علاقه شدید پیامبر به نماز
در ادامه روایت پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله) نماز را به عنوان بهترین و شایستهترین عمل معرفى مىكنند كه فرد مىتواند، به هنگام فراغت به آن روى آورد:
«یا اباذرّ؛ جعل اللّه جلّ ثناؤه قرّة عینى فى الصّلوة و حبّب الىّ الصّلوة كما حبّب الى الجائع الطّعام و إلى الظّمان الماء و انّ الجائع اذا أكل شبِعَ و انَّ الظّمان اذا شرب روى و انا لا اشبع من الصّلوة»
اى ابوذر؛ خداوند عزوجل نماز را نور دیده من قرار داده است و آن را چنان محبوب من ساخته كه گرسنه غذا را و تشنه آب را دوست مىدارد. گرسنه وقتى كه غذا مىخورد سیر مىشود و تشنه وقتى آب مىنوشد سیراب مىگردد؛ ولى من هرگز از نماز سیر نمىشوم.
براى كسى كه درصدد است از پیامبر پند گیرد و او را اُسوه خود برگزیده است، بهتر آن
﴿صفحه 128 ﴾
است كه بنگرد، سیر و سلوك و رفتار پیامبر چگونه است، لذا در اینجا پیامبر(صلى الله علیه وآله) خود را به عنوان اسوه عملى معرفى مىكند و این بهترین شیوه تربیتى است، براى كسانى كه عاشق و دوستار پیامبرند و مىخواهند قدم در راه او بگذارند.
در روایتى آمده است كه:
«أُحِبُّ مِنْ دُنْیا كُمْ الطّیِبَ وَ النساءَ وَ قُرَّة عَیْنى فى الصّلوة»
از دنیاى شما بوى خوش، و زنان را دوست دارم امّا نور چشم من در نماز است.
اینكه حضرت فرمود: «نماز مایه روشنى چشم من است» بهترین تعبیرى است كه انسان نسبت به محبوب خود و كسى كه خیلى دوستش مىدارد، به كار مىبرد و مىگوید: فلانى نور چشم من است.
در قرآن خداوند متعال حضرت موسى را مایه روشنى چشم مادرش معرفى مىكند، آنجا كه مىفرماید:
«اى موسى به مادرت وحى كردیم كه كودك خود را در صندوقى قرارده و به دریا افكن. آنگاه امواج دریا كودك را به ساحل برساند تا دشمن من و او طفل را از دریا برگیرد و من به لطف خود محبّتى را بر تو افكندم (تا تو را دوست دارند) و تا در پیش چشم من (و با عنایت من) ساخته شوى. تا آنجا كه مىفرماید:
«إِذْ تَمْشى أُحْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ یَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَىْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لا تَحْزَنَ ...»(76)
آنگاه (كه از مادر دور افتادى) خواهرت در جستجو بود تا ترا نزد فرعونیان یافت و گفت مىخواهید یكى را كه شیر و تربیت این طفل را تكفل كند به شما معرفى كنم و ما تو را به مادرت برگرداندیم، تا دیدگانش روشن گردد و (به او گفتیم) محزون مباش.
پروین اعتصامى این داستان را با شعر ترسیم مىكند و ما برخى از اشعار او را ذكر
﴿صفحه 129 ﴾
مىكنیم:
مادر موسى چو موسى را به نیل *** درفكند از گفته ربّ جلیل
خود زساحل كرد با حسرت نگاه *** گفت كاى فرزند خرد بىگناه
گر فراموشت كند لطف خداى *** چون رهى زین كشتى بىناخداى
گر نیارد ایزد پاكت بیاد *** آب، خاكت را دهد ناگه بباد
وحى آمد كاین چه فكر باطل است *** رهرو ما اینك اندر منزل است
پرده شك را برانداز از میان *** تا ببینى سود كردى یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختى *** دست حق را دیدى و نشناختى
پیامبر مىفرمایند: نماز مایه روشنایى چشم من است و چون ما نمىتوانیم این نكته را درك كنیم، با بیان شیرینى به توضیح آن مىپردازند تا براى ما قابل فهم گردد. ما نیاز به خوردن و آشامیدن داریم و اگر تا مدتى غذا نخوریم، سخت گرسنه مىشویم و مطلوبترین چیز برایمان غذاست و همینطور وقتى سخت تشنه مىشویم، خیلى به آب علاقهمند مىگردیم و هیچ چیز را به اندازه قدرى آب خنك دوست نمىداریم. پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىفرماید: علاقه من به نماز مانند علاقه آدم گرسنه و تشنه به غذا و آب است، با این تفاوت كه آدم گرسنه بعد از خوردن غذا سیر مىشود و انسان تشنه بعد از نوشیدن آب سیراب مىشود، ولى من هیچگاه از نماز سیر نمىگردم.
