مقدمه
فرهنگ که فرایندی از آداب و رسوم، خوی ها و خصلتها و چگونگی روابط حاکم بر مجموعه ها و گروههای انسانی است ضمن آنکه خود زاییده زندگی اجتماعی انسانهاست، تاثیر شگرف و غیر قابل تردیدی بر چگونگی زندگی و ادامه حیات اجتماعی و ملی ملتها دارد.
به عبارت دیگر، فرهنگ هر ملتی ریشه در اعتقادات، طرز تلقی ها و نوع نگرش آنها به جهان و مسائل موجود در آن دارد. بنابراین به میزانی که پایه های اعتقادی و باورهای اجتماعی ملتی مبتنی بر حقایق و ارزشهای انسانی و الهی باشد، ارزشهای فرهنگی او نیز شایسته تمجید و در خور ستایش و قابل پیروی خواهد بود، اما پر واضح است که در طول تاریخ حیات بشری، همواره آداب و سنن و خلق و خوی انسانها در جهت حق و بر اساس برداشتهای حقجویانه و واقع گرایانه از قضایا و مسائل مختلف نبوده و در بسیاری موارد و به دلایل عدیده، انحراف و کجروی و دوری از صراط مستقیم فلاح و رستگاری و در غلتیدن در دامن موهومات و باورهای خرافی، باطل گرایانه، غیر الهی و ضد بشری گریبانگیر اقوام و ملل مختلف شده است.
همچنین به علت خوی اجتماعی انسان، مراوات و ارتباطات انسانی و به تبع آن روابط فرهنگی و مبالات فکری نیز به موازات تاریخ تحولات و تمدن بشری وجود داشته است.
در این میان، بنا بر نص صریح قرآن، تقابل و تضاد بین دو فرهنگ الهی و غیر الهی و نزاع و درگیری بین دو مقوله حق و باطل از صبحدم تاریخ وجود داشته و تا واپسین لحظات غروب حیات بشری نیز ادامه خواهد داشت و در این مسیر، خدا پرستان و حقجویان، همواره رویاروی باطل گرایان و شب پرستان، در نبردی آشتی ناپذیر بسر خواهند برد.
امروزه با پیشرفت سریع تکنولوژی و علم و صنعت و با پیدایش قطبهای غول آسای صنعتی، اقتصادی و نظامی و با سیطره فرهنگ ابتذال، رفاه زدگی و مادیت بر کفرستان شرق و هیچستان غرب این امکان فراهم آمده است که سران کفر و الحاد و مستکبران جهانخوار، دم از تشکیل دهکده جهانی زده و با گسترش سلطه شبکه سازمانهای بین المللی بر سراسر عالم، حاکمیت نظم نوین جهانی را خواستار شوند. اینان بمنظور دستیابی به این اهداف شوم، و در پی بسط و توسعه سلطه و نفوذ شیطانی و اهریمنی خود در تمام شؤون زندگی ملتهای گوناگون در سراسر دنیا، از طریق نهادهای وابسته به سازمان باصطلاح ملل متحد و با جهت دهی به تصمیمات این نهاد و کنترل حساب شده آنها، در سرنوشت تمامی ملتها به صورتی آشکار و نهان دخالت می کنند؛ به بهانه دفاع از حقوق بشر، با استفاده از وحشانه ترین و رذیلانه ترین اقدامات ضد بشری، حکومتهای کشورها را تغییر می دهند، تصیفه های خونین نژادی را که به ددمنشانه ترین روشها صورت می گیرد، با ظرافت و ترفندهای گوناگون توجیه می کنند، از طریق پیمانهای چند جانبه اقتصادی همانند گات و غیره زمینه های سلطه شوم اقتصادی خود را بر کشورهای ضعیف و عقب مانده فراهم می کنند و با آزمایش هر روزه سلاحهای مخوف و ویرانگر خود ملل محروم و مستضعف را تهدید کرده به آنها چنگ و دندان نشان می دهند و هر فریاد اعتراضی را به هر شکل ممکن در گلو خفه می کنند و بالاخره با گسترش شبکه های مدرن و پیچیده ارتباطی و با بهره گیری از حیوانی ترین روشها، فضای فکری، اعتقادی و فرهنگی ملتها را لجن مال می کنند و با ایجاد جو مسموم و خفه کننده فکری و فرهنگی مانع هر گونه بیداری، ابتکار، پیشرفت، آزادی خواهی و استقلال طلبی در میان مردم فقر زده و در بند کشورهای مورد هجوم می شوند.
در عصری که بسیاری از واژه ها معنای حقیقی خود را از دست داده اند، اشاعه ابتذال و فساد، نام ترویج فرهنگ و خدمت به جامعه بشری به خود می گیرد و دفاع از هویت ملی و ارزشهای والای انسانی و فرهنگی واپسگرایی، سکون و عقب ماندگی تلقی می شود و باندهای آشکار و نهان مافیایی از هر وسیله ای برای استحاله فرهنگی و مسخ ارزشهای معنوی بهره می جویند. در این بین، هجوم و شبیخون بر بنیانهای فرهنگی، خطر ناکترین و کار سازترین حربه ای است که اینک موجودیت ملتها بویژه ملل اسلامی را تهدید می کند و انقلاب اسلامی و خاستگاه اصلی آن یعنی سرزمین دلاور خیز ایران در نوک این حملات ناجوانمردانه و رذیلانه واقع گردیده است؛ آنچنان که سکاندار بیدار کشتی انقلاب و مقام منیع ولایت امر مسلمین فریاد بر می آورد که کاری که امروز دشمن از لحاظ فرهنگی انجام می دهد نه یک تهاجم، که یک شبیخون فرهنگی است.
