عنوان عدالت یک هدف آرمانی است. سیاست هایی که می تواند ما را به عدالت برساند و برنامه هایی که می توانداین سیاست ها را محقق کند، باید مورد توجه قرار بگیرد
تاریخ: 8/8/1384
یک لحظه باید از خدمت به مردم غافل نشویم. به برکت گفتمان عدالت و خدمت و مبارزه ی با مفاسد، امروز این مجلس واین دولت شکل گرفته. علاقه ی مردم به این مفاهیم بوده. نمی شود این مفاهیم را مجرد و انتزاعی بدانیم. اینهامفاهیم واقعی است. در میدان زندگی است. عدالت را باید در برنامه های گوناگون معنا کنید. آنچه مربوط به عدالت وخدمت به امور اقتصادی و مادی مردم است، در سیاست های برنامه ی چهارم وجود دارد. که از جمله ی آنهاتقویت پول ملی، مهار تورم و گرانی، کم کردن شکاف و فاصله بین دهک های بالا و پایین جامعه و از این قبیل است. این سیاست ها باید به برنامه تبدیل شود. و الا خود عنوان عدالت یک هدف آرمانی است. سیاست هایی که می تواندما را به عدالت برساند و برنامه هایی که می تواند این سیاست ها را محقق کند، باید مورد توجه قرار بگیرد. البته دربرنامه ی چهارم در این زمینه مشکلاتی وجود دارد. این مشکلات هم باید برطرف شود. برنامه واقعا طبق سیاست ها تحقق پیدا کند تا بتوان امیدوار بود که با این برنامه به آن سیاست ها خواهیم رسید.
هرکس بخواهد در زندگی مردم منشا عدالت بشود اول باید در درون خود تقوای الهی را رعایت کند. تقوا یعنی مراقبت برای خطا نکردن
تاریخ: 26/12/1379
عدالت انسانی در دو قلمرو فردی و اجتماعی خود را نشان می دهد: عدالت یک انسان در قلمرو فردی او و عدالت یک انسان در زمینه حکومت و فرمانروایی او - که به آن عدالت اجتماعی می گوییم - هر دوی اینها در زندگی امیر المؤمنین برجسته است. اینها را ما باید به قصد عمل کردن بدانیم بخصوص کسانی که در جامعه مسئولیت هایی بر دوش دارند و در قلمرو حکومت شأنی دارند.
در امیر المؤمنین عدالت شخصی در حد اعلی بود همان چیزی که از آن به تقوا تعبیر می کنیم. همین تقواست که در عمل سیاسی او در عمل نظامی او در تقسیم بیت المال توسط او در استفاده او از بهره های زندگی در هزینه کردن بیت المال مسلمین در قضاوت او و در همه شئون او خودش را نشان می دهد. در واقع در هر انسانی عدالت شخصی و نفسانی او پشتوانه عدالت جمعی و منطقه تاثیر عدالت در زندگی اجتماعی است. نمی شود کسی در درون خود و در عمل شخصی خود تقوا نداشته باشد دچار هوای نفس و اسیر شیطان باشد اما ادعا کند که می تواند در جامعه عدالت را اجرا کند چنین چیزی ممکن نیست. هرکس که بخواهد در محیط زندگی مردم منشا عدالت بشود اول باید در درون خود تقوای الهی را رعایت کند. تقوا - به همان معنایی که در ابتدای خطبه عرض کردم - یعنی مراقبت برای خطا نکردن. البته معنای این حرف آن نیست که انسان خطا نخواهد کرد خیر بالاخره هر انسان غیر معصومی دچار خطا می شود اما این مراقبت یک صراط مستقیم و یک راه نجات است و از غرق شدن انسان جلوگیری می کند و به انسان قدرت می بخشد.
... هر کس که خود را در معرض ریاست امامت و پیشوایی جامعه می گذارد - در هر محدوده یی - اول باید شروع به تأدیب و تربیت خود کند بعد شروع به تربیت مردم کند یعنی اول خودش را اصلاح کند بعد به سراغ دیگران برود.
امیر المؤمنین ، آن چنان نامه یی (نسبت به اموال بیت المال) به عبدالله بن عباس نوشته است که مو بر تن انسان، راست می ایستد!
تاریخ: 20/11/74
نزدیکترین انسانها به امیر المؤمنین ، جناب عبدالله بن عباس بود ... او یک مقدار از اموال بیت المال را فکر کرده بود که به او می رسد، برداشته بود و به مکه رفته بود. امیر المؤمنین ، آن چنان نامه یی به عبدالله بن عباس نوشته است که مو برتن انسان، راست می ایستد!
این چه مردی است! این چه انسان عظیمی است! به عبدالله بن عباس می فرماید:
فَوَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَفْعَلْ . اگر این کاری را که گفتم نکنی - این اموال را برنگردانی ثُمَّ أَمْکَنَنِیَ اللَّهُ مِنْکَ بعد دست من به تو برسد، لَأُعْذِرَنَّ اللَّهَ فِیکَ پیش خدا درباره تو، خودم را معذور خواهم کرد، یعنی سعی می کنم به خاطر تو پیش خدا، خجل و سرافکنده نشوم، وَ لَأَضْرِبَنَّکَ بِسَیْفِی الَّذِی مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّار . تو را با همان شمشیری خواهم زد که به هرکس زده شد، وارد جهنم گردید! فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَسَناً وَ حُسَیْناً فَعَلَا مِثْلَ الَّذِی فَعَلْتَ لَمَا کَانَ لَهُمَا عِنْدِی فِی ذَلِکَ هَوَادَةٌ به خدا سوگند اگر این کاری که تو کردی، حسن و حسین من این کار را بکنند، پیش من هیچ گونه عذری نخواهند داشت! وَ لَا ظَفِرَا مِنِّی بِإِرَادَةٍ هیچ تصمیمی به نفع آنها نخواهم گرفت، حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِیحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا فِیهِ الرَّجْعَةَ وَ لاتَ حِینَ مَناصٍ حق را از آنها هم خواهم گرفت!
خوب، امیر المؤمنین می داند که حسن و حسین، معصومند، اما می گوید اگر چنین اتفاقی هم - که نخواهد افتاد - بیفتد، من ترحم نخواهم کرد! این شجاعت است. البته از یک دیدگاه، عدل است، از یک دیدگاه، ملاحظه قانون و احترام به قانون است، عناوین گوناگونی دارد. اما از این دیدگاه هم شجاعت و قدرت نفس است.
امروز، من و شما به این شجاعت احتیاج داریم، ملت ایران به آن احتیاج دارد. هرکس که کارگزار این حکومت است، بیشتر احتیاج دارد. هرکسی دستش به چیزی از این بیت المال مسلمانها می رسد، بیشتر به این شجاعت احتیاج دارد. هر کس که مردم به او بیشتر اطمینان دارند، بیشتر به آن احتیاج دارد. امروز، آحاد مردم، ملت ایران - در مجموع - هم به این شجاعت احتیاج دارد.