با این بیان اهمیت نماز روشن مىگردد و اینكه اگر انسان، بعد از انجام واجبات، فرصتى یافت، از بین مستحبات شایستهتر این است كه به نماز روى آورد، چنانكه سیره پیامبر و ائمه معصومین(علیهم السلام) این بوده است و ما، جهت روشنگرى به چند روایت اشاره مىكنیم:
امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: على(علیه السلام) چنان بود كه اگر امر ناگوارى برایش پیش مىآمد، نماز بر پاى مىداشت و مىفرمود: «و اسْتَعِنُوا بِالصَّبْرِ و الصَّلوةِ...» (بقره/45)؛ از خدا به صبر و تحمل و نماز یارى جویید.(77)
﴿صفحه 130 ﴾
امام سجاد(علیه السلام) مىفرماید:
«ما أُصیبَ أَمیرُ الْمُؤمِنینَ بِمُصیبَة إِلاّ صَلّى فى ذلِكَ الْیَوْمِ أَلْفَ رَكْعَةً وَ تَصَدَّقَ عَلى سِتّینَ مِسْكیناً وَ صامَ ثَلاثَةَ أَیّام»(78)
هیچ مصیبتى بر امیرالمومنین پیش نیامد، مگر آنكه حضرت در آن روز هزار ركعت نماز مىخواند و به شصت فقیر صدقه مىداد و سه روز روزه مىگرفت.
در باره توجه و مداومت پیامبر بر انجام نماز در بحارالانوار آمده است:
«وَ لَقَدْ قامَ عَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ عَشْرَ سِنینِ عَلى أَطْرافِ أَصابِعِهِ حَتّى تَوَرَّمَتْ قَدَمَاهُ وَ اصْفَرَّ وَجْهُهُ...»(79)
پیامبر(صلى الله علیه وآله) ده سال براى نماز روى پا ایستاد، تا اینكه پاهایش ورم كرد و چهرهاش زرد گشت.
«یا اباذرّ؛ ایِّما رجل تطوّع فى یؤم و دلیلة اثنتى عشرة ركعة سوى المكتوبة كان له حقّا واجبا بیت فى الجنّة»
اى ابوذر؛ هر مردى كه در شبانه روز فزونتر از نمازهاى واجب، دوازده ركعت نماز بگذارد، حق ثابت او بر خداوند، خانهاى در بهشت خواهد بود.
نماز كلید سعادت و خوشبختى
«یا اباذرّ؛ ما دمت فى الصّلوة فانّك تقرع باب الملك الجبّار و من یكثر قرع باب الملك یفتح له»
اى ابوذر؛ مادام كه در نمازى به كوبیدن درِ خانه پادشاه جبار پرداختهاى و هر كس زیاد در خانه پادشاه را بكوبد، در به روى او باز مىشود.
این بیان دیگرى است، براى تشویق انسان به نماز. پیامبر مىفرماید: كسى كه نماز مىخواند در خانه خدا را مىكوبد. كسى كه با خداوند كار دارد، باید در خانه او برود و نماز
﴿صفحه 131 ﴾
به این مىماند كه انسان در خانه خدا برود و نمىشود كسى زیاد در خانهاى را بزند و بر درخواست خود اصرار ورزد، اما در به رویش باز نشود؛ آن هم در خانه خداوند.
پس اگر دوست دارید مورد توجه خداوند قرار گیرید و درِ رحمت و اجابت او به رویتان بازگردد، زیاد آن در را بكوبید و بر خواندن نماز مداومت ورزید. ممكن است در مرتبه اول و دوم به واسطه آلودگىهاى انسان، یا به جهت حكمت الهى در باز نشود، ولى بالاخره باز مىگردد.
بىتردید درهاى رحمت الهى همواره به روى انسانها باز است، زیرا نمىشود از یك طرف مردم را به سوى خود دعوت كند و از طرف دیگر، درهاى رحمت خود را به روى آنها ببندد. درهاى رحمت الهى، تنها به روى تكذیب كنندگان آیات الهى و مستكبران بسته است كه البته آنها خود درهاى رحمت الهى را به روى خود بستهاند:
«إِنَّ الَّذینَ كَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَكْبَروُا عَنْها لا تُفَتَّحُ وَ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ...»(80)
كسانى كه آیات خداوند را تكذیب كنند و از روى تكبر سر بر آن فرود نیاورند، هرگز درهاى آسمان به رویشان باز نشود.
گفتنى است آنچه در برخى آیات و روایات آمده است كه براى آسمان در است و یا اینكه در این روایت آمده است كه مادام انسان در حال نماز است در خانه خدا را مىكوبد، به جهت تشبیه معقول به محسوس است، تا مسائل معنوى و ماوراى طبیعى براى ما قابل درك و فهم گردد. حقیقت این است كه هیچگونه مانعى و حجابى بین بنده و خداوند وجود ندارد و این اعمال بد انسان است كه مانع توجه او به خداوند مىگردد و در واقع با گناه، شخص از فیوضات الهى محروم مىگردد. كلید گشایش در رحمت خداوند و چیزى كه این حجاب و پرده را كنار مىنهد، عبادت و بندگى خداست و نماز بهترین نمود عبادت است.
