در بیان بعضی از امور نادره است
و در آن چند فائده است:
اول: به خط شیخ سعید شهید، محمد بن مکی (حشره اللَّه تعالی مع الشهداء الاولین)، دیدم که هرگاه شخصی در چاره امری متحیر باشد و نداند چه باید کرد، عمل کند به این خبر که در کتاب محمد بن جریر طبری که مسمی است به کتاب الاداب الحمیدة دیدم که روح بن الحارث، از پدرش، از جدش روایت کرده است که فرزندان خود را وصیت کرد و گفت:
هرگاه امر عظیمی احدی از شما را روی دهد، یا حادثه باعث غم او گردد، باید که با وضو بخوابد در فراش و لحاف طاهری و تنها بخوابد، و پهلوی زنی نخوابد، و در وقت خوابیدن ، سوره والشمس و اللیل هر یک را هفت مرتبه بخواند، پس بگوید اللّهمّ اجعل لی من أمری هذا فرجاً و بخوابد، پس شخصی به خواب او می آید در شب اول یا سوم یا پنجم، و گمان دارم که هفتم را نیز گفت، و به او می گوید که فرج از این غم و دلگیری و الم در چه چیز است.
انس که راوی حدیث است گفت: مرا دردی عارض شد و علاجش را ندانستم، پس این عمل را به جا آوردم، و چون به خواب رفتم دیدم دو کس نزدیک من پیدا شدند، و یکی نزد سر من نشست و دیگری نزد پاهای من، پس یکی به دیگری گفت: تمام بدنش را دست بمال و احساس مرض بکن، پس چون دستش به موضعی از سر من رسید گفت: در این جا حجامت کن و متراش و سریشمی یا چیزی بر آن بمالد که بچسبد، پس به من گفت: او یا هر دو که ضم کن با آن انجیر و زیتون را، چون بیدار شدم همان موضع را حجامت کردم و صحت یافتم، و جماعت بسیاری را تعلیم کردم و به عمل آوردند و شفا یافتند(123).
و شیخ طبرسی (رحمه اللَّه) نیز در مکارم الاخلاق روایت کرده است که هر که را امری عارض شود که موجب همّ او گردد و خواهد چاره خود را در آن کار بداند، باید که در وقت خواب سوره والشمس و سوره واللیل هر یک را هفت مرتبه بخواند، تا آن که در خواب مردی را ببیند که چاره او را تعلیم او نماید(124).
و شیخ مفید (قدس اللَّه روحه) در کتاب اختصاص از حضرت امام موسی (علیه السلام) به سند معتبر روایت کرده است کههر که را به سوی خدا حاجتی باشد و خواهد که ما را در خواب ببیند و جای خود را در آخرت بداند در سه شب با غسل بخوابد و با خدا مناجات کند و به ما متوسل شود و ما را در درگاه خدا شفیع گرداند، تا آن که ما را در خواب ببیند و به جاجت خود برسد(125).
و شیخ محمد بن هارون تلعکبری (رحمه اللَّه) در کتاب مجموع الدعوات روایت کرده است که هر که خواهد حضرت رسالت پناه (صلی اللَّه علیه و آله) را در خواب ببیند در شب جمعه بعد از نماز مغرب مشغول نوافل گردد، و با کسی سخن نگوید تا نماز خفتن را به جا آورد، و بعد از آن دو رکعت نماز بکند، و در هر رکعت بعد از سوره حمد سه مرتبه سوره قل هو اللَّه أحد بخواند، پس دو رکعت دیگر نماز بکند، و در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه سوره قل هواللَّه أحد بخواند.
