هدف از قبول مناصب دولتی در نظام اسلامی باید اجرای عدالت تامین آسایش مردم و... باشد
تاریخ: 25/9/1379
در نظر امیر المؤمنین علیه الصلاة والسلام منصب حکومتی باید وسیله یی نباشد برای راحتی و عیش و کسب دنیا برای خود این یک کاسبی مثل بقیه کاسبیها نیست این یک مسئولیت پذیری است اشتغال به این مسئولیت نمی تواند برای این باشد که انسان چیزی به دست بیاورد مالی جمع کند آینده خود و فرزندانش را از این راه تامین کند و یا در دنیا خوش بگذراند. پس هدف از قبول مناصب دولتی در نظام جمهوری اسلامی و نظام اسلامی چه باید باشد هدف باید اجرای عدالت تامین آسایش مردم و فراهم کردن زمینه جامعه انسانی برای شکفتن استعدادها برای تعالی انسانها و برای هدایت و صلاح بنی آدم باشد.
عنوان عدالت یک هدف آرمانی است. سیاست هایی که می تواند ما را به عدالت برساند و برنامه هایی که می توانداین سیاست ها را محقق کند، باید مورد توجه قرار بگیرد
تاریخ: 8/8/1384
یک لحظه باید از خدمت به مردم غافل نشویم. به برکت گفتمان عدالت و خدمت و مبارزه ی با مفاسد، امروز این مجلس واین دولت شکل گرفته. علاقه ی مردم به این مفاهیم بوده. نمی شود این مفاهیم را مجرد و انتزاعی بدانیم. اینهامفاهیم واقعی است. در میدان زندگی است. عدالت را باید در برنامه های گوناگون معنا کنید. آنچه مربوط به عدالت وخدمت به امور اقتصادی و مادی مردم است، در سیاست های برنامه ی چهارم وجود دارد. که از جمله ی آنهاتقویت پول ملی، مهار تورم و گرانی، کم کردن شکاف و فاصله بین دهک های بالا و پایین جامعه و از این قبیل است. این سیاست ها باید به برنامه تبدیل شود. و الا خود عنوان عدالت یک هدف آرمانی است. سیاست هایی که می تواندما را به عدالت برساند و برنامه هایی که می تواند این سیاست ها را محقق کند، باید مورد توجه قرار بگیرد. البته دربرنامه ی چهارم در این زمینه مشکلاتی وجود دارد. این مشکلات هم باید برطرف شود. برنامه واقعا طبق سیاست ها تحقق پیدا کند تا بتوان امیدوار بود که با این برنامه به آن سیاست ها خواهیم رسید.
هرکس بخواهد در زندگی مردم منشا عدالت بشود اول باید در درون خود تقوای الهی را رعایت کند. تقوا یعنی مراقبت برای خطا نکردن
تاریخ: 26/12/1379
عدالت انسانی در دو قلمرو فردی و اجتماعی خود را نشان می دهد: عدالت یک انسان در قلمرو فردی او و عدالت یک انسان در زمینه حکومت و فرمانروایی او - که به آن عدالت اجتماعی می گوییم - هر دوی اینها در زندگی امیر المؤمنین برجسته است. اینها را ما باید به قصد عمل کردن بدانیم بخصوص کسانی که در جامعه مسئولیت هایی بر دوش دارند و در قلمرو حکومت شأنی دارند.
در امیر المؤمنین عدالت شخصی در حد اعلی بود همان چیزی که از آن به تقوا تعبیر می کنیم. همین تقواست که در عمل سیاسی او در عمل نظامی او در تقسیم بیت المال توسط او در استفاده او از بهره های زندگی در هزینه کردن بیت المال مسلمین در قضاوت او و در همه شئون او خودش را نشان می دهد. در واقع در هر انسانی عدالت شخصی و نفسانی او پشتوانه عدالت جمعی و منطقه تاثیر عدالت در زندگی اجتماعی است. نمی شود کسی در درون خود و در عمل شخصی خود تقوا نداشته باشد دچار هوای نفس و اسیر شیطان باشد اما ادعا کند که می تواند در جامعه عدالت را اجرا کند چنین چیزی ممکن نیست. هرکس که بخواهد در محیط زندگی مردم منشا عدالت بشود اول باید در درون خود تقوای الهی را رعایت کند. تقوا - به همان معنایی که در ابتدای خطبه عرض کردم - یعنی مراقبت برای خطا نکردن. البته معنای این حرف آن نیست که انسان خطا نخواهد کرد خیر بالاخره هر انسان غیر معصومی دچار خطا می شود اما این مراقبت یک صراط مستقیم و یک راه نجات است و از غرق شدن انسان جلوگیری می کند و به انسان قدرت می بخشد.
... هر کس که خود را در معرض ریاست امامت و پیشوایی جامعه می گذارد - در هر محدوده یی - اول باید شروع به تأدیب و تربیت خود کند بعد شروع به تربیت مردم کند یعنی اول خودش را اصلاح کند بعد به سراغ دیگران برود.