فهرست کتاب


دیوان شمس تبریزی «غزلیات»

مولانا جلال الدین محمد بلخی‏

تا برفت از ما چو بر ما آمدی - اندر آ جانا که بر جا آمدی

چون شنیدی ناله پنهان دل - همچو جان در جسم پیدا آمدی
از قدومت جان مرده زنده شد - زانکه جان جمله جانها آمدی
هر طرف گلهای گوناگون برست - در درون جان ما تا آمدی
محو کردی اختران را بر فلک - همچو صد خورشید بالا آمدی
گر تو را کوری نبیند گو مبین - تو برای چشم بینا آمدی
گوهر عشقت کجا یابد ولد - چون ورای هفت دریا آمدی

ناگهان بستد دلم دلدارکی - شنگلی شنگولکی عیارکی

چستکی کم گو یکی پروانکی - ترگلی گل چهرکی طرارکی
شوخکی شیرینکی موزونکی - جانکی جانانکی دلدارکی
خوبکی زیبایکی نیکویکی - شورک انگیزی شکر گفتارکی
مستکی جادویکی گستاخکی - سحرک آمیزی و دل آزارکی
خرمی افزایکی غم کاهکی - شادمانی بخشکی غم خوارکی
بویک زلفینک مشکینکش - مشکک افشانی و عنبر بارکی
حسنک رخسارکی چون ماهکش - دل نهانی دزدکی مکارکی
غمزکک خونریزکی هاروتکی - نرگسک سرمستکی بیمارکی
زلفکش را صد دل و جان و دلک - زیرکی بر بندکی امارکی
لعلکش سرچشمه حیوانکی - قدکش کبک دری رفتارکی
زلفکش مشکینکی پرچینکی - چشمکش فتانکی خونخوارکی
خطک پر حسنک پرتابکش - بندکی زنجیرکی و مارکی
بوسکی شیرینکی چون قندکش - ذوقک افزای طبرزد بارکی
پیشک رخسارک رنگینکش - ماهک و خورشید خدمتگارکی

آنچه در سینه نهان می داری - درنیابند چه می پنداری

خفته پنداشته ای دل ها را - که خدایت دهدا بیداری
هر درخت آنچ که دارد در دل - آن بدیده ست گلی یا خاری
ای چو خفاش نهان گشته ز روز - تا ندانند که تو بیماری
به خدا از همگان فاشتری - گر چه در پیشگه اسراری
پیش خورشید همان خفاشی - گر چه ز اندیشه چو بوتیماری
چنگ اگر چه که ننالد دانند - کو چه شکل است به وقت زاری
ور بنالد ز غمی هم دانند - کو ندارد صفت هشیاری