و بعد از سلام نماز به سجده رود و صلوات بر محمد و آل محمد، هفت مرتبه بفرستد و هفت مرتبه بگوید: سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لا اله الاّ اللَّه و اللَّه اکبر و لاحول و لاقوة الاّ باللَّه پس سر از سجده بردارد و درست بنشیند و دستها را بلند کند و بگوید: یا حیّ یا قیوم یا ذالجلال و الاکرام یا اله الاولین و الاخرین یا رحمن الدنیا و الاخرة و رحیمهما یا ربّ یا ربّ
پس برخیزد و دستها را بلند کند و بگوید: یا ربّ یا ربّ یا ربّ، یا عظیم الجلال یا عظیم الجلال یا عظیم الجلال، یا بدیع الکمال، یا کریم الفعال، یا کثیر النّوال، یا دائم الافضال، یا کبیر، یا متعال، یا اول بلا مثال، یا قیّوم بغیر زوال، یا واحد بلا انتقال، یا شدید المحال، یا رازق الخلائق علی کلّ حال، أرنی وجه حبیبی و حبیبک محمد صلّی اللَّه علیه و آله منامی، یا ذاالجلال و الاکرام پس رو به قبله بخوابد بر دست راست و مشغول صلوات بر محمد و آل محمد باشد تا به خواب رود، که انشاء اللَّه آن حضرت را در خواب می بیند(126).
مؤلف گوید: که در کتاب بحارالانوار روایت اول را بطریق دیگر مسبوطتر از آنچه مذکور شد روایت کرده ام (127) و در این رساله به مناسبت مذکور شد.
دوم: از اخبار سابقه معلوم شد که عمده در استخاره آن است که آدمی در امور دنیا و آخرت اعتماد بر عقل ناقص خود نکند، و باید که در جمیع امور توکل بر جناب مقدس الهی کند، و معترف باشد که من بنده عاجز جاهل ضعیفم و خداوند کریم رحیم عالم قادر مهربانی دارم که اعرف است به مصالح من از من و از جمیع مخلوقات، و امور خود را به او گذاشته ام و خیر خود را از او می طلبم.
پس توسل نماید به لطف و مرحمت خداوند کریم با غسل و نماز و دعاها که در ابواب سابقه گذشت، پس شروع کند در آن کار و آنچه روی دهد به آن راضی باشد و خیر خود را در آن بداند هر چند موافق خواهش او نباشد.
و بعد از آن استخاره با دل خود است چنانچه گذشت. و بعد از آن مشورت کردن با مؤمنان است. و بعد از آن استخاره به رقاع و بنادق است، یا تفأل به قرآن مجید یا به تسبیح. و ظاهراً همه خوب است، اگر چه بعضی از علما صور اخیره را منع کرده اند چنانچه سابقاً مذکور شد.
اما ظاهر آن است که غیر استخاره مطلقه که در باب اول ذکر کردیم در جایی صورت دارد که ترددی در آن باشد، نه در امری که خیریت آن ظاهراً بر آدمی معلوم باشد و ترددی در آن نداشته باشد، و نه در امور مستحبه و راجحه که خوبی آن شرعاً معلوم باشد، مگر آن که ترددی در انواع آن داشته باشد، و در امور واجبه مطلقه استخاره کردن صورت ندارد بلکه مشروع نیست، و همچنین در امر حرام استخاره جائز نیست، اما استخاره مطلقه در همه امور خوب است، مگر در امر حرام که در آن جا مطلقا استخاره مشروع نیست.
چنانچه شیخ مفید (علیه الرحمة والرضوان) در جواب مسائل عزیة فرموده است: که هرگاه بنده مؤمن را دو امر در خاطر خطور کند از مصالح دنیای او که در آنها متردد باشد، مانند سفر کردن و اقامت نمودن یا نکاح کردن یا برده خریدن و امثال اینها، سنت است که بدون استخاره متوجه آن اعمال نشود، و بعد از استخاره اگر یکی از آنها نزد او ارجح گردد به آن عمل کند، و اگر هیچ یک راجح نشود توکل کند بر خدا و یکی از آنها را به عمل آورد که انشاء اللَّه خیر او در آن است.
و سزاوار نیست استخاره در امری که حق تعالی نهی از آن کرده است، و از برای کردن فعلی واجب استخاره نمی باشد، و استخاره در امور مباحه می باشد، یا در میان دو امر سنت که هر دو را با هم به عمل نتواند آورد، مانند جهاد سنت و حج سنت. یا آن که مردد باشد میان زیارت دو امام معصوم (علیهم السلام) یا میان صله دو برادر مؤمن که هر دو را نتواند به عمل آورد و از این باب امور(128).
