خوف الهى و گریز از گناه و شهرت و مقامپرستى
بنابر آنچه كه گذشت، از جمله آثار خوف الهى، براى كسانى كه به مقامات بلند معنوى دست یافتهاند، فناء فىاللّه است اما براى افراد معمولى، بالاترین اثر خوف الهى كنارهگیرى از گناه است. وقتى انسان مرتكب گناه مىشود، به دنبال جلب منفعت و یا رسیدن به نعمت یا لذتى است، خواه آن لذت واقعى باشد و خواه خیالى، خواه آن لذت شهوى باشد و خواه از مقوله كسب عنوان و شهرت و مقام. چیزى كه مىتواند انسان را از این انگیزههاى باطل، كه موجب گناه و انحراف مىگردد، باز دارد و او را از دام شیطان برهاند، خوف از خداوند است: توجه به اینكه گناه چه آثار شومى در پى دارد و او را از نعمتهاى ابدى و پایدار آخرت محروم ساخته، به عذاب جاودانه گرفتارش مىكند (مسلّماً هر چه خوف و ترس از خداوند بیشتر باشد، اثرش فزونتر خواهد بود.)
در روایتى وارد شده كه اگر در قلبى خوف خداوند باشد، حب و دوستىِ شرف و عنوانطلبى در آن نخواهد بود. یعنى كسى كه از خداوند مىترسد جاهطلب نیست، به دنبال محبوبیت مردمى و نام نیك و شهرت نیست. جاه طلبى بزرگترین آفت براى انسان است. در برخى روایات وارد شده كه بزرگترین آفت براى مؤمنان حب مال و شرف است. حب
﴿صفحه 286 ﴾
شرف؛ یعنى جاهطلبى و ریاستخواهى. چیزى كه مىتواند حب جاه را ـ كه آخرین صفت ناپسندى است كه از قلوب صدّیقین خارج مىشود ـ علاج كند خوف از خداوند است:
مسلماً كسى كه عظمت الهى را درك كرد و به كوچكى و خردى خود در برابر او پى برد و دانست كه گناه چه عواقب خطرناكى براى دنیا و آخرت او دارد، هوس شهرتطلبى و محبت جاه و مقام از سرش خارج مىگردد. پس بزرگترین اثر خوف الهى در ما گریز از آلوده گشتن به گناه است. البته كسانى كه معرفتشان كامل گردیده محبت خداوند در دلشان جاى گرفته است و شوق رسیدن به لقاى الهى دارند همین محبت الهى و شوق لقاى او باعث مىگردد از غیر محبوب چشم بپوشند ولى این به اهلش اختصاص دارد و ما به آن مرتبه از حب الهى نرسیدهایم. تنها كارى كه از ما ساخته است تلاش در جهت تقویت خوف الهى در دلمان است، تا بر اثر آن از گناهان مصون بمانیم و رفته رفته لیاقت یابیم محبت الهى را در دل جاى دهیم و به مراتب والاى محبت و معرفت الهى نایل گردیم.
نقش نگرش به مقام خوف دوستان خداوند و فرشتگان
حال كه سخن از خوف الهى و اهمیت و فوائد آن به میان آمد، این سؤال مطرح مىگردد كه چه كنیم، تا خوف از خداوند در ما پدید آید؟ از جمله بهترین راهها، در رسیدن به این مرحله، نگرش به مقام خوف كسانى است كه نزد خداوند عزیزند. بىشك توجه به حالات آنان و خوف بىحدشان از خداوند بهترین مشوّق ما در كسب مقام خوف الهى است. این همان روشى است كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این حدیث، دنبال كردهاند.
از جمله عزیزترین بندگان خداوند ملائكهاند. قرآن كریم در وصف این بندگان شایسته خداوند كه دامنشان از هر آلودگى پاك است، مىفرماید:«وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلائِكَةُ مِنْ خِیفَتِهِ...»(202)رعد و فرشتگان، همه از بیم قهر خداوند به تسبیح و تقدیس او مشغولند.
