حدیث بیقراری
گل نرگس، بیا عطر تو بویم - حدیث بی قراری با تو گویم
ز شام تار یلدایم چو پرسی، - بگویم در فراقت، خون بمویم
گل خورشید
میان جمع و تنهایم و غمینم - ز هجرت، یوسف زهرا! حزینم
ندارم من تمنایی به جز این - گل خورشید رویت را ببینم
حضور خورشید
من منتظرم پریدن تردیدم - من منتظرم دمیدن امیدم
من منتظر ظهور یک موعودم - من منتظر حضور آن خورشیدم