سوم: بعضی از علما دغدغه کرده اند در استخاره کردن از برای دیگری، زیرا که در روایاتی که سابقاً مذکور شد در هیچ یک وکالت مذکور نبود.
و سید بن طاووس (رضی اللَّه عنه) تجویز نموده و فرموده است که داخل است در عمومات قضای حوائج مؤمنان(129).
و ایضاً ممکن است که استخاره کننده این را حاجت خود قرار دهد و قصد کند که به او بگویم بکن خوب است یا نه، و اگر چه عمومات وکالت دور نیست که شامل استخاره باشد، اما احوط آن است که صاحب حاجت خود متوجه استخاره شود، زیرا که هر که اضطرارش بیشتر است توسل او به جناب مقدس الهی بیشتر می باشد. و اگر فعل غیر در این باب قائم مقام فعل او می بود می بایست با این احادیث بسیار که در این باب وارد شده است در یک حدیث اشعاری به این بفرمایند.
و ایضاً با آن توجه و التفات و مرحمتی که ائمه ما (صلوات اللَّه علیهم) نسبت به موالی و شیعیان خود داشتند یک مرتبه برای یکی از ایشان استخاره بفرمایند، و با آن گستاخیها و بی آدابیها که فدویان و موالیان ایشان نسبت به جناب ایشان می کردند در یک حدیث مذکور شود که یکی از ایشان این استدعا از خدمت ایشان کرده باشند.
و یک جهت نوشتن فقیر، این رساله وافیه را این است که برادران ایمانی بر اخبار و اثار ائمه طاهرین و پیشوایان دین (صلوات اللَّه علیهم اجمعین) که در این باب وارد شده مطلع شوند، و کیفیت انواع استخاره را بدانند که به هر نحو که خواهند در حوائخ خود به استخاره متوسل شوند، و در همه امور اعتماد بر پروردگار خود نمایند، و بدانند که خداوند رحیم در فیض خود را بر روی بندگان گناهکار نبسته و همه را در جمیع امور به درگاه خود خوانده و گناه عاصیان را مانع لطف و احسان خود نگردانیده.
ملتمس از عمل کنندگان به این رساله آن که این مجرم عاصی را در حال حیات و بعد از وفات به دعای خیر یاد نمایند، و بر سهو و خطا که لازم غیر معصومین (علیهم السلام) است مؤاخذه ننمایند، و با توزع بال و تشتت احوال و وفور اشغال در چند شب از لیالی ماه مبارک رمضان سنه هزار و صد و چهار هجری نوشته شد.
والحمدللَّه اولاً و آخراً، والصلاة علی سید المرسلین محمد و عترته المقدسین، و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.
و تمام شد استنساخ کتاب با تحقیق و تعلیق و استخراج مصادر احادیث و روایات از کتب منقول از آن بر دست این فقیر عاصی سید مهدی رجائی در روز اول ماه مبارک رمضان سنه هزار و چهار صد و هفت هجری قمری در شهر مقدس قم عش آل محمد و حرم اهل بیت (سلام اللَّه علیهم اجمعین).
آداب نماز شب
تألیف: علامه محمد باقر مجلسی قدس سره
متوفی به سال 1110
تحقیق: سید مهدی رجائی
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
الحمدللَّه مکرم العابدین، و الصلاة علی سید المجتهدین محمد و عترته الاکرمین
و بعد: این رساله ایست در آداب نماز شب(130) که از احادیث معتبره استخراج نموده، باید که در وقت خواب وضو بسازد، و اگر در رخت خواب به یادش آید از لحاف تیمم کند، و تسبیح حضرت فاطمه (علیهاالسلام)، وقل هواللَّه أحد، و قل یا أیها الکافرون، و قل أعوذ برب الناس، و قل أعوذ برب الفلق، و آیةالکرسی، و سورة الهاکم التکاثر، هر یک را که داند و تواند بخواند، و قول هواللَّه را پنجاه مرتبه یا صد مرتبه اگر تواند بخواند، و بر پهلوی راست رو به قبله بخوابد.
