درس هیجدهم : بزرگداشت عظمت و جلال پروردگار
ـ جایگاه ذكرالهى در قرآن و روایات
ـ كمیّت و كیفیّت ذكر
ـ ارتباط ذكر لفظى و قلبى
ـ دو فائده ذكر لفظى
﴿صفحه 262 ﴾
﴿صفحه 263 ﴾
بزرگداشت عظمت و جلال پروردگار
«یا أَباذَرٍّ؛ لِیَعْظُمْ جَلالُ اللّهِ فى صَدْرِكَ فَلا تَذْكُرُهُ كَما یَذْكُرُهُ الْجاهِلُ عِنْدَ الْكَلْبِ أَللّهُمَّ اخْزِهِ وَ عِنْدَ الْخِنْزیرِ أَللّهُمَ اخْزِهِ»
اى ابوذر؛ جلال و عظمت پروردگار عالم در دل تو افزون باشد و او را سبك یاد مكن، چنانكه مردمان جاهل و نادان، چون سگ و خوك را مىبینند، مىگویند: خدایا، او را خفه كن.
جایگاه ذكر الهى در قرآن و روایات
موضوع سخن در این بخش یاد خداوند و بزرگداشت عظمت اوست. در قرآن كریم و روایات، اهمیت فراوانى به یاد خداوند داده شده، تا آنجا كه موضوعاتى؛ چون تشویق به ذكر الهى، فوائد دنیوى و اخروى ذكر، كمیت و كیفیت ذكر، مكان و زمان ذكر؛ به تفصیل در روایات بررسى شدهاند. همچنین در زمینه ذكر زبانى و قلبى و اینكه كدام یك مهمتر و والاتر است و یا اینكه ذكر در خلوت و تنهایى بهتر است یا ذكر در عیان و در جمع، بیاناتى از سوى اهل بیت و علماى دین ارائه گردیده است.
در روایتى امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«ما اجْتَمَعَ قَوْمٌ فى مَجْلِس لَمْ یَذْكُرُوا اللّهِ وَ لَمْ یَذْكُرُونا اِلاّ كانَ ذلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً عَلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»
هیچ قومى و مردمى در مجلسى جمع نگشتند كه در آن یاد خداوند و یاد ما را بر زبان جارى نساختند، مگر اینكه آن مجلس در قیامت براى آنها حسرت خواهد بود.
﴿صفحه 264 ﴾
و نیز فرمودند:
«اِنَّ ذِكْرَنا مِنْ ذِكْرِ اللّهِ»(182) یاد ما هم یاد خداوند است.
باز نظر به اهمیت ذكر و توجه به خداوند، امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
هرگاه از مجلسى برخاستید، این آیات را بخوانید: «سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ. وَ سَلامٌ عَلىَ الْمُرْسَلیِنِ. وَالْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»(183) پاك و منزه است پروردگار تو، همان خدایى كه مقتدر و بىهمتاست و از توصیف جاهلانه خلق بدور است، و سلام و تحیت الهى بر رسولان باد، و ستایش مخصوص خداوند است كه آفریننده جهانیان است.(184)
بنابراین، همواره انسان باید ذكر خداوند را بر دل و زبان داشته باشد و این ذكر مكان، مجلس و زمان خاصى نمىشناسد. در حدیث قدسى وارد شده كه حضرت موسى(علیه السلام)عرض كرد: خداوندا، در برخى مكانها و حالات خجالت مىكشم ذكر تو را بر زبان جارى سازم و به یاد تو بیفتم. خداوند فرمود: ذكر من در هر حال نیكوست.
این همه تكیه و سفارش به یاد و ذكر الهى، به جهت نقش ذكر در دور داشتن انسان از رذایل و كاستىهاى اخلاقى و رسیدن او به سعادت و خوشبختى است، چرا كه اگر انسان همواره به یاد حق باشد و خود را در پیشگاه ذات حق حاضر ببیند، از امورى كه خلاف رضاى اوست دورى مىجوید و نفس را از سركشى باز مىدارد.
همه گرفتارىها و خطاهایى كه به وسیله نفس اماره و شیطان رخ مىدهد، به جهت غفلت از یاد حق و عذاب و عقاب اوست. به علاوه، غفلت از حق قلب را تیره مىسازد و در نتیجه شیطان و هواى نفس بر انسان چیره مىشوند. در مقابل، تذكر و یادآورى حضور حق به دل صفا مىدهد و موجب تصفیه روح و خالص گشتن او از رذایل و آزادى انسان از قید اسارت نفس مىشود. در آن صورت، دل جلوهگاه محبوب گشته دوستى دنیا، كه سرچشمه همه خطاها و انحرافات است، از دل رخت برمىبندد.
