امام بزرگوار به جای آن نظام فاسد، یک نظام سیاسی در این کشور برقرار کرد که به جای بی اعتنایی به مردم، عشق به مردم بر آن حاکم است
تاریخ: 14/3/1376
هنر بزرگ امام بزرگوار در این بود که به جای آن نظام فاسد، یک نظام سیاسی در این کشور برقرار کرد که به جای بی اعتنایی به مردم، عشق به مردم بر آن حاکم است، به جای بی توجهی به سرنوشت ملت، بخصوص سرنوشت جوانان، عشق به سرنوشت ملت و عشق به سرنوشت جوانان و اهمیت فوق العاده به اینها در آن مطرح است، به جای خودباختگی در مقابل بیگانگان، خودباوری در میان مردم روز به روز توسعه پیدا می کند، به جای وابستگی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به بیگانگان، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی هدف قرار گرفته است.
شخص یا دستگاهی که اداره امور مردم را به عهده می گیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد
تاریخ: 20/4/1369
آن شخص یا آن دستگاهی که اداره امور مردم را به عهده می گیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعه اسلامی و همه جوامع دیگری است که به شکلهای دیگر اداره می شوند. جهالت ها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصی متکی به نفع و سود شخصی یا گروهی، این حق را ندارند که زندگی و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند. لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد، خودخواهی نباید حاکم بشود، هوی و هوس از هر کس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی نباید حکومت کند.
ولایت، یعنی حکومتی که در آن در عین وجود اقتدار، هیچ نشانه یی از استبداد، خود خواهی، خود رایی، و زیاده طلبی نیست
تاریخ: 16/1/1378
ولایت، یعنی حکومتی که در آن در عین وجود اقتدار، در عین وجود عزت یک حاکم و جزم و عزم و تصمیم قاطع یک حاکم، هیچ نشانه یی از استبداد و خودخواهی و خود رایی و زیاده طلبی و برای خود طلبی و اینها نیست. این، آن نشانه اصلی برای این حکومت است. بدیهی است که در چنین حکومتی، عدالت باید زنده بشود، هرچه که ما در امر عدالت، کوتاه بیاییم، ضعف ما در این خصوصیات است. این که من بارها می گویم تا رسیدن به نقطه مطلوب حکومت اسلامی، فاصله داریم - اگرچه با حکومتهای مادی هم خیلی فاصله داریم، اما تا آن نقطه اصلی هم فاصله زیادی داریم - به خاطر این است. هرچه و هرجا که در امر عدالت، در امر محو شدن و هضم شدن در اراده الهی و احکام الهی، کوتاه بیاییم، ناشی از ضعفهای شخصی ماست، والا حکم اسلامی و ولایت اسلامی، این است.
... اگر ولایت اسلامی باشد، زندگی زیر سایه امیر المؤمنین ، برای همه حاصل خواهد شد - برای مومن، برای فاسق و برای کافر - حتی کفار هم در آن، راحت زندگی می کنند، این جور نیست که در آن، فقط آدمهای پرهیزگار، راحت باشند، غیر پرهیزگار هم از امنیت آن محیط، از مساوات، از عدالت و از آرامش معنوی در آن محیط، استفاده می کنند.
... این جور است که وقتی مخالفین در حکومت امیر المؤمنین ، خلخال از پای زن یهودی بیرون می آورند، امام آن جمعیت و حاکم می گوید: اگر مسلمانی از این امر بمیرد، حق دارد - از غصه این که در حکومت او خلخال از پای یک زن یهودی درآورده اند - مثل امیر المؤمنین که مبالغه نمی کند، می گوید اگر از این غصه، انسان بمیرد، حق دارد. این، حکومت و ولایت اسلامی است.