و چون بعد از نصف شب بیدار شود بگوید: الحمدللَّه الذی أحیانی بعد ما أماتنی و الیه النّشور، الحمدللَّه الذی ردّ علیّ روحی لاحمده و أعبده
پس نظر کند به اطراف آسمان و این ایات را بخواند انّ فی خلق السّماوات و الارض و اختلاف اللّیل و النّهار لایات لاولی الالباب الّذین یذکرون اللَّه قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السّماوات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النّار، ربّنا انک من تدخل النّار فقد أخزیته و ما للظالمین من أنصار ربّنا انّنا سمعنا منادیاً ینادی للایمان أن آمنوا بربّکم فامنّا ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفّر عنّا سیّئاتنا و توفّنا مع الابرار ربّنا و آتنا ما وعدتنا علی رسلک و لاتخزنا یوم القیامة انّک لاتخلف المیعاد.
پس مسواک کند و وضو بسازد و متوجه نماز شب شود، و در رکعت اول سنت است که هفت تکبیر با دعاها یا بی دعا چنانچه در نماز واجب می گوید بخواند، و در این دو رکعت اگر تواند در هر رکعت بعد از حمد سی نوبت قل هو اللَّه أحد بخواند، یا در رکعت اول یک مرتبه قل هو اللَّه، و در رکعت ثانی یک مرتبه قل یا أیها الکافرون بخواند.
و چهار رکعت بعد از این را اگر تواند بعنوان نماز جعفر بکند، که در رکعت اول اذا زلزلت، و در ثانی والعادیات، و در ثالث اذا جاء نصراللَّه، و در رابع قل هو اللَّه بخواند، و اگر نداند هر سوره که داند، و بعد از سوره پانزده مرتبه سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لا اله الاّ اللَّه و اللَّه اکبر بگوید، و در رکوع ده، و بعد از رکوع ده، و در هر سجده ده، و بعد از هر سجده ده هر چهار رکعت را چنین بکند، و الا بهر نحو که تواند بکند، و اگر سوره های بلند در خاطر داشته باشد مانند یا ایها المزمل، و یا أیها المدثر، و سوره عمّ یتساءلون، و یس، و حم دخان، و اذا وقعت بخواند.
و در دو رکعت آخر سنت است که در رکعت اول تبارک، و در ثانی هل أتی بخواند، و الا هر سوره که داند و تواند بخواند. و اگر وقت تنگ باشد هشت رکعت را به حمد تنها می تواند کرد. و بعد از هر دو رکعت مستحب است که تسبیح فاطمه (علیهاالسلام) بخواند، و سجده شکر به جا آورد.
پس دو رکعت شفع را می کند و در هر یک یک مرتبه قل هواللَّه أحد می خواند، و در روایت دیگر در هر یک سه مرتبه قل هو اللَّه أحد وارد شده است. و در روایت دیگر در اول قل أعوذ برب الفلق و در ثانی قل أعوذ برب الناس وارد شده. هر یک را که بکند خوب است، و اگر جمع کند که در اول قل أعوذ برب الفلق با یک قل هواللَّه یا سه قل هواللَّه شاید بد نباشد.
پس مشغول یک رکعت وتر می شود، و در اولش اگر فرصت باشد هفت تکبیر با دعاها می خواند، و بعد از حمد قل هواللَّه می خواند. و به روایت دیگر سه مرتبه قل هواللَّه با قل أعوذ برب الناس و قل أعوذ برب الفلق می خواند. و به هر یک که عمل کند خوب است.
پس دست به قنوت برمی دارد و کلمات فرج را می خواند، و هر دعا که در خاطر دارد میخواند. و آنچه ضرور است هفتاد مرتبه أستغفراللَّه ربّی وأتوب الیه است، و بعد از آن هفت مرتبه بگوید هذا مقام العائذ بک من النّار و اگر استغفار را صد مرتبه بگوید بهتر است، و اگر هفتاد مرتبه أستغفراللَّه و أساله التّوبة بگوید خوب است. و اگر وقت تنگ باشد هفتاد مرتبه استغفراللَّه تنها می گوید. و اگر تواند بعد از این سیصد نوبت العفو العفو بگوید.
