اعتماد به نفس مدیران و مسئولان کشور، یک ارزش اساسی انقلاب ماست، که اگر این نباشد، پایه های سازندگی کشور متزلزل خواهد
تاریخ: 8/6/75
مساله اعتماد به نفس مدیران و مسئولان کشور، یک ارزش اساسی انقلاب ماست، که اگر این نباشد، به نظر من پایه های سازندگی کشور متزلزل خواهدشد. تمام مسئولانی که در بخشهای مختلف کشور، مشغول تلاش و کار هستند، باید این روح اعتماد به نفس و این فکر که جمهوری اسلامی و ملت ایران و عناصر خودی این کشور، قادر هستند کشور را به بالاترین حد اعتلای مورد نیاز و خواستش برسانند، تقویت بشود. بعضا ممکن است برخی از مسئولان، بعضی از کسانی که در بخشهای مختلف مشغول کار هستند - چه در زمینه های اقتصادی، چه در زمینه های فرهنگی و غیره - به تحلیل هایی دل بسته باشند که دیگران، حتی مثلا یک فرد عالم یا نویسنده یی، در یک مجله علمی منتشر کرده باشند. این تحلیل، آن چنان نظرها را به خودش جلب کند، که اعتماد به نفس را سلب نماید و ذهن را از آن برنامه یی که ناشی از دیدن واقعیتها در کشور است - چون هر کشوری اقتضائات و واقعیاتی دارد - غافل کند و منصرف سازد!.
... باید سعی بکنیم که دانش آموزان ما از دوران مدرسه، و دانشجویان ما و کسانی که تازه وارد کار شدند، روح اعتماد به نفس را و این که می توان با تحلیلها و انگیزه ها و فهم خودی از مسایل کشور، مسایل را حل کرد، حفظ و تقویت کنند. نباید به آنچه که فلان روزنامه نویس نوشته است و فلان تحلیلگر خارجی می گوید که ایران باید این راه را طی بکند، تا بتواند مثلا به سازندگی و رفع مشکل اقتصادی برسد، اعتنا کرد. البته مسایل علمی در هر جای دنیا، از هر زبانی که صادر بشود، قابل اعتناست، منتها نه به صورت پذیرش بی قید و شرط، بلکه به صورت پذیرش تحلیلی که انسان حرفی را بگیرد، آن را با شرایط گوناگون کشور بسنجد و به مرحله عمل در بیاورد.
تهاجم فرهنگی بزرگتر این است که در طول سالهای متمادی به مغز و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمی توانی، باید دنباله رو غرب و اروپا باشی
تاریخ: 17/4/1383
پنجاه وچند سال اینها این مملکت را در درخشان ترین فرصتهای جهانی معطل و معوق گذاشتند. نه فقط از لحاظ سیاسی و امنیتی، بلکه از لحاظ فرهنگی نیز ما را عقب نگه داشتند. من که می گویم تهاجم فرهنگی، عده یی خیال می کنند مراد من این است که مثلا پسری موهایش را تا این جا بلند کند. خیال می کنند بنده با موی بلند تا این جا مخالفم. مساله ی تهاجم فرهنگی این نیست. البته بی بندوباری و فساد هم یکی از شاخه های تهاجم فرهنگی است، اما تهاجم فرهنگی بزرگتر این است که اینها در طول سالهای متمادی به مغز ایرانی و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمی توانی، باید دنباله رو غرب و اروپا باشی. نمی گذارند خودمان را باور کنیم. الان شما اگر در علوم انسانی، در علوم طبیعی، در فیزیک و در ریاضی و غیره یک نظریه ی علمی داشته باشید، چنانچه برخلاف نظریات رایج و نوشته شده ی دنیا باشد، عده یی می ایستند و می گویند حرف شما در اقتصاد، مخالف با نظریه ی فلانی است، حرف شما در روان شناسی، مخالف با نظریه ی فلانی است. یعنی آن طوری که مومنین نسبت به قرآن و کلام خدا و وحی الهی اعتقاد دارند، اینها به نظرات فلان دانشمند اروپایی همان اندازه یا بیشتر اعتقاد دارند، جالب این جاست که آن نظریات کهنه و منسوخ می شود و جایش نظریات جدیدی می آید، اما اینها همان نظریات پنجاه سال پیش را به عنوان یک متن مقدس و یک دین در دست می گیرند، دهها سال است که نظریات پوپر در زمینه های سیاسی و اجتماعی کهنه و منسوخ شده و دهها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشته اند، اما در سالهای اخیر آدمهایی پیدا شدند که با ادعای فهم فلسفی، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر، سالهای متمادی است که نظریات حاکم بر مراکز اقتصادی دنیا منسوخ شده و حرفهای جدیدی به بازار آمده است، اما عده یی هنوز وقتی می خواهند طراحی اقتصادی بکنند، به آن نظریات کهنه ی قدیمی نگاه می کنند، اینها دو عیب دارند: یکی این که مقلدند، دوم این که از تحولات جدید بی خبرند، همان متن خارجی را که برای آنها تدریس کرده اند، مثل یک کتاب مقدس در سینه ی خود نگه داشته اند و امروز به جوانهای ما می دهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه می کنند،
با همت و تدبیر مدیران قوی، می توانیم آینده را بسازیم
تاریخ: 24/3/1368
والله من اعتقاد ندارم که این کار، مردم فریبی و دروغگویی است، برعکس، درشرایط حاضر، امیدوار کردن مردم، مبتنی بر واقعیت است. جمهوری اسلامی می تواند بزرگتر از این کارها را انجام دهد. ما نظام طاغوتی را از بین بردیم و ده سال با آمریکا و شوروی و قدرتهای شرقی و غربی جنگیدیم. ما می توانیم آینده را بسازیم و با همت وتدبیر مدیران قوی این کشور، برای مردم زندگی مناسبی به وجود آوریم.