درس هفتم: بیدارى و هوشیارى مؤمن
ـ همنشینى باپرهیزگاران و فقیهان، وتفاوت گناه درنگرش مؤمن وكافر
ـ لزوم انتخاب رفیق شایسته و بزرگ انگاشتن گناه
ـ خطر عالمان بىبند و بار و جاهلان بىخرد و نا آگاه
ـ توجه به گناه و سنگین شمردن آن، نتیجه لطف و عنایت خداوند
ـ لزوم توجه به عظمت كسى كه مخالفت مىشود، نه كوچكى گناه
﴿صفحه 92 ﴾
﴿صفحه 93 ﴾
بیدارى و هوشیارى مؤمن
«یا اَباذَرٍّ؛ اَلْمُتَّقُونَ سادَةٌ وَ الْفَقُهاءُ قادَةٌ وَ مُجالَسَتَهُمْ زِیادَةٌ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَرى ذَنْبَهُ كَأَنَّهُ تَحْتَ صَخْرَة یَخافُ أَنْ تَقَعَ عَلَیْهِ وَ إِنَّ الْكافِرَ لَیَرى ذَنْبَهُ كَاَنَّهُ ذُبابٌ مَرَّ عَلى اَنْفِهِ. یا اَباذَرٍّ؛ إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى إِذا أَرادَ بِعَبْد خَیْراً جَعَلَ الذُّنُوبَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مُمَثَّلَةً وَ الاِْثْمَ عَلَیْهِ ثَقیلا وَبیلا، وَ إِذا اَرادَ بِعَبْد شَرّاً أَنْساهُ ذُنُوبَهُ.
یا اَباذَرٍّ؛ لا تَنْظُرْ اِلى صِغَرِ الْخَطیئَةِ وَ لكِنِ انْظُرْ إِلى مَنْ عَصَیْتَ. یا اَباذَرٍّ؛ إِنَّ نَفْسَ الْمُؤْمِنِ أَشَدُّ ارْتِكاضاً مِنَ الْخَطیئَةِ مِنَ الْعُصْفُورِ، حینَ یُقْذَفُ بِهِ فى شَرَكِهِ.»
همنشینى باپرهیزگاران و فقیهان، وتفاوت گناه درنگرشمؤمنو كافر
«یا اباذرّ؛ المتّقون سادة و الفقهاء قادة و مجالستهم زیادة. إنّ المؤمن لیرى ذنبه كأنّه تحت صخرة یخاف أن تقع علیه و إنّ الكافر لیرى ذنبه كأنّه ذباب مرّ على أنفه.»
اى ابوذر؛ پرهیزگاران بزرگوارند و فقیهان پیشوایان و رهبران، همنشینى آنان، موجب افزایش علم و فضیلت مىگردد. مؤمن، گناه خود را همانند تخته سنگى مىبیند كه بیم دارد بر او فرود آید و كافر، گناه خویش را همانند مگسى مىبیند كه از روى بینى او عبور مىكند.
در بیانات پیشین، پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) انسان را به موقعیت حساس خود، اهمیت زندگى و ارزش لحظات عمر واقف ساخت و به او هشدار داد كه از تنبلى، كسالت و بىتفاوتى كناره گیرد و با احساس مسؤولیّت، به مسائل زندگى بنگرد. تأكید شد كه آدمى فرصت را غنیمت شمرد و كار امروز را به فردا نیفكند. حال سخن در این است كه راه بهتر