و علما گفته اند که پیش از استغفار چهل مؤمن را زنده و مرده یاد کند و طلب آمرزش برای ایشان بکند، و اگر چهل مؤمن یا زیاده هر چه تواند بعد از نماز یاد کند برای عوام شاید بهتر باشد.
و در گریه سعی کند خصوصاً در وتر، و اگر در وتر این دعای منقول را بخواند بهتر است اللهمّ اهدی فی من هدیت، و عافنی فی من عافیت، و تولّنی فی من تولّیت، و بارک لی فیما أعطیت، و قنی شرّ ما قضیت، فانّک تقضی و لایقضی علیک، سبحانک ربّ البیت أستغفرک و أتوب الیک، و أو من بک و أتوکل علیک، لاحول و لاقوة الاّ بک یا رحیم.
و منقول است که حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) در آخر وتر می گفت:
ربّ أسأت و ظلمت نفسی، بئس ما صنعت و هذه یدای جزاءاً بما صنعتا و در این وقت دستهای خود را به پیش می گشود و پیش می داشت و می گفت: و هذه رقبتی خاضعة لک لما أتت و در این وقت سر را به زیر می افکند پس می گفت: وها أنا ذا بین یدیک، فخذ لنفسک الرضا من نفسی حتی ترضی لک العتبی لاأعود لا أعود.
و از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) منقول است که در قنوت نماز جمعه و نماز وتر این دعا را بخوانند: اللّهمّ تمّ نورک فهدیت فلک الحمد ربّنا، و بسطت یدک فأعطیت فلک الحمد ربّنا، و عظم حلمک فعفوت فلک الحمد ربّنا، وجهک أکرم الوجوه، وجهتک خیر الجهات، و عطیّتک أفضل العطیّات و أنؤها، تطاع ربّنا فتشکر، و تعصی ربّنا فتغفر لمن شئت، تجیب المضطرّ، و تکشف الضّر، و تشفی السّقیم، و تنجی من الکرب العظیم، لایجزی بالائک آحد، و لا یحصی نعماءک قول قائل.
اللّهمّ الیک رفعت الاصوات، و نقلت الاقدام، و مدّت الاعناق، و رفعت الایدی، و دعیت بالالسن، و الیک سرّهم و نجواهم فی الاعمال، ربنا اغفرلنا و ارحمنا وافتح بیننا و بین قومنا بالحقّ و أنت خیر الفاتحین.
اللهمّ انّ نشکوا الیک غیبة نبیّنا عنّا و شدة الزمان علینا و وقع الفتن بنا و تظاهر الاعداء علینا و کثرة عدوّنا و قلّة عددنا، فافرج ذلک یا ربّ بفتح منک تعجله و نصر منک تعزّه و امام عدل تظهره اله الحق ربّ العالمین.
و أیضاً سنت است که بعد از کلمات فرج این دعا بخواند: أنت اللَّه نور السّماوات و الارض، و أنت اللَّه جمال السماوات و الارض، و أنت اللَّه عماد السماوات و الارض، و أنت اللَّه قوام السماوات و الارض، و أنت اللَّه صریح المستصرخین، و أنت اللَّه غیاث المستغیثین، و أنت اللَّه الفرج عن المکروبین، و أنت اللَّه المروح عن المغمومین، و أنت اللَّه مجیب دعوة المضطرّین، و أنت اللَّه اله العالمین، و أنت اللَّه الرحمن الرحیم، و أنت اللَّه کاشف السوء، و انت اللَّه بک تنزل کلّ حاجة، یا اللَّه لیس یردّ غضبک الاّ حلمک و لاینجی من عذابک الاّ رحمتک، و لاینجی منک الاّ التّضرع الیک، فهب لی من لدنک یا الهی رحمة تغنینی بها عن رحمة من سواک بالقدرة التی بها أحییت جمیع ما فی البلاد، و بها تنشر میت العباد، و لاتهلکنی غمّاً حتی تغفرلی و ترحمنی و تعرفنی الاستجابة فی دعائی، و ارزقنی العافیة الی منتهی أجلی، و أقلنی عثرتی، و لا تشمت بی عدوّی، و لا تمکّنه من رقبتی.
