ستایش قناعت و ساده زیستى و نكوهش زیاده طلبى
در ادامه حدیث پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مىفرمایند:
«یاأباذرٍّ؛ إنّى قد دعوت اللّه جلَّ ثناؤه أن یجعل رزق من یحبُّنى الكفاف و أن یعطى من یبغضنى كثرة المال و الولد»
اى ابوذر؛ من از خداوند خواستهام كه روزى دوستدارانم را به قدر حاجت قرار دهد و مال و فرزندان دشمنان مرا زیاد گرداند.
همان گونه كه اشاره شد، وجود نعمتهاى زیاد براى اكثر مردم موجب علاقه و دلبستگى بیشتر آنان به دنیا مىشود. پس براى جلوگیرى از آلودگى آنان به دنیا، بهتر است كه امكانات زیادى در اختیارشان نباشد و فقط در حد نیاز از امكانات دنیا بهره ببرند. لذا پیامبر، به دلیل دلسوزى براى دوستداران خویش، از خداوند درخواست مىكنند كه به اندازه نیاز، روزى در اختیار آنها بگذارد، نه آن قدر كه به اسراف و تبذیر كشانده شوند. در مقابل، براى دشمنان خویش از خداوند درخواست مىكنند كه بر مال و فرزندانشان بیفزاید. در واقع فزونى بخشیدن به سرمایه دشمنان خداوند، سنتى است الهى و برگرفته از «قانون استدراج» است؛ یعنى، خداوند متعال آن قدر كفار را از نعمتهاى مادى و دنیوى بهرهمند مىسازد كه فریفته دنیا و مغرور گردند و با غرق گشتن در دنیا، بیشتر بر كفر و عصیان آنان افزوده شود و
﴿صفحه 241 ﴾
در نتیجه، عذاب و عقاب اخروى آنان زیادتر و دردناكتر گردد. به علاوه، به این وسیله ناراحتىهاى دنیوى آنان نیز فزونى مىگیرد.
براى دشمنان خداوند و اولیاى او، هیچ عقوبتى در دنیا بالاتر از این نیست كه با غرق شدن آنان در زخارف دنیا توفیق از آنها سلب گردد و روز به روز بر خذلان، انحراف و كفر آنان افزوده گردد. در این باره خداوند مىفرماید:
«وَلایَحْسَبَنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلى لَهُمْ خَیْرٌلاَِنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلى لَهُمْ لَیَزْدادوُا إثْماً وَلَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ»(167)
گمان نكنید آنان كه به راه كفر رفتند و ما به آنان مهلتى دادیم، به حالشان بهتر خواهد بود؛ بلكه به آنان مهلت مىدهیم تا بر سركشى و طغیان خویش بیفزایند و در انتظار آنان عذابى است كه سخت خوار و ذلیلشان مىسازد.
در جاى دیگر مىفرماید:
«فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَلا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فىِ الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كافِرُونَ»(168)
مبادا فراوانى اموال و اولاد آنها تو را به شگفتى وا دارد. خداوند مىخواهد آنها را به همان مال و فرزند، در زندگانى دنیا، به عذاب افكند و در حال كفر جانشان را بگیرد.
خداوند، براى اینكه مؤمنان چشم به ثروت دنیا ندوزند و حسرت دنیا داران و فریفتهگان دنیا را نخورند، مىفرماید:
«لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤَمِنِینَ»(169)
تو از این ناقابل متاع دنیوى كه به كافران دادیم، چشم بپوش و بر آنان اندوه مخور و براى اهل ایمان فروتنى كن و با خلق نیكو با آنان برخورد كن.
﴿صفحه 242 ﴾
على(علیه السلام) در پاسخ كسى كه از معناى خیر از ایشان پرسید، فرمودند:
«لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَكْثُرَ مالُكَ وَ وَلَدُكَ وَلكِنَّ الْخَیْرَ أَنْ یَكْثُرَ عِلْمُكَ وَ أَنْ یَعْظُمَ حِلْمُكَ وَ أَنْ تُباهِىَ النّاسَ لِعِبادَةِ رَبِّكَ، فَإنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللّْهَ وَ إِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللّهَ وَ لاخَیْرَ فىِ الدُّنْیا إِلّا لِرَجُلَیْنِ: رَجُلٌ أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدارَكَها بِالتَّوْبَةِ، وَ رَجُلٌ یُّسارِعُ فىِ الْخَیْراتِ...»(170)
خیر و نیكى این نیست كه مال و فرزندانت فزونى یابند و لكن خیر به این است كه علم تو زیاد شود و صبر و بردباریت فزونى گیرد، و با عبادت پروردگار به مردم بنازى (نه به چیزهاى دیگر). پس اگر نیكو رفتار كردى، خداى را سپاس گوى و اگر بدرفتارى كردى، از او آمرزش بخواه. نیكى در دنیا ویژه دو كس است:
1. مردى كه گناه را به توبه جبران مىسازد.