﴿صفحه 265 ﴾
در روایتى پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله) مىفرمایند:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ خَیْرَ أَعْمالِكُمْ [عِنْدَ مَلِیكِكُم] وَ أَزْكاها وَ أَرْفَعَها فى دَرَجاتِكُمْ وَ خَیْرَ ما طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ ذِكْرُ اللّهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى فَاِنَّهُ أَخْبَرَ عَنْ نَفْسِهِ فَقالَ: أَنَا جَلیسُ مَنْ ذَكَرَنى»(185)
بدانید بهترین اعمال شما نزد خداوند و پاكیزهترین آنها و رفیعترین آنها در درجات شما و بهترین چیزى كه آفتاب بر آن مىتابد، ذكر خداوند سبحان است. زیرا كه خداوند از خود خبر داد و فرمود: من همنشین كسى هستم كه مرا یاد كند.
در روایت دیگرى امام صادق(علیه السلام) مىفرمایند:
اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: مَنْ شُغِلَ بِذِكْرى عَنْ مَسْأَلَتى أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ ما أُعْطى مَنْ سَأَلَنى»(186)
خداوند عزوجل مىفرماید: كسى كه باز بماند به سبب ذكر من از سؤال و مسئلت از من، عطا مىكنم به او بهتر از آنچه به سؤال كننده از خودم عطا مىكنم.
خداوند عزوجل به عیسى فرمود:
«یا عیسى اذْكُرْنى فى نَفْسِكَ أَذْكُرْكَ فى نَفْسى وَ اذْكُرْنى فى مَلاَِكَ أَذْكُرْكَ فى مَلاَِ خَیْر مِنْ مَلاَِ الْآدَمِیّینَ. یا عیسى أَلِنْ لى قَلْبَكَ وَ أَكْثِرْ ذِكْرى فىِ الْخَلَواتِ وَاعْلَمْ أَنَّ سُرُورى أَنْ تُبَصْبِصَ اِلَىَّ وَ كُنْ فى ذلِكَ حَیّاً وَ لا تَكُنْ مَیِّتاً»(187)
اى عیسى، مرا پیش خود یاد كن تا یاد كنم تو را نزد خودم، و یاد كن مرا در بین مردمان، تا من نیز تو را در بین جمعى بهتر از جمع آدمیان (فرشتگان) یاد كنم. اى عیسى دلت را براى من نرم گردان و در تنهایىها بسیار مرا یاد كن و بدان كه شادى من به این است كه براى من تواضع كنى، دلت را براى این كار زنده بدار و مرده (افسرده) مباش.
﴿صفحه 266 ﴾
تأكید قرآن و توجه آن به ذكر خداوند تا به حدى است كه در قرآن هدف از نماز ذكر خداوند معرفى شده، با توجه به اینكه در اسلام نماز داراى منزلتى والا است و عمود دین شناخته شده است: «... وَ أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرى»(188) [نماز را به جهت یاد من به پاى دار.]
چنانكه هدف از وسیله مهمتر است، از این آیه شریفه استفاده مىگردد كه ذكر خداوند مهمتر از نماز است و بواقع نماز وسیلهاى است براى ذكر خداوند متعال؛ (در حقیقت از نظر قرآن، ذكر داراى مفهوم و حقیقتى است كه نماز با همه اهمیتش، براى آن ابزارى بیش بشمار نمىآید.) سخن در این است كه نماز با اینكه در برگیرنده اذكار و برخى از آیات قرآن و اعمال و حركات خاص است، چگونه وسیله براى ذكر خداوند است؟
در توضیح این نكته باید گفت: نماز با این شاكله و ساختارى كه دارد و با حركات و سكنات و اذكارى كه در آن خوانده مىشود، ذكر بشمار نمىرود بلكه ذكر حالتى است قلبى و توجهاى است درونى و رابطه دل انسان با ذات بارى تعالى است. پس انسان نماز مىخواند تا آن توجه قلبى و ارتباط درونى بین او و خداوند پدید آید. بنابراین، نماز خود وسیله است و هدف همان توجه و ارتباط قلبى است كه بىتردید شریفتر از خود نماز است.