فهرست کتاب
گلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم بگفتا من گلی ناچیز بودم ولیکن مدتی با گل نشستم کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم سعدی
دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی سعدی