در پی این هشدارهای پی در پی رهبر عظیم الشان انقلاب درباره این موضوع تلاشهای گسترده ای در سطح مملکت صورت گرفته که هر یک به نوبه خود اقدامی مؤثر و شایسته در این جهاد فرهنگی به حساب می آید.
در این راستا، مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه نیز به سهم خود و به منظور ایجاد توانایی های لازم برای مقابله با ترفندهای گوناگون دشمن در این شیوه تهاجم، در بین مرزداران سلحشور مرزهای عقیده و ایمان، پاسداران و بسیجیان و رزمندگان غیور و کفر ستیز و بنا به درخواست معاونت آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی زمینی سپاه، معاونت کمک آموزشی مرکز تحقیقات اسلامی مجموعه حاضر را به عنوان ویژه نامه نشریه مکتب جبهه تهیه و تدوین نموده است.
در این مجموعه که مشتمل بر هفت فصل می باشد، سعی و کوشش زیادی به عمل آمده تا با استفاده از منابع گوناگون و نظرات صاحبنظران در امور مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، بحثی همه جانبه و عمیق درباره مساله تهاجم فرهنگی صورت گیرد.
بنابراین در لابلای این سطور، به مسائل مهمی، مانند: مساله فرهنگ، انواع فرهنگها، تبادل فرهنگی، زمینه های پیدایش تهاجم فرهنگی اعم از زمینه های داخلی و خارجی آن، پیشینه تهاجم فرهنگی و روند تحولات آن در بستر تاریخ تمدن بشری و موقعیت کنونی آن بخصوص با توجه به فروپاشی نظام الحادی و کمونیستی امپراتوری شوروی سابق و پیدایش قطب بندی های جدید در عرصه تحولات بین الملل، اهداف گوناگون مورد نظر در تهاجم فرهنگی و آثار و نتایج ویرانگری که این شیوه تهاجم در پی خواهد داشت، شیوه ها و روشهای مختلف مورد عمل در این نوع تهاجم، ابزارهای مورد استفاده دشمن در تهاجم فرهنگی و بالاخره راههای مقابله و راه کارهای عملی در این رویارویی فرهنگی به بحث و بررسی گذاشته شده و مطالب و اطلاعات مفید و جامعی را در اختیار خواننده قرار می دهد.
امید آن که توانسته باشیم از این طریق گامی هر چند کوچک در این جهاد مقدس فرهنگی برداشته و گوشه ای از رسالت عظیمی را که نسل امروز اسلامی بر عهده دارد ایفا نموده باشیم. اما در عین حال از ضعفها و نقایص کار خود غافل نیستیم، به همه تلاشهایی که از جانب افراد دلسوز و مراکز علمی و فرهنگی در سطح کشور در این زمینه به عمل آمده و می آید ارج می نهیم و از همه صاحبنظران و اندیشمندان تقاضا داریم که با ارسال نظرات اصلاحی و نیز انجام تلاشهای محققانه و اندیشمندانه خود کمبودها و کاستیهای موجود را جبران نموده و زمینه های آگاهی هر چه بیشتر همه مردم بویژه نسل جوان امروز را فراهم سازند.
فصل اول: فرهنگ چیست؟
نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیست به روزگاران گذشته، جهان را پهنه دگرگونیهای بیشمار نشان می دهد. دگرگونیهای که گاه نابودی و نامرادی؛ و زمانی امید و کامروایی به ارمغان آورده اند، و پرونده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده اند. بررسی مجموعه فراز و نشیبهای تاریخ، بشر را بدین حقیقت رهنمون می کند که: پدیده های خوب و بد جوامع انسانی چیزی جز بازتاب روشن فرهنگهانیست به عبارت دیگر فرهنگ، خاستگاه همه پیشرفتها، نوآوریها و منشا همه عقب ماندگی به شمار می آید.
با توجه بدین حقیقت، شناخت فرهنگ و ارزیابی آن ارزش و اهمیت خود را نمایان می سازد.
فرهنگ
هر چند وسیع و جامع بودن مفهوم فرهنگ، شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از دیرباز هر یک از اندیشمندان، به فراخور آگاهیهای خویش، در این حقیقت نگریسته و تعاریفی از آن ارائه داده اند. اما مع الوصف هر یک از این تعاریف پیرایه هایی از کاستی را نیز به همراه داشته و به تنهایی نمی تواند تعریف کاملی از فرهنگ به شمار آید. به عنوان مثال تایلر - دانشور آمریکایی - می گوید:
در روزگار ما این کلمه (فرهنگ) بر همه ابزارهایی که در اختیار ماست دلالت دارد. و (همچنن) بر همه رسمها و باورها، دانشها، هنرها، نهادها، و سازمانهای جامعه. انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به برکت آن، موجود اجتماعی می شود. و با مردم پیرامون خود از صدها جهت، همرنگی و همنوایی می یابد، و از مردم جوامع دیگر ممتاز می شود.(1)
نیم کوف جامعه شناس برجسته غرب در این باره می نویسد:
فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است. و در تمام افکار، امیال، الفاظ و تکاپوهای ما منعکس می شود و حتی در اطوار و حرکات خفیف چهره ما را دارد.(2)
بر این اساس، فرهنگ مجموعه پیچیده ای است - متضمن معلومات، معتقدات، هنرها، اخلاق، قوانین، آداب و رسوم و تمامی تمایلات، قابلیتها و عادات مکتسبه - که آدمی در حالت عضویت در یک اجتماع حاصل می نماید.(3)