پیشگامان بهشت
درباره پیشگامان بهشت و سعادت، پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مىفرمایند:
«یا أباذرّ؛ طوبى لأصحاب الألویة یوم القیامة یحملونها فیسبقون النّاس إلى الجنّة ألا و هم السابقون إلى المساجد بالأسحار و غیر الأسحار»
اى ابوذر؛ خوشا به حال آنان كه در روز رستاخیز پرچمدارند، پرچم را پیشاپیش مردم گرفته، بر آنان در رفتن به بهشت پیشى مىگیرند، آنان همان افرادى هستند كه سحرگاهان و سایر اوقات در رفتن به مساجد، بر دیگران پیشى مىجویند.
همه انسانها، در هر سنى، سعى مىكنند بر دیگران سبقت جویند. البته اگر این مسابقه و
﴿صفحه 138 ﴾
رقابت در ارتباط با امور دنیا باشد، نكوهیده است، ولى مسابقه و پیشى گرفتن بر دیگران، در ارتباط با آخرت، نه تنها نكوهیده نیست، بلكه نشانگر رشد و سعادت طلبى انسان است. چون سعادت انسان در قرب خداوند و نیكبختى اخروى است و اگر مؤمنان، در این راستا، بر دیگران پیشى مىگیرند، براى خودنمایى نیست؛ بلكه براى دستیابى به سعادت است.
در جاى جاى قرآن بر این مطلب تأكید شده، از جمله خداوند مىفرماید:
«وَ سارِعُوا إِلَى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّة عَرْضُهَا السَّمواتُ وَ الاَْرْضُ أُعِدَّتْ لَلْمُتَّقین»(83)
بشتابید به سوى مغفرت پروردگار خود و بهشتى كه پهناى آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته، مهیا براى پرهیزگاران است.
در واقع این آیه شریفه به نداى فطرت انسان اشاره دارد؛ چون فطرت او خواهان كمال و خواهان این است كه از دیگران كاملتر گردد.
فطرت و كمال جویى
بىشك انسان طالب كمال نهائى است و آن در قرب خداست. از این جهت براى رسیدن به آن از همه وسایط و عوامل سودى مىجوید. امّا كمالات محدود مطلوب نهائى انسان نیستند زیرا اولا در برابر كمال بالاتر رنگ مىبازند، و ثانیاً انسان پس از دستیابى به خواسته خود، سیر مىگردد. از این جهت گفتهاند: «وصال مدفن عشق است» یعنى انسان نمىتواند عاشق حسن و كمال محدود باشد. بلكه او بالفطره عاشق كمال مطلق و طالب خداست.
درد انسان، درد خدایى است و اگر پردههاى اشتباه از جلوى چشمش كنار رود و معشوق خود را بیابد، به مانند على(علیه السلام) عبادتهاى عاشقانه خواهد داشت. از این جهت خداوند در قرآن مىفرماید:
«أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوب»(84) [تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست.]
﴿صفحه 139 ﴾
تقدیم «بذكرالله» علامت انحصار است؛ یعنى تنها یاد خدا آرامشبخش دل است و آن را از اضطراب و نگرانى خارج مىسازد و اگر كسى خیال كند مال، ثروت و جاه و مقام بدو آرامش مىبخشد سخت در اشتباه است. البته قرآن از تحصیل آنها نهى نمىكند، اما مىگوید: آنها به انسان آرامش و آسایش نمىبخشند(85)
گفته شد انسان طالب كمال مطلق است و در این راه از همه عوامل و ابزارها سود مىجوید؛ از جمله عوامل دستیابى به كمال مطلق، مناجات با خدا و احیاى مساجد است. پیامبر مىفرماید: خوشا به حال آنان كه در روز قیامت، پیشگامان و پرچمدارانند. آنان مردم را به بهشت راهنمایى مىكنند و دیگران براى راهیابى به بهشت، دنبالشان راه مىافتند. آنان كسانى هستند كه در سحرگاه و غیر آن، پیش از دیگران به مسجد مىروند. (تقدیم «بالاسحار» بدین جهت است كه بهترین وقت عبادت، شب و سحر است).
براى تقریب به ذهن، باید به این مطلب توجه داشت كه یكى از ویژگىهاى روح انسان این است كه اگر دید دیگران در راه خیر و صلاح گام بر مىدارند، او نیز تشویق مىشود. در واقع اصل «اسوهپذیرى» و «الگوگیرى» در روان شناسى به عنوان بهترین وسیله تربیت، مسلم گرفته شده است. در واقع «الگو» بیشترین تاثیر را در رفتار انسان دارد.
اگر كسى براى انجام كار خوبى، پیشقدم شود، توجه دیگران را جلب مىكند و در نتیجه، دیگران نیز بدان كار روى مىآورند. این امر (الگو پذیرى) در نوجوانان خیلى مورد توجه است. افراد هرچه كاملتر مىشوند، بیشتر دلشان مىخواهد الگوى دیگران باشند و این احساس را با رفتار و انجام اعمال خیر بروز مىدهند؛ در نتیجه دیگران نیز تشویق مىشوند.
