1- گمان کرده ایم پیشرفت غرب در علوم مادی نشانه پیشرفت در همه علوم است
ما از اروپائیان چنان وحشت کرده ایم که یکسره خود را باخته و علومی را که خود در او تخصص داریم و اروپائیان تا هزار سال دیگر نیز به او نرسند به سستی تلقی می کنیم. کسیکه منطق الشفا و حکمة الاشراق و حکمت متعالیه صدرای شیرازی دارد به منطق و حکمت اروپائیان که باز در کلاس تهیه است چه احتیاج دارد. اینها گمان کرده اند که اگر مملکتی در سیر طبیعی پیشرفت کرد و در سیر حکمت الهی نیز پیش قدم است و این از اشتباهات بزرگ ما است و یکی از تبهکاریهای نویسندگان مشرق اسلامی باید دانست.(1)
2- گمان می کنند اجنبی خطا نمی کند
همینکه اسم مستشار امریکائی روی یک کسی آمد دیگر برای او این زمامداران بیهوش و خودسر ما خطا و اشتباه یا خیانت و دزدی قائل نمی شوند. این بیدادگران خود پسند لعنت عربی را که از فرهنگ خدا و دین اخذ شده و در عین حال با بهترین اسلوب و زیبائی توسعه بی پایان به فرهنگ ما داده بجرم آنکه بگفته اینان لعنت اجنبی است از کشور می خواهند بیرون کنند لکن اختیار یک کشور را بدست مشتی اجانب می گذارند و آنرا با کمال بی شرمی قدم اصلاحی می دانند این را جز بی هوشی یا خیانتکاری می توان نامید؟(2)
3- مرعوب شدن در مقابل پیشرفتهای غرب
وقتی کشورهای استعمارگر با پیشرفت علمی و صنعتی، یا به حساب استعمار و غارت ملل آسیا و آفریقا، ثروت و تجملاتی فراهم آورند، اینها خود را باختند فکر کردند راه پیشرفت صنعتی این است که قوانین و عقاید خود را کنار بگذارند! همین که آنها مثلاً به کره ماه رفتند، اینها خیال می کنند باید قوانین خود را کنار بگذارند! رفتن به کره ماه چه ربطی دارد به قوانین اسلامی! مگر نمی بینند که کشورهایی با قوانین و نظامات اجتماعی متضاد توانسته اند در پیشرفت صنعتی و علمی و تسخیر فضا با هم رقابت کنند و با هم پیش بروند.(3)