فهرست کتاب


توحید مفضل

راوی مفضل بن عمر نجفعلی میرزایی‏

پیشگفتار مترجم

بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که مفضل بن عمر راوی این کتاب است و کسی است که امام صادق (ع) او را سزاوار حمل این اسرار و معارف دانسته و این شگفتیها و عجایب خلقت را بر او املا فرموده، هر قدر که جایگاه رفیعش بیشتر روشن شود، بر اعتبار کتاب نیز افزوده می شود.
نگارنده هر چه تلاش کرد به شرح حال کاملی از این شخصیت اسلامی دست نیافت.(1) در نتیجه در این مقدمه بیشتر کوشش شده که جایگاه و منزلت مفضل در نزد امامان معصوم - علیهم السلام - و دانشمندان بزرگ اسلامی - رضوان الله علیهم - بیان شود.

1- شرح حال کوتاهی از مفضل بن عمر

نامش مفضل، نام پدر عمر و کنیه اش ابو محمد یا ابو عبدالله است.(2) در اواخر قرن اول یا آغاز قرن دوم هجری در شهر کوفه به دنیا آمده است.(3)
وی از اصحاب جلیل القدر امام صادق و امام کاظم - علیهما السلام - بوده است.(4) او در نزد ائمه - علیهم السلام - از جایگاه رفیع و منزلت عظیمی برخوردار بوده و از اصحاب خاص آنان به شمار می رفته است.(5)
در عصر امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) در میان مردم کوفه وکیل آنان بوده، نیز از جانب امام صادق (ع) وظیفه داشت با اموالی که از طرف او در اختیارش گذاشته شده بود و یا اجازه اخذ آنها را از مردم داشت، میان مردم را اصلاح کند و اختلافها را بردارد.(6) در این باره در کتاب شریف کافی داستانی شیرین و واقعی بیان شده که مجال ذکر آن نیست اما خوب است که خوانندگان آن را بخوانند.(7)

2- جایگاه رفیع مفضل در روایات

مهمترین دلیل عظمت این شخصیت کم نظیر اسلامی، روایات بسیاری است که در فضیلت و برتری او از خود امامان - علیهم السلام - رسیده است. این روایات به قدری زیاد است که ذکر همه آنها در این مقدمه نمی گنجد، اما چون مهمترین دلیل ما در اعتبار این مرد جلیل القدر به شمار می رود،(8) ناچاریم که به برخی از آنها اشاره کنیم:
1- شیخ مفید، با سند صحیح از امام صادق (ع) نقل می کند:
ای مفضل! به خدا سوگند تو را و دوستدار تو را دوست دارم. ای مفضل! اگر همه اصحاب من آنچه را که تو می دانی می دانستند، هیچ گاه میان دو کس از آنان اختلافی رخ نمی داد.(9)
2- محمد بن سنان(10) می گوید:
به خدمت امام کاظم (ع) شرفیاب شدم. در این هنگام فرزند بزرگوارش، علی بن موسی - علیهما السلام - در نزد او بود. امام کاظم (ع) به من فرمود: ای محمد! عرض کردم: بله بفرمایید. فرمود: ای محمد! مفضل انیس و همدم و راحتی بخش من بود و تو نیز همدم و باعث راحتی آن دو (امام رضا و جواد - علیهما السلام -) هستی.(11)
3- کلینی - رضوان الله علیه - در کتاب گرانقدر کافی با چند واسطه، از ابن سنان و او از مفضل نقل می کند:
امام رضا (ع) فرمود: هرگاه میان دو نفر از شیعیان ما منازعه ای رخ داد با مال من بین آنان آشتی برقرار کن.(12)
4- یونس بن یعقوب می گوید:
امام صادق (ع) فرمانم داد که به نزد مفضل بروم و مرگ اسماعیل (ع) را به او تسلیت بگویم. آنگاه امام (ع) فرمود: به مفضل سلام برسان و به او بگو: مصیبت مرگ اسماعیل بر ما وارد شد و صبر کردیم: تو نیز چون ما در این مصیبت صابر باش. ما چیزی خواستیم و خدا چیزی دیگر اراده کرد و ما تسلیم امر خدای جل و علا شدیم.(13)
مرحوم خویی - رضوان الله علیه - در کتاب گرانقدر معجم رجال الحدیث در ذیل این حدیث می گوید: این روایت نشان از شدت علاقه امام صادق (ع) به مفضل بن عمر دارد و روایت، صحیح است.(14)
5- فیض بن مختار(15) می گوید:
به امام صادق (ع) عرض کردم: جانم فدای شما باد. من هرگاه که در میان گروههای دانشمندان کوفه می نشینم، از بس در میانشان اختلاف عقیده می بینم، گاه در تردید می افتم، ولی هنگامی که به مفضل بن عمر روی می آوردم، مرا چنان آگاه می کند که راحت می شوم و دلم آرام می گیرد. امام صادق (ع) فرمود: بله ای فیض! حقیقت چنان است که می گویی.(16)
6- هشام بن احمد می گوید:
در یک روز گرم و سوزان، در زمینی که امام صادق (ع) در آن مشغول کار بودند و عرق از سینه مبارکشان سرازیر بود، به خدمت آن حضرت رسیدم تا درباره مفضل بن عمر بپرسم. پیش از آنکه حرفی بزنم، امام (ع) فرمود: به خدایی که جز او خدایی نیست، مفضل بن عمر جعفی مرد خوبی بود. آنگونه که من شمردم، امام (ع) سی و چند بار این عبارت را همچنان تکرار کرد.(17)
براستی که تنها یکی از این احادیث کافی است که نشان از عظمت و جایگاه والای این مرد بزرگ باشد. امید که خواننده عزیز به شتاب از احادیث نگذرد و با تفکر و تدبر در آنها بخوبی از جایگاه مفضل آگاه گردد.