وضعیت مسرف
پشت همه زیر بار اسراف شکست ز آن روی که هر که راه اسراف نبست
آن دم که عطا کند نگویندش مدح و آن دم که گدا شود نگیرندش دست
عاقبت اسراف
ای آنکه ز اسراف نمی پرهیزی اسراف مصیبت آرد و بیچیزی
آن زر که تو بیدریغ ریزی از دست خاکی است که خود بر سر خود می ریزی
اسراف و فقر
خود خواه چو شد مرد، به خواری افتد اسراف چو ورزد، به نداری افتد
آن کز پی خود خواهی و اسراف رود از برتری و بزرگواری افتد