2. مردى كه در نیكىها پیشگام است.
ستایش بریدگى از دنیا و بىاعتنایى به آن
در ادامه حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىفرمایند:
«یا أباذرّ؛ طوبى للزّاهدین فى الدُّنیا. ألرّاغبین فى الاخرة الّذین اتَّخذوا أرض اللّه بساطاً وترابها فراشاً و ماءها طیباً واتَّخذوا كتاب اللّه شعاراً و دعاءه دثاراً یقرضون الدُّنیا قرضاً».
اى ابوذر؛ خوشا به حال زاهدان در دنیا و كسانى كه به آخرت دل بستهاند، زمین خداوند را بساط و خاك آن را فرش و آب آن را عطر خویش قرار دادهاند. كتاب خداوند را همانند پیراهن زیرین به خود نزدیك ساختهاند و دعا را همانند لباس رویین خود برگزیدهاند و خود را از دنیا بریده و جدا ساختهاند.
خوشا به حال كسانى كه به دنیا رغبت ندارند و تنها به آخرت مىاندیشند، چرا كه آنان به
﴿صفحه 243 ﴾
حقایق دنیا شناخت دارند و مىدانند ارزش واقعى در كجاست. آنها حاضرند روى زمین بنشینند و خاك را بستر خویش قرار دهند و برایشان خاك با فرشهاى گران قیمت یكسان است. در مقابل، ما دلبستگان به دنیا هیچگاه حاضر نیستیم روى خاك بنشینیم و از اینكه مردم بنگرند روى خاك نشستهایم خجالت مىكشیم. باید این روحیه را در خود پدید آوریم كه خاك و فرش برایمان یكسان باشد. اگر روزى وظیفه ایجاب كرد، متواضعانه در كنار فقیرى بر روى زمین بنشینیم و از او دلجویى كنیم و شرم نداشته باشیم.
زاهدان در این اندیشه نیستند كه حتماً خود را با عطرهاى گرانبها خوشبو سازند بلكه با آبى كه بر زمین جارى است خود را پاكیزه و معطر مىسازند. رابطه آنها با خداوند چنان قوى است كه وقتى قرآن مىخوانند، احساس مىكنند خداوند با آنها سخن مىگوید و یا وقتى دعا مىكنند، گویى با خداوند هم كلام شدهاند. در بین مردمند و رو به سوى آنان دارند ولى دلشان جاى دیگر است و بهره آنان از دنیا به این است كه آنرا پشت سر مىگذارند و به مانند طومارى درهم مىپیچند. چون دنیا در گذر و رو به فناست، به خداوند و آنچه ماندنى است توجه دارند.
مكرر گفته شده كه این بیانات تربیتى براى این نیست كه بكلى نعمتهاى خداوند را كنار نهیم و یا به این معنا نیست كه كسانى كه نعمتهاى دنیا در اختیارشان هست، انسانها بدى هستند. این بیانات براى این است كه از تعلقاتمان به دنیا كاهیده شود و بنگریم وظیفه چه ایجاب مىكند. اگر وظیفه ایجاب كرد كه لباس خوب بپوشیم، بر مركب نیكو سوار شویم و از این قبیل؛ چون وظیفه است و مطلوب خداست، بدان تن دهیم. اما اگر با خواست دل به سراغ نعمتها رفتیم، در مسیر خطرناكى گام برداشتهایم و، خواه ناخواه، به كارهایى كشانده مىشویم كه مرضىّ خداوند نیست، چرا كه خواست دل با خواست خداوند جمع نمىشود. راه دل و هواى نفس از راه خدا پرستى جداست و هیچگاه به هم نزدیك نمىگردند:
«أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْم وَخَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلى
﴿صفحه 244 ﴾
بَصَرِهِ غِشاوَةٌ...»(171).
