فصل نهم : عدالت
عناوین :
اسلام و عدالت
ارزش عدالت
قسط و عدل، واجبترین کارهاست
عدالت مایه ی حیات اسلام
لزوم طراحی سیاست های عدالت طلبانه
عدالت و رفع فساد و تبعیض در درجه ی اول برنامه ها
عدالت هدف امیر المؤمنین
اجرا و تامین عدالت، هدف از قبول مناصب دولتی
ضرورت تبیین سیاستهایی که عدالت را محقق میسازد
رابطه تقوای الهی و عدالت اجتماعی
برخورد شدید عدالت طلبانه امیر المؤمنین با کارگزاران متخلف
سوابق خوب افراد نباید مانع اجرای عدالت شود
عدالت، یعنی قائل نشدن حق ویژه برای عده ای خاص
آن مقدار که می توانیم باید عدالت را اجرا کنیم
عدالت ملاک قوام و پایداری جامعه اسلامی
منطق و عدالت اجتماعی عاملی برای گسترش اسلام
عدالت مبنای همه تصمیم گیریهای اجرایی
گفتمان عدالت را همه گیر کنید
عدالت را محور و اساس قرار دهید
ضرورت برنامه ریزی برای اجرای عدالت
اگر دنبال عدالت اجتماعی نباشیم، وجود ما پوچ است
باید ارزشهای اسلامی را در جامعه پیاده کنیم
توزیع عادلانه ثروت
عدل یک نظام اجتماعی است نه یک پیام شخصی
تمتع قشرهای مختلف مردم از امکانات کشور، باید متعادل باشد
نبایستی طوری باشد که فاصله ها روز به روز زیادتر بشود
اهتمام اصلی دولت، ایجاد عدالت در همه سیاستهای اجرایی باشد
ایجاد عدالت در جهت رفع محرومیت
عدالت هدف است و رشد و توسعه مقدمه عدالت می باشد
پیشرفت اقتصادی منهای فاصله طبقاتی مطلوب است
فاصله طبقاتی با نظام جمهوری اسلامی سازگار نیست
محور اصلی، رفع فقر و محرومیت در زندگی عموم مردم باشد
امکانات بیش از حد در اختیار یک جمع معدود، مانع عدالت است
بحث عدالت اجتماعی باید تعقیب شود
استقرار عدالت، علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعه است
امنیت افراد مرفه، واجبتر از امنیت اقشار دیگر جامعه نیست
در نظام اسلامی باید همه افراد، در برابر قانون، یکسان باشند
مقدم داشتن منافع عموم مردم بر منافع گروههای خاص
رفع فقر و محرومیت را در درجه اول قرار دهید
رفع فقر و محرومیت یکی از ارکان عدالت است
نباید در جامعه ما مستمند وجود داشته باشد
مسئولان دنبال آسان کردن زندگی برای محرومین باشند
مردم از تبعیض رنج می برند
برترین گام در راه استقرار عدل
عدالت اجتماعی، به مقدار زیادی وابسته به اخلاق است
عدالت، عده یی را زخمدار و ناراضی می کند
شاید در اسلام در مورد مسایل اجتماعی هیچ چیز به قدر عدالت مورد توجه قرار نگرفته است
تاریخ: 21/11/1375
عزیزان من تلاش ما حکومت حق و عدل است تلاش برای ایجاد عدالت است. شاید در اسلام در مورد مسایل اجتماعی هیچ چیز به قدر عدالت مورد توجه قرار نگرفته است.
...شما ببینید در مورد ظهور حضرت بقیة اللّه الاعظم ارواحنافداه وعجل الله فرجه در بیشتر روایات و ادعیه و زیاراتی که درباره آن بزرگوار است و اسمی از آن بزرگوار است به دنبال مساله ظهور و قیام آن حضرت یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا هست. خدا به وسیله او زمین را پر از قسط و عدل می کند. البته خدا به وسیله امام زمان زمین را از دین خودش هم پر می کند. اما آن چیزی که در دعا و زیارت و روایت گفته می شود یُملی الارض بِهِ الْدّینِ دینَ الْحَقِّ نیست - مگر در بعضی از جاها که تعبیراتی هست - مُتعلَق «یُمْلِی ءُ»، قسط و عدل عدالت دادگری و انصاف است. چرا چون بشر بیشتر از همه چیز از ظلم و بیدادگری رنج می برد. این حکومت در راه عدالت حرکت کرده و در راه عدالت هم حرکت می کند قوامش هم به عدالت است.