اللهمّ ان رفعتنی فمن ذا الذی یضعنی، و ان وضعتنی فمن ذا الذی یرفعنی، و ان أهلکتنی فمن ذا الذی یحول بینک و بینی، أو یتعرّض لک فی شی ء من أمری، و قد علمت أن لیس فی حکمک ظلم و لا فی نقمتک عجلة، و انّما یعجل من یخاف الفوت، و انّما یحتاج الی الظلم الضعیف و قد تعالیت عن ذلک یا الهی، فلا تجعلنی للبلاء غرضاً، و لا لنقمتک نصباً، و مهّلنی و نفّسنی و أقلنی عثرتی، و لا تثبعنی ببلاء علی أثر بلاء، فقدتری ضعفی و قلّة حیلتی، أستعیذ بک اللّیلة فأعذنی، و أستجیر بک من النار فأجرنی، و أسألک الجنة فلا تحرمنی پس آنچه خواهی از خدا طلب کن.
و در سجده آخر نماز جعفر سنت است که این دعا بخواند: سبحان من لبس العزّ و الوقار، سبحان من تعطّف بالمجد و تکرّم به، سبحان من لا ینبغی التسبیح الاّ له، سبحان من أحصی کلّ شی ء، علمه، سبحان ذی المنّ و النّعم، سبحان ذی القدرة و الکرم. اللهمّ انّی أسالک بمعاقد العزّ من عرشک و منتهی الرّحمة من کتابک و اسمک الاعظم و کلماتک التّامّات التی تمّت صدقاً و عدلاً، صلّ علی محمد و أهل بیته و افعل بی کذا و کذا وبجای کذا و کذا حاجات خود را عرض کند.
و بعد از نماز وتر دعای صحیفه کامله را بخواند. و اگر بعد از هشت رکعت بخواند نیز خوب است، و هر دعا از دعاهای مناجات صحیفه کامله - که بخواند نیز مناسب است، و حوائج دنیا و آخرت خود و برادران مؤمن را در این وقت طلب نماید که وقت استجابت دعاست.
و بعد از آن دو رکعت نافله را به جا آورد، و اگر بعد از طلوع صبح کاذب باشد بهتر است، و در رکعت اول سوره قل یا أیها الکافرون، و در رکعت دوم سوره قل هو اللَّه أحد بخواند، و چون سلام دهد به پهلوی راست بخوابد، و دست راست را بر طرف راست رو گذارد، و آیة الکرسی و معوذتین و آیات آل عمران که پیش گذشت بخواند. پس بنشیند و تسبیح فاطمة (علیهاالسلام) بخواند، و صد مرتبه بگوید سبحان ربّی العظیم و بحمده أستغفراللَّه ربّی و أتوب الیه
و تفصیل احکام نماز شب و دعاها در رساله کبیره والد مرحوم (قدس اللَّه روحه) مذکور است، به همیت اکتفا نمود، مستدعی آن است که هر که به این مسأله عمل کند این مجرم را از دعا فراموش نکند. والحمدللَّه و آخراً و صلی اللَّه علی محمد و آله الطاهرین.
و تمام شد استنساخ این رساله با تحقیق کامل روز وفات امام جعفر صادق (علیه السلام) ماه شوال مکرم سنه 1407 هجری قمری به دست این حقیر ناچیز سید مهدی رجائی در بلده قم صانها اللَّه عن الافات و البلیات.
...................) Anotates (.................
1) علامه مجلسی، محمدباقر: بحارالانوار، ج 91/222 تا 289 چاپ بیروت.
2) سوره انسان: 30.
3) سوره طلاق: 3.
4) بحارالانوار، 91/222. از کتاب مقنعه شیخ مفید، و کتاب فتح الابواب سیدبن طاووس.
5) محاسن برقی ص 598 ح 4 و بحارالانوار 91/223 از محاسن و فتح الابواب.
6) بحارالانوار، 91/223 از فتح الابواب سید بن طاووس.
