هشت سال دوره دفاع مقدس شامل هزاران هزار حادثه است جامعه فرهنگی و هنری کشور از این هزاران هزار حادثه لااقل یک فهرست تهیه کنند
تاریخ: 6/7/1379
این هشت سال دوره دفاع مقدس شامل هزاران هزار حادثه است. من می خواهم این را از جامعه فرهنگی و هنری کشور مطالبه کنم که از این هزاران هزار حادثه لااقل یک فهرست تهیه کنند بنشینند فکر کنند و در این حوادث جنگ دقت نظر هنرمندانه به خرج بدهند یک فهرست از این حوادث به وجود بیاورند بعد این را بگذارند در قبال کارهای هنری یی که تا امروز درباره جنگ شده است - که البته خیلی هم ارزشمند است - ببینند که چه قدر از این فهرست را ما پر کرده ایم. من اعتقادم این است که اگر این کار صورت بگیرد خواهیم فهمید که ما یک هزارم آنچه را که درباره این جنگ می باید تبیین کرد و می توان تبیین و موشکافی کرد هنوز بیان نکرده ایم!
... بعضی از آثار در گوشه وکنار پیدا می شود که نه فقط عظمت را نمی بینند می گردند یک نقطه ضعفی را یا واقعی یا حتی پنداری پیدا می کنند و آن را مورد مداقه قرار می دهند! هدف از این کارها چیست چرا باید ما این فرآورده عظیم ملت ایران را ندیده بگیریم! این خدمت به ملت ایران است که در یک تهاجمی که به مرزهای او به شخصیت او به عزت او به تاریخ او به هویت ملی او شده است این جور مردانه ایستاده و این جور شجاعانه دفاع کرده ما حالا بیاییم آن را زیر سوال ببریم آن هم با زبان هنر! این کارها را می کنند. اینها به نظر من تصادفی هم نیست یعنی نمی شود گفت حالا یک هنرمندی به این فکر افتاده که می شود این جوری عمل کرد نه به نظر من غیرعادی می آید. البته تقصیر از مسئولان و سردمداران مسائل هنری و فرهنگی کشور است آنها هم باید سازماندهی کنند باید کار کنند.
... آثار بزرگ هنری دنیا را نگاه کنید خیلی از آنها برروی قهرمانیهای ملتها متمرکزند حتی آن جایی که شکست خوردند. در لشکرکشی ناپلئون به روسیه دو نفر روایتگر بزرگ هنری این ماجرا را روایت کردند: یکی فرانسوی است که ویکتور هوگوست یکی روسی است - طرف شکست خورده که اول کار شکست خورد - که تولستوی است. حالا آن طرف پیروز طبعا یک گزارشهایی را ممکن است بدهد اما شما ببینید در این کتاب آن طرف شکست خورده آن شکست را آن چنان تصویر می کند که مایه غرور و سربلندی ملت است یعنی در حرکت ملت آن نقاط ارزشمندی را که یک هنرمند می تواند ببیند اینها را بیرون می کشد برجسته می کند رنگ و روغن می زند و جلوی چشمها می گیرد.
خاطره گویی و تدوین و پخش خاطرات را باید در جایگاه حقیقی خودش نشاند، که جایگاه بسیار بالا ووالایی است
تاریخ: 31/6/1384
بنیانگذار بنای حفظ حوادث با ادبیات و هنر، زینب کبری سلام الله علیها است. اگر حرکت و اقدام حضرت زینب نمی بود وبعد از آن بزرگوار هم بقیه ی اهل بیت علیهم السلام - حضرت سجاد و دیگران - نمی بودند، حادثه ی عاشورا در تاریخ نمی ماند. بله، سنت الهی این است که این گونه حوادث در تاریخ ماندگار شود. اما همه ی سنتهای الهی عملکردش از طریق ساز و کارهای معینی است. ساز و کار بقای این حقایق در تاریخ این است که اصحاب سر، اصحاب درد،رازدانان و کسانی که از این دقایق مطلع شدند، این را در اختیار دیگران بگذارند. بنابراین خاطره گویی و تدوین و پخش خاطرات را باید در جایگاه حقیقی خودش نشاند، که جایگاه بسیار بالا و والایی است و بسیار مهم است. بیان هنری هم شرط اصلی است. کما این که خطبه ی حضرت زینب در شهر کوفه و شهر شام، از لحاظ زیبایی و جذابیت بیان،آیت بیان هنری است. طوری است که اصلا هیچ کس نمی تواند این را نادیده بگیرد. یک مخالف یا یک دشمن وقتی این بیان را می شنود، مثل تیر برنده و تیغ تیزی، خواهی نخواهی این بیان کار خودش را می کند. تاثیر هنر به خواست کسی که مخاطب هنر است، وابستگی ندارد. او بخواهد یا نخواهد، این اثر را خواهد گذاشت. حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد در خطبه ی شام و در بیان رسا و بلیغ و شگفت آور مسجد شام این کارها را کردند.
در رابطه با فرهنگ کشورهای تحت سلطه، اولین کاری که سلطه گران می کنند این است که فرهنگ این کشورها را، زبانشان... را با تحقیر و...نابود می کنند
تاریخ: 1/4/1383
در رابطه با فرهنگ کشورهای تحت سلطه، اولین کاری که سلطه گران می کنند - که از قدیم مرسوم بوده است - این است که فرهنگ این کشورها را، زبانشان، ارزشهایشان، سنتها و ایمانشان را با تحقیر، با فشار، با زور، و در مواقعی به زور شمشیر و درآوردن چشم - که در تاریخ مواردی از آن را داریم - نابود می کردند و نمی گذاشتند که مردم به زبان خودشان تکلم کنند، برای این که زبان وارداتی را قبول کنند. وقتی انگلیسیها به شبه قاره هند آمدند، زبان فارسی را که زبان دیوانی رایج بود، نگذاشتند پابرجا بماند و با گلوله و با فشار گفتند که حق ندارید فارسی حرف بزنید، فارسی را منسوخ کردند، انگلیسی را به جایش آوردند. در دوره ی حکومت سیاه پهلوی ها هم باورهای مذهبی و عمومی و نیروبخش به جامعه، ایمان و اعتقادات، را از مردم بتدریج بیرون کشاندند و غیرت زدایی و ایمان زدایی کردند.