﴿صفحه 287 ﴾
با توجه به آنچه ذكر گردید كه شناخت عظمت الهى و توجه به آن، موجب خوف و خشیت از خداوند مىگردد، نمونه بارز این معرفت را در فرشتگان مقرب الهى مىیابیم، چنانكه پیامبر در این روایت حالت گروهى از آنان را مجسم مىسازند كه چنان در پیشگاه خداوند خود را حقیر و كوچك مىیابند و خوف و خشیت دارند كه از آغاز آفرینششان تا قیامت ـ كه شاید هزاران و یا چند میلیون سال بطول انجامد ـ ایستاده، سر به زیر افكندهاند. شاید به جهت شدت ترس از قهر الهى و نگرانى و اضطراب و یا با توجه به بىكرانگى عظمت خداوند جرئت سر بلند كردن ندارند.(203)
وقتى فرشتگان خداوند كه از هر آلودگى و گناه پاكند اینگونه از قهر خداوند بیمناك گشته، سر بر آستان عظمت او فرود مىآورند و از احساس كوتاهى در بندگى پروردگار به خود مىلرزند و تا قیامت سر بلند نمىكنند، آیا شایسته نیست كه ما مبتلایان به گناه و گرفتار آمدگان در زنجیر اسارت هواى نفس و دام كشنده شیطان از فرط خجالت و شرمسارى سر بلند نكنیم؟
نمونه فروتر حالتى را كه ملائكه در برابر خداوند دارند ما در خود مىیابیم: وقتى در برابر شخصیت بزرگى قرار مىگیریم خود را باخته، زبانمان یاراى سخن گفتن ندارد و بىاختیار سر به زیر مىافكنیم. كسانى كه عظمت شخصیت مرحوم امام را درك كرده بودند و كاملا بدیشان معرفت داشتند، وقتى به خدمت ایشان مىرسیدند، گویى جذبه امام ذوبشان مىكرد و از فرط عظمت و ابّهت امام مانند یخ ذوب مىگشتند. خود را در برابر كوه عظیمى از معرفت و قدرت مىیافتند و احساس مىكردند ذرهاى ناچیزند. این تازه مقام و عظمت بندهاى از بندگان خداست!
خداوند فرشتگانى دارد كه حتى پیامبران بزرگ بسختى عظمت آنان را درك مىكردند:
﴿ صفحه 288 ﴾
در روایات وارد شده كه حضرت جبرئیل(علیه السلام) تنها چند مرتبه به صورت اصلى خود بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)ظاهر گشت. به هنگام تجلى و ظهور جبرئیل، پیامبر مشاهده فرمود كه نور او شرق تا غرب عالم را فرا گرفته است:عَنْ أَبىجَعْفَر(علیه السلام) قالَ كانَ بَیْنا رَسُولُاللّه(صلى الله علیه وآله) جالِساً وَ عِنْدَهُ جِبْرَئیِلُ إِذْ حانَتْ مِنْ جِبْرَئیِلِ نَظْرَةٌ قِبَلَ السَّماءِ فَانْتَقَعَ لَوْنُهُ حَتّى صارَ كَأَنَّهُ كُرْكُمٌ ثُمَّ لاذَ بِرَسُولِاللّه(صلى الله علیه وآله)فَنَظَرَ رَسُولُاللّهِ إِلى حَیْثُ نَظَرَ جِبْرَئیِل(علیه السلام) فَإِذاً شَىْءٌ قَدْ مَلَأَ بَیْنَ الْخافِقَیْنِ مُقْبِلا حَتّى دَنا مِنَ الْأَرْضِ...»(204)امام باقر(علیه السلام) مىفرمایند:
روزى رسولاللّه(صلى الله علیه وآله) نشسته بودند و جبرئیل نیز نزدشان بود كه بناگاه جبرئیل به آسمان نگاه كرد و نورى از او در آسمان ساطع شد و پیوسته رنگش شدیدتر مىگشت، تا به رنگ زعفران درآمد. سپس جبرئیل خود را به پیامبر نزدیك كرد و پیامبر به آسمان نگاه كرد. آنگاه دیدند كه نور جبرئیل غرب تا شرق عالم را فرا گرفته، به زمین نزدیك مىگردد.
البته مقام پیامبر و نورانیت ایشان از مقام و نورانیت جبرئیل فراتر است ولى چون مقام واقعى جبرئیل بر مقام بشرى و انسانى پیامبر جلوه كرد، چنین عظمتى را درك كردند.
﴿صفحه 289 ﴾
درس بیستم : توصیف پیامبر(صلى الله علیه وآله)از بهشت و جهنم
ـ اندیشه در عظمت مخلوقات
ـ عظمت وصف ناشدنى قیامت
ـ توصیف گوشهاى از عذابهاى جهنم
ـ واكنش انسانها و فرشتگان در برابر زفیر و خروش جهنم
ـ بهشت منزل برین مؤمنان و صالحان
﴿صفحه 290 ﴾
﴿صفحه 291 ﴾