7) بحارالانوار، 91/224 از همان کتاب.
8) بحارالانوار، 91/224 از همان کتاب.
9) أمالی شیخ طوسی، 1/135.
10) محاسن برقی، ص 598، ح 5.
11) بحارالانوار، 91/225 از فتح الابواب.
12) اصول کافی، 2/60، ح 2.
13) اصول کافی، 2/60، ح 3.
14) بحارالانوار، 91/256 از فتح الابواب سیدبن طاووس.
15) بحارالانوار، 91/256 از همان کتاب.
16) بحارالانوار، 91/257 از همان کتاب.
17) بحارالانوار، 91/257 از همان کتاب.
18) مکارم الاخلاق، ص 320 و من لایحضره الفقیه 1/563.
19) مکارم الاخلاق، ص 320.
20) مکارم اخلاق، ص 320.
21) مکارم الاخلاق، ص 322-323.
22) بحارالانوار، 91/258 از فتح الابواب.
23) تفسیر علی بن ابراهیم، 2/282 و قرب الاسناد ص 164.
24) قرب الاسناد، ص 28.
25) بحارالانوار، 91/260 از قرب الاسناد و فتح الابواب.
26) فروع کافی، 3/470 و تهذیب الاحکام: 3/179.
27) من لایحضره الفقیه، 1/563 و تهذیب الاحکام: 3/182.
28) مکارم الاخلاق، ص 320.
29) تهذیب الاحکام، 3/180، ح 2.
30) محاسن برقی، ص 600، ح 11.
31) بحارالانوار، 91/263 از فتح الابواب.
32) من لایحضره الفقیه، 1/562 و تهذیب الاحکام: 3/180 - 181.
33) من لایحضره الفقیه، 1/562 - 563 و بحارالانوار: 91/277 از فتح الابواب.
34) من لایحضره الفقیه، 1/563 و بحارالانوار: 91/280 از فتح الابواب و مکارم و فقیه.
35) قرب الاسناد، ص 165، ط نجف.
36) بحارالانوار، 91/270 - 273 از فتح الابواب سید.
37) بحارالانوار، 91/275 از فتح الابواب سید.
38) بحارالانوار، 91/276 از فتح الابواب سید.
39) امالی شیخ طوسی، 1/299.
40) البلدالامین، ص 161-162.
41) محاسن برقی، ص 599 ح 6.
42) محاسن برقی، ص 599 ح 8.
43) محاسن برقی، ص 599، ح 9 و مکارم الاخلاق: ص 323.
44) محاسن برقی، ص 599، ح 10 و مکارم الاخلاق: ص 324.
45) محاسن برقی: ص 600، ح 12.
46) محاسن برقی، ص 600، ح 13.
47) فروع الکافی، 3/470 و تهذیب الاحکام: 3/179.
48) بحارالانوار، 91/267-268 از فتح الابواب سید، و مصباح کفعمی، ص 394-395.
49) بحارالانوار، 91/278 از فتح الابواب سید.
50) بحارالانوار، 91/276 از فتح الابواب سید.
51) بحارالانوار، 91/229 از رساله عزیة.
52) المبسوط، 1/133. والنهایة ص 142.
53) السرائر، ص 69.
54) مهذب ابن براج، 1/149-150.
55) بحارالانوار، 91/282. از فتح الابواب سید.
56) مهذب ابن ابرج، 1/150.
57) صحیفة سجادیة، دعاء 33.
58) الاقتصاد، ص 274.
59) فروع کافی، 3/471، ح 4 و تهذیب الاحکام: 3/180 و بحار: 91/264 و مکارم الاخلاق: ص 321.
60) فروع کافی، 3/471 ح 5.
61) امالی شیخ طوسی، 1/281.
62) فقه الرضا، ص 152.
63) بحارالانوار، 91/264 از فتح الابواب.
64) بحارالانوار، 91/265 از همان کتاب.
65) بحارالانوار، 91/265. از همان کتاب.
66) فروع کافی، 3/472،ج 7، تهذیب الاحکام: 3/1818، ج 5. و بحار الانوار: 91/277.
67) بحار الانوار، 91/278. از فتح الابواب.