نباید ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجه ی دو کم کم در مقابل ارزشهای دیگر به فراموشی سپرده شود
تاریخ: 8/6/1384
نباید ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجه ی دو کم کم در مقابل ارزشهای دیگر به فراموشی سپرده شود. در نظام ما این خطر وجود داشته است. ارزش های دیگر هم خیلی مهم است. مثلا ارزش پیشرفت و توسعه، ارزش سازندگی، ارزش آزادی و مردم سالاری. مطرح کردن ارزش عدالت مطلقا به معنای نفی اینها نیست. اما وقتی ما این ارزش ها را عمده می کنیم و مساله ی عدالت و نفی تبعیض و توجه به نیازهای طبقات محروم در جامعه کمرنگ می شود، خطر بزرگی است. اما با عدالت محور بودن یک دولت، این خطر از بین می رود یا ضعیف می شود.
اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقی خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر بشدت در هم تنیده است. یکی مفهوم عقلانیت است. دیگر معنویت. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید،نخواهد بود. اصلا عدالت نخواهد بود.
عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازم رسیدن به عدالت است. عقلانیت و محاسبه که می گوییم، فورا به ذهن نیاید که عقلانیت و محاسبه به معنای محافظه کاری، عقل گرایی و تابع عقل بودن است. عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظه کاری فرق دارد. محافظه کار، طرفدار وضع موجود است. از هر تحولی بیمناک است. هرگونه تغییر و تحولی را برنمی تابد و از تحول و دگرگونی می ترسد. اما عقلانیت این طور نیست. محاسبه ی عقلانی گاهی اوقات خودش منشاتحولات عظیمی می شود. انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود.
عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنوی عالم وجود و کاینات نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی وتصنع تبدیل خواهد شد. مثل نظامهای کمونیستی که شعارشان عدالت بود. ما می گفتیم عدالت و آزادی. اماآزادی اصلا جزو شعارهای آنها نبود. در همه ی کشورهایی که حرکت کمونیستی در آن جا به شکلی از اشکال - انقلاب یاکودتا - تحقق پیدا کرده بود، عدالت محور شعارهای آنها بود. اما واقعیت زندگی آنها مطلقا نشان دهنده ی عدالت نبود. درست ضد عدالت بود. عده یی به اسم کارگر سر کار آمدند، که همان طبقه ی اشرافی رژیم های طاغوتی بودندو هیچ تفاوتی با آنها نداشتند. زندگی سران کشورهای مارکسیستی این طور بود. بنده زمان مسئوولیت ریاست جمهوری وضعیت اقشار پایین بعضی از کشورهای سوسیالیستی را دیده بودم. آن چیزی که اسمش عدالت است و آن مفهومی که عدالت دارد، مطلقا در آن جاها وجود نداشت. طبقه ی اشراف جدیدی در آن جا وجود داشت که با معیارهای حزبی و سیاسی خاص خودشان روی کار آمده بود و از همه ی امکانات برخوردار بود. مردم هم در فقر و تهیدستی و بدبختی زندگی می کردند. این وضعیت حتی در بعضی از کشورهای درجه ی یکشان هم دیده می شد. بنابراین،این گونه عدالت طلبی بی دوام خواهد بود و از طریق درست خودش منحرف و ریاکارانه و دروغین خواهد بود.
عدالت باید با معنویت همراه باشد. یعنی باید شما برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشید. در این صورت می توانید بادشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید.
بعضی ها می گویند عدالت یعنی توزیع فقر. نخیر، کسانی که بحث عدالت را می کنند، به هیچ وجه منظورشان توزیع فقرنیست. بلکه توزیع عادلانه ی امکانات موجود است.
آنهایی که می گویند عدالت توزیع فقر است، مُغَزّا و روح حرفشان این است که دنبال عدالت نروید. دنبال تولید ثروت برویدتا آنچه تقسیم می شود، ثروت باشد. دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت، همان چیزی می شود که امروز درکشورهای سرمایه داری مشاهده می کنیم. در غنی ترین کشور عالم - یعنی امریکا - کسانی هستند که از گرسنگی واز سرما و گرما می میرند. اینها که شعار نیست. واقعیتهایی است که مشاهده می کنیم.