یاری کننده
1- خیری نیست در یاری کننده خوار (یا خوار کننده که در یاری کردنش منت گذارد).
عاجز شدن
1- زشت ترین عاجز شدن و ناتوانی دلتنگی است (زیرا که اگر کسی به سبب مصائب و مشکلات دلتنگ گردد و ناامید شود در مشکلات شکست خورده از راهی که نباید شکست خورد، بخلاف ناتوانی های دیگر کسی در کارش بسبب آنها موفق نگردد معذور است).
2- گنگی و لالی بهتر از گمراهی یا عاجز بودن در گفتار است، (برای اینکه گنگی عیبی است ظاهری، ولی عجز عیبی است باطنی).
3- نشانه ناتوانی در وقت مناظره و بحث تکرار کلام، و در هنگام سخن گفتن بسیاری شادی نمودن است.
4- هیچ بیابانی نیست (بلکه بیان و فصاحت و بلاغت باید با دانائی همراه گردد).
5- عجز و درماندگی تنگی سینه است.
عاقبت
1- اندکی که عاقبت آن نیکوست بهتر از بسیاری است که سرانجام آن زیان داشته باشد.