68) بحار الانوار، 278/91. از همان کتاب.
69) سوره آل عمران: 159.
70) سوره شوری: 38.
71) بحارالانوار، 91/254.
72) بحارالانوار، 91/254.
73) عیون اخبار الرضا، 2/54.
74) بحارالانوار، 91/253. و محاسن برقی: ص 602، ح 28.
75) بحارالانوار، 91/254.
76) بحارالانوار، 91/254.
77) مکارم الاخلاق، ص 319.
78) مکارم الاخلاق، ص 319
79) بحارالانوار، 75/98.
80) بحارالانوار، 75/104.
81) عیون اخبار الرضا، 2/29.
82) مکارم الاخلاق، ص 319.
83) بحارالانوار، 75/990، ح 9.
84) بحارالانوار، 75/99، ح 11.
85) بحارالانوار، 75/102، ح 29.
86) محاسن برقی، ص 598، ح 2 و معانی الاخبار، ص 144-145 و بحار 91/252 از فتح الابواب.
87) مکارم الاخلاق، ص 318.
88) بحارالانوار، 91/252 - 253 از سید.
89) اصول کافی، 2/629، ح 7.
90) تهذیب الاحکام، 3/310، ح 6 و بحارالانوار 91/243 از کتاب الغایات.
91) سوره نساء: 95.
92) سوره توبه: 111.
93) بحارالانوار، 91/242 - 243.
94) بحارالانوار، 91/241 از فتح الابواب.
95) بحارالانوار، 91/241.
96) بحارالانوار، 91/244 - 245.
97) بحارالانوار، 91/242 از فتح الابواب.
98) بحارالانوار، 91/242.
99) بحارالانوار، 91/242.
100) ربیع الاسابیع» یکی از ارزنده ترین کتب فارسی علامه مجلسی (قدس سره) می باشد که راجع به اعمال طول هفته و به خصوص شب جمعه و روز جمعه می باشد و در سنة 1319 هجری به طبع حجری رسیده و امیدواریم بتوانیم بنحو شایسته ای از سری سلسله انتشارات کتاب به چاپ برسانیم.
101) بحارالانوار، 91/248 از منهاج الصلاح.
102) بحارالانوار، 91/247.
103) بحارالانوار، 91/251.
104) بحارالانوار، 91/250.
105) احتجاج طبرسی، 2/314.
106) فروع کافی، 3/470، ح 3 و تهذیب الاحکام، 3/181، ح 6 و بحار: 91/230 از فتح الابواب.
107) بحارالانوار، 91/227 از فتح الابواب سید.
108) بحارالانوار، 91/228.
109) بحارالانوار، 91/228 - 229.
110) بحارالانوار، 91/231 ،ح 6.
111) بحارالانوار، 91/232 از فتح الابواب سید.
112) بحارالانوار، 91/232 - 233 از همان کتاب.
113) بحارالانوار، 91/233 از همان کتاب.
114) مکارم الاخلاق، ص 255 - 256.
115) بحارالانوار، 91/233.
116) بحارالانوار، 91/234 و مراد از غفل در آخر حدیث آن است که امید خیری در آن نیست و خوف شری هم در آن نیست.
117) بحارالانوار، 91/235 - 237 از مجموع الدعوات و الفتح.
118) فروع کافی، 3/473 ح 8 و تهذیب الاحکام 3/182 ح 7 و بحار: 91/237 از سید.
119) بحارالانوار، 91/238 ح 3.
120) بحارالانوار، 91/238 ح 4.
121) بحارالانوار، 91/239 ح 5.
122) بحارالانوار، 91/240 ح 6.
123) بحارالانوار، 91/286.
124) مکارم الاخلاق، ص 351.
125) اختصاص، شیخ مفید، ص 90.
126) بحارالانوار، 91/380 از مجموع الدعوات.
127) بحارالانوار، 91/379.
128) بحارالانوار، 91/239، از رساله عزیه شیخ مفید.
129) بحارالانوار، 91/285.
130) علامه مجلسی، محمد باقر: بحارالانوار، ج 87، از صفحه 116 - تا 309.