مىنگرى آن را كه هواى نفسش را خداى خود قرار داده، خداوند او را دانسته گمراه ساخته، مهر بر گوش و دل او نهاده، بر چشم وى پرده ظلمت كشیده است.
پس، این بیانات براى كاستن از دلبستگى به دنیاست. تشویق به اینكه خاكنشین باشیم و به فكر فرشهاى قیمتى، دكوراسیون و زندگى اشرافى نباشیم؛ نه به آن معنا كه خود را به زحمت افكنیم و از نعمتهاى خداوند بهره نبریم. شخص صوفى مسلكى به امام صادق(علیه السلام)عرض كرد: چرا این لباس خز را پوشیدهاید، مگر شما فرزند على(علیه السلام)نیستید؟ حضرت فرمود: در زمان على(علیه السلام) مردم در فقر و گرسنگى بسر مىبردند، از این جهت شایسته بود كه امام مسلمانان ساده زندگى كند، تا مردم از فقرشان ناراحت و دلگیر نشوند. اما وقتى مردم در وسعت و فزونى نعمت قرار گرفتند، صالحان در استفاده از نعمتها از دیگران شایستهترند.
وقتى شرایط اقتضا كرد، مسلمانان باید به دنبال پیشرفت در صنعت و تغییر شیوه زندگى خود بروند، تا آبروى مسلمانان در برابر كافران حفظ گردد. به علاوه، اگر مسلمانان به دنبال ترقى، تعالى و پیشرفت در فنون و صنایع مورد نیاز جامعه متمدن و پیشرفته نباشند، بناچار باید دستشان به سوى كفار دراز باشد و این باعث ذلّت و خوارى آنان مىگردد.
از بُعد اجتماعى اگر جامعه اسلامى بخواهد به حداقل قناعت كند، صرفاً از صنایع دستى استفاده كند، از ابزار اولیه حمل و نقل بهره برد و خود را فقط به سلاحهاى ابتدایى مجهز سازد، و با این تفكر كه جامعه اسلامى باید جامعهاى ساده و قانع باشد، دست به ابتكار و خلاقیت نزند؛ مطمئناً تحت سلطه كفار قرار مىگیرد و جامعهاى زبون و خوار و ذلیل و نیازمند خواهد بود و خداوند منان نمىپسندد كه جامعه الهى اسیر و نیازمند به كفار باشد، زیرا:
﴿صفحه 245 ﴾
«وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا»(172)
خداى متعال براى كافران تسلطى بر مؤمنان قرار نداده است.
و اوست كه عزت را منحصر به خداوند و رسول و مؤمنان مىداند:
«... وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ»(173)
(عزت مخصوص خدا و رسول و مؤمنان است)
با توجه به اینكه عقب ماندگى صنعتى، استعمار و هجوم فرهنگى را به دنبال مىآورد، تلاش در جهت خلاقیت و پیشرفت امّت اسلام وظیفهاى الهى است كه نمىتوان با هیچ بهانهاى از آن سرباز زد. سفارشات مكررى كه پیامبر اسلام و سایر ائمه(علیهم السلام) در مورد آموختن علوم و فنون كردهاند گواهى صادق بر این گفته است؛ حضرت پیامبر مىفرماید: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ»(174) یعنى هرگونه علمى را كه مورد نیاز جامعه اسلامى باشد بیاموزید.
در پایان این بخش حضرت مىفرمایند:
«یا أباذرٍّ؛ حرث الاخرة العمل الصّالح وحرث الدُّنیا المال والبنون».
اى ابوذر؛ كشت آخرت كردار شایسته است و كشت دنیا مال و فرزندان است.
(اگر كسى آخرت طلب است، باید به دنبال عمل صالح برود و اگر دنیا طلب است، به دنبال مال اندوزى باشد.)
﴿صفحه 246 ﴾
﴿صفحه 247 ﴾
درس هفدهم:آثار گریه براى آخرت، گشادگى قلب مؤمنو تقوا مدارى
ـ آثار گریستن براى آخرت
ـ گشادگى قلب مؤمن و نشانههاى آن
ـ تقوامدارى و گریز از ریا و نفاق
ـ نیّت و نقش آن در ارزیابى عمل
﴿صفحه 248 ﴾
﴿صفحه 249 ﴾