در ادامه پیامبر در توصیف موهبتى كه نمازگزار از آن بهرهمند است، مىفرمایند:
«یا اباذرّ؛ ما من مؤمن یقوم مصلیاً الاّ تناثر علیه البرّ ما بینه و بین العرش و وكّل به
﴿صفحه 132 ﴾
ملك ینادى یا ابن آدم لو تعلم ما لك فى الصّلوة و من تناجى ما انفتلت»
اى ابوذر؛ انسان با ایمان هرگاه كه به نماز مىایستد، رحمت پروردگار عالم تا عرش بر او احاطه مىگردد، فرشتهاى بر او گماشته مىشود كه ندا مىكند: فرزند آدم اگر مىدانستى در نماز چه نصیب تو مىگردد و با چه كسى سُخن مىگویى؛ هرگز از آن باز نمىایستادى.
(«تناثر» به ریزش انبوه برگهاى درخت گفته مىشود و یا به چیزى كه به صورت انبوه، از بالا به پایین مىریزد) پیامبر مىفرمایند: كسى كه نماز مىخواند از فرق سر تا عرش در رحمت الهى غرق گشته است. طبیعى است كسى كه به این مقام و موقعیت علاقهمند است، نمازش را طول مىدهد. بالاتر از این، خداوند فرشتهاى را مأمور مىكند كه پیوسته نمازگزار را ندا دهد: اى زاده آدم؛ اگر مىدانستى با چه كسى به نجوا نشستهاى و با چه كسى سخن مىگویى، هرگز از نماز دست بر نمىداشتى و خسته نمىشدى. توجه داشته باش كه در برابر چه كسى ایستادهاى و با چه كسى ارتباط برقرار مىكنى، تا با پى بردن به اهمیت آن، به نمازت نیز اهمیت بدهى. اگر مىدانستى كه با نماز به چه منافع، فضیلتها و ثوابهایى مىرسى، دست از آن بر نمىداشتى.
درك شیرینى عبادت، رمز تداوم آن
براى استمرار و مداومت در عبادت، مهم این است كه انسان از عبادت لذت ببرد و احساس كند از آن بهره مىبرد، انسان از كارى كه برایش لذتآور نباشد، زود خسته مىشود. شیرینى عبادت موجب مىشود كه انسان بیشتر به آن علاقهمند گردد و این لذت و شیرینى جز با ترك و كنارهگیرى از گناه حاصل نمىگردد. معصیت موجب مىگردد كه لذت عبادت از كام انسان گرفته شود، از این جهت دعاى برخى معصومین این بود كه خدایا، لذت و شیرینى عبادتت را به ما بچشان.
ممكن است براى مریض بهترین غذا را فراهم سازند، اما به جهت بیمارى براى او
﴿ صفحه 133 ﴾
مزهاى و لذتى ندارد. اما انسان سالم و گرسنه، از خوردن یك لقمه نان خشك نیز لذت مىبرد. پس مهم این است كه احساس نیاز و لذت بردن از عبادت در انسان زنده گردد.
آب كم جو تشنگى آور به دست *** تا بجوشد آبت از بالا و پست
در جملات پیشین اشاره شد كه پیامبر فرمودند: علاقه من به نماز، بیش از علاقه گرسنه به غذا و تشنه به آب است؛ چرا كه آنان از خوردن و آشامیدن سیر مىشوند ولى من از نماز سیر نمىشوم.
امام صادق(علیه السلام) در ارتباط با شیرینى عبادت در كام شیفته بندگى خداوند، مىفرماید:
«... أَلا وَ إِنَّكَ لَوْ وَجَدْتَ حَلاوَةَ عِبادَةِ اللّهِ وَ رَأَیْتَ بَرَكاتِها وَ اسْتَضَأْتَ بِنُورِها، لَمْ تَصْبِرْ عَنْها ساعَةً واحِدَةً، وَلَوْ قُطِعْتَ إِربا»(81)
اگر شیرینى بندگى خدا را بیابى و بركات آن را بنگرى و به نور آن، دل را روشن سازى، لحظهاى از آن دست نمىكشى، حتى اگر قطعه قطعه گردى.
در روایت دیگرى امام صادق(علیه السلام) مىفرماید:
«... وَ طَلَبْتُ حَلاوَةَ الْعِبادَةِ، فَوَجَدْتُها فى تَرْكِ الْمَعْصِیَة»(82)
شیرینى عبادت را طلب كردم، سرانجام آن را در ترك معصیت یافتم.
﴿صفحه 134 ﴾
﴿صفحه 135 ﴾