8. اهل بغی، یا اقتدار طلبان مسلح و متجاوز به حاکمیت اسلامی
و اگر دو گروه از مؤمنان با هم جنگیدند باید آن دو را به صلح و آشتی وا دارید. آنگاه اگر یکی از آن دو گروه به دیگری تعرض مسلحانه کرد باید با آن گروهی که تعرض کرده بجنگید تا به حکم خدا باز گردد و تمکین نماید. سپس چون به حکم خدا باز آمد باید عادلانه میان آن دو گروه صلح و آشتی برقرار کنید و از خدا پروا گیرید شاید مشمول رحمتش شوید.(101) اینها از نظر دینی یا تعالی شناختی همان دنیادارانی هستند که آزشان نه مستقیماً به ثروت، جفت، مهارت و علم بلکه به قدرت سیاسی تعالی گرفته است.
9. محاربان با خدا و پیامبرش که افساد فی الارض می کنند.
اینها از نظر انسان شناختی یا دینی هیچ تفاوتی با کفار مهاجم ندارند و مانند استعمارگران ملوک، و شاهنشاهان بیگانه به یکی از دو مردم مستکبر و دنیادار تعلق دارند. تنها دو چیز است که آنها را از یکدیگر متمایز می سازد: یکی محل زندگی و استقرارشان، و دیگری روش و ابزاری که علیه مسلمانان یا دولت اسلامی بکار می گیرند.
مستکبران و دنیاداران مهاجم بیرون از مرزهای دولت اسلامی بسر می برند و کافر علنی اند، ولی مستکبران و دنیاداران محارب با خدا و رسولش در درون مرزهای دولت اسلامی زندگی می کنند. از نظر روش و ابزار هم این فرق در میانشان هست که دسته اول روشهای غیر مسلحانه - فرهنگی اقتصادی و سیاسی - را بی پروا با تهاجم مسلحانه در می آمیزند یا هر یک را به موقع و بر حسب ضرورت بکار می بندند و مهاجم علنی اند، حال آنکه دسته دوم در داخل بسر برده به مسلمانی تظاهر نموده محاربه با خدا و رسولش - یا دولت اسلامی - را بیشتر با روش های پنهانی و غیر مسلحانه انجام می دهند چنانکه برخلاف ظاهر کلمه محاربه جز تنی چند از آنان و بندرت امنیت عمومی را بدون توسل به اسلحه مختل می سازند. استعمال حکیمانه و خبیرانه واژه محاربه در مورد اعمال و رفتار و سیاست آنان دقیقاً برای توجه دادن مسلمانان و هشدارشان به همین معناست که این جماعت منافق دو رو، گر چه خلاف مهاجمان کافر کیش خارجی غالباً و عمدتاً دست به اسلحه نمی برند اما به دلیل این که آثار اعمالشان جز آثاری نیست که تهاجم مسلحانه بیگانه در بر دارد اعمالشان جز مصداق محاربه با دولت اسلامی و رویارویی با خدا و رسولش نیست و از این بابت هر دو مفسد فی الارض اند و حرث و نسل را نابود و تباه می کنند. هر دو امنیت داخلی یعنی آزادی زیستن و آزادی رشد معنوی را به خطر افکنده در این دو امر اخلال و افساد می نماید.
انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً أن یقتلوا أو یصلبوا ...(102) کیفر کسانی که با خدا و پیامبرش (یا دولت اسلامی) می جنگند و در زمین بر فساد دارند این است که کشته شوند یا به دار آویخته شوند یا دست و پایشان بی قرینه بریده شود یا از دیارشان تبعید و رانده شوند. این برای آنان ننگی در دنیاست و در آخرت عذاب سهمگین دارند، مگر کسانی که پیش از اینکه بر آنان دست یابید توبه کنند. پس بدانید که خدا آمرزنده ای مهربان است هان ای کسانی که ایمان آوردند، از خدا پروا گیرید و به سوی او وسیله بجویید و در راهش جهاد کنید باشد که پیروز (در سیر تقرب) شوید.
مصادیقی از محاربه با خدا و رسولش در مواد 507 تا 512 قانون مجازات اسلامی ذکر شده است. بدون آن که بتوانند همه را برشمرده دقیقاً مشخص کنند. چنانکه ذکری از تهاجم فرهنگی در شکلهای افساد در رشد معنوی مردم و عقاید حقه آنان، و دگرگون سازی آموزه های مقدس وحیانی در آن قانون نمی یابیم.