می باشد.

نظام اسلامی، معتقد به رشد اقتصادی است، ولی آنچه در درجه ی اول است، این است که فقیر و محروم در جامعه نباشد، تبعیض نباشد

تاریخ: 12/5/1372
اساس در نظام اسلامی، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. فرق عمده ی ما با این نظامهای سرمایه داری، همین است.
در نظامهای سرمایه داری، اساس، رشد اقتصادی، شکوفایی اقتصادی، ازدیاد و تولید ثروت است. هر که بیشتر و بهتر تولید ثروت کند، او مقدم است. آنجا مسئله این نیست که تبعیض یا فاصله پیش بیاید. فاصله در درآمدها، و نداشتن رفاه جمع کثیری از مردم، نگرانی نظام سرمایه داری نیست. در نظام سرمایه داری، حتی تدابیری که ثروت را تقسیم کند، از نظر نظام سرمایه داری، تدابیر منفی و مردودی است. نظام سرمایه داری می گوید: معنی ندارد که ما بگوییم ثروت جمع کنید تا آن را از شما بگیریم تقسیم کنیم، این، معنی ندارد، اینکه شکوفایی نخواهد شد، نظام اسلامی، این گونه نیست. نظام اسلامی، معتقد به یک جامعه ی ثروتمند است، نه یک جامعه ی فقیر و عقب مانده. معتقد به رشد اقتصادی است، ولی رشد اقتصادی برای عدالت اجتماعی و برای رفاه عمومی، مسئله ی اول نیست. آنچه در درجه ی اول است، این است که فقیر در جامعه نباشد، محروم نباشد، تبعیض در استفاده از امکانات عمومی نباشد . هر کس برای خودش امکاناتی فراهم کرد، متعلق به خود اوست. اما آنچه که عمومی است (مثل فرصتها و امکانات) متعلق به همه ی کشور است، و باید در اینها تبعیضی وجود نداشته باشد.... ما با نظام سوسیالیستی هم، به همین اندازه فاصله داریم. نظام سوسیالیستی، فرصت را از مردم می گیرد، ابتکار و میدان را می گیرد، کار و تولید و ثروت و ابزار تولید و منابع عمده ی سرمایه و تولید را در دولت متمرکز، و به آن متعلق می کند. این، غلط اندر غلط است. در اسلام، چنین چیزی نداریم. نه آن را داریم، نه این را. هم آن غلط است، هم این. نظام اقتصاد اسلامی، درست است. این جور نیست که نظام اقتصادی اسلامی، عبارت باشد از هر چه که در هر دوره ای مصلحت باشد. نخیر، نظر شریف امام، رضوان الله علیه، هم این نبود. من خودم یک وقت از ایشان پرسیدم.
اسلام یک روش خاص خود دارد. مسلکی در مسایل اقتصادی جامعه ی اسلامی دارد، و آن سلک را طی می کند. اساس سیاست کلی اقتصادی کشور، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. البته ممکن است یک نفر با تلاش و استعداد بیشتر، بهره ی بیشتری برای خودش فراهم کند. این، مانعی ندارد. اما در جامعه فقر نباید باشد. هدف برنامه ریزان، باید این باشد. سازمان برنامه و برنامه ریزان کشور، با این سیاست کلی و بر این اساس باید برنامه ریزی کنند.