طبیعى است كه در یك جمع وقتى كسى كارى را شروع كند، دیگران خیلى راحت از او تبعیت مىكنند: به عنوان مثال، وقتى در یك مدرسه، به هنگام نماز ظهر، چند نفر با شتاب به مسجد بروند، عمل آنان دیگران را براى رفتن به مسجد تشویق مىكند. اما اگر چند نفر پیشقدم نشوند، دیگران به اینكه وقت نماز است و باید در مسجد حاضر شوند، توجه
﴿صفحه 140 ﴾
نمىیابند و یا اگر توجه داشته باشند، همت ندارند. این بیانگر همان حقیقت روحى، روانى است كه به «الگو پذیرى» معروف گشته است.
اگر انسان براى آلوده نگشتن به ریا، مخفیانه كارى را انجام دهد، عمل او شایسته و نیكوست، اما اگر كسى كار خوبى را آشكارا انجام دهد تا دیگران تشویق شوند، نه تنها كار او ناپسند نیست، بلكه بسیار بجا و ارزشمند است؛ چون او علىالفرض قصد خودنمایى ندارد و تنها براى جذب دیگران كار خود را علنى مىسازد.
در این باره خداوند مىفرماید:
«... وَ أَنْفَقُوا مِمَّارَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِیَةً...»(86)
و از آنچه نصیبشان كردیم، پنهان و آشكار به فقرا انفاق كردند.
برخى گفتهاند: انفاق سرّى و پنهانى براى این است كه از ریا دور بمانند و انفاق علنى براى تشویق دیگران است، پس در هر یك جهت حسنى وجود دارد. هم كار كسى كه براى دور ماندن از ریا، نمازش را مخفیانه مىخواند نیكوست و هم كار كسى كه براى تشویق دیگران نمازش را در مسجد مىخواند. علاوه كسى كه مخلصانه و به دور از ریا، در رفتن به مسجد بر دیگران سبقت مىگیرد و موجب تشویق آنان مىشود، ثوابش دو چندان و روز قیامت پرچمدار سایرین است؛ چون عمل او پاى دیگران را به مسجد باز كرد.
مرحوم آیت اللّه العظمى مرعشى نجفى، رضوان اللّه تعالى علیه، مقید بودند كه سحر، قبل از اذان، به حرم مشرف شوند: در اوایل تحصیلات حوزوى كه در مدرسه ساكن بودیم، گاهى موفق مىشدیم سحر به حرم برویم. گاهى برف نیز مىآمد و در كمال شگفتى مىدیدیم كه مرحوم آیتالله مرعشى، قبل از باز شدن در حرم، عبا بر سر كشیده، پشت در نشسته بودند. این از جمله خصوصیات بارز و برجسته ایشان بود. چنین رفتارى چقدر موجب تشویق دیگران مىشود؟ وقتى طلبهها مىدیدند: یك مرجع تقلید قبل از باز شدن در صحن، پشت در مىنشیند تا در باز شود، تشویق مىشدند كه سحر در حرم حاضر شوند.
﴿صفحه 141 ﴾
از آنجا كه به اهمیت پیشگامى به مسجد اشاره رفت، بجاست دو روایت درباره اهمیت حضور در مسجد ذكر كنیم:
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمودند:
«إِنَّ لِلْمَساجِدَ أَوْتاداً، الْملائِكَةُ جُلَساؤُهُمْ، إِذا غابُوا إِفْتَقَدُوهُمْ وَ إِنْ مَرِضُوا عادُوهُمْ وَ إِنْ كانُوا فى حاجَة... أَعانُوهُم»(87)
همانا براى مساجد ملازمانى است كه ملائكه همنشین آنانند. وقتى (به جهت عذر) به مسجد حاضر نشوند، از آنان دلجویى مىكنند و اگر بیمار گردند، به عیادتشان مىروند و چون نیازى داشته باشند، یارىشان مىرسانند.
در روایت دیگر مىفرمایند:
«أَلْجُلُوسُ فِى الْمَسْجِدِ لاِنْتِظارِ الصَّلاةِ عِبادَةٌ. وَ قالَ مَنْ كانَ الْقُرانُ حَدیثُهُ وَالْمَسْجِدُ بَیْتُهُ، بَنىَ اللّهُ لَهُ بَیْتَیْنِ فى الْجَنَّة»(88)
نشستن در مسجد، براى رسیدن وقت نماز عبادت است و نیز فرمودند: كسى كه سخن او قرآن باشد، و خانه او مسجد باشد، خداوند دو خانه در بهشت براى او بنا مىكند.
مقام و منزلت برخى تكالیف
در ادامه حدیث ابوذر، پیامبر مىفرمایند:
«یا اباذرّ؛ الصّلوة عماد الدّین و اللّسان اكبر، و الصّدقة تمحو الخطیئَة و اللّسان اكبر، و الصّوم جنّة من النّار و اللّسان اكبر، و الجهاد نباهة و اللّسان اكبر»
اى ابوذر؛ نماز ستون دین است و آنچه از یاد خداوند به زبان مىآید بزرگتر است. صدقه گناهان را مىزداید و گفتارى كه به مردم سودبخشد از صدقه بزرگتر است، روزه سپرى است در مقابل آتش و امساك زبان بزرگتر است و جهاد شرافت و عزت است و جهاد با زبان از نظر شرافت، بزرگتر است.
﴿صفحه 142 ﴾