گرایش اشرافیگری، از جمله مقولاتی است که بایستی فضای عمومی کشوراحساسات و خواست مردم، و به تعبیر رساتر، فرهنگ عمومی مردم آن را دفع کند
تاریخ: 1/9/1378
گرایش اشرافیگری، آن چیزی نیست که بشود با قانون و با دادگاه و با بازجویی و با امثال اینها علاجش کرد، خیلی سخت تر از این حرفهاست، این از جمله مقولاتی است که بایستی فضای عمومی کشور - احساسات مردم، خواست مردم، و به تعبیر رساتر، فرهنگ عمومی مردم - آن را دفع کند، تا این علاج بشود.
این اشرافیگری، با احساس عمومی مردم، با نوشتن، با گفتن و با ترویج این فکر درست خواهد شد، این باید به یک فرهنگ تبدیل بشود، کاری نیست که بشود به صورت دادگاه ویژه و محاکمه و امثال اینها درستش کرد.
اگر مبلغی از مخارج دولت، عبارت از تغییر دکوراسیون اتاق فلان مسئول در بخشهای گوناگون باشد، این جرم و خطاست
تاریخ: 23/5 /1370
اگر مبلغی از مخارج دولت، عبارت از تغییر دکوراسیون اتاق مدیر کل و معاون وزیر و وزیر و فلان مسئول قضایی و فلان مسئول در بخشهای گوناگون دیگر باشد، این جرم و خطاست. اگر یکی از مخارج دولت این باشد که فلان تعداد ماشین جدید بیاوریم و بین دستگاهها تقسیم بکنیم، ما حق نداریم این را جزو مخارج دولت حساب کنیم و به حساب آن از سوبسید مردم بزنیم. نه، این خلاف است. برای این کارها حد بگذارید. دستگاهها باید بخشنامه کنند و در مورد این تغییر دکوراسیونها و تغییر خانه ها و خرجهای اضافی حدی معین بکنند. من نمی گویم مثل بعضی از تندروها باشیم که می گویند در مسجد بنشینیم و وزارت کنیم، نه، در مسجد نمی شود. وزارت کرد، یک ساختمان و چهار تا اتاق و تعدادی مسئول و یک مقدار هم بالاخره امکانات برای زندگی آن آقایی که می خواهد خدمت بکند، می خواهد، اما باید در حدی باشد.
نامشروع، فساد مالی واداری، تکبر و دوری از مردم و...
تاریخ: 13/3 /1370
مسئولان نظام، اعم از نمایندگان محترم مجلس و مأموران اجرایی و قضایی، باید مراقب باشند که از عوارضی که در نظامهای طاغوتی و غیرمردمی، بیماری همه گیر کارگزاران است، خود را با دقت و وسواس دور نگهدارند، بیماری رفاه زدگی و عشرت طلبی ، بیماری زدوبند نامشروع و فساد مالی و اداری، بیماری تکبر و دوری از مردم و بی اهمیتی به نیاز و خواست و اراده و حضور آنان، بیماری دسته بندیهای ناسالم و ترجیح مقاصد باندی بر مصالح عمومی و امثال اینها، که ابتلای به آن، مانند موریانه پایه های هر نظامی را سست و پوک می کند، و یا دل سپردن به سنتهای طاغوتی و رغبت به احیای آنها و بی تفاوتی یا بی اعتنایی به ارزشهای اسلامی و انقلابی، که دل را می میراند و نشاط و شوق خدمت به مردمی را که مخلصانه جان و مال خود را در راه انقلاب داده اند، سلب می کند و آنان را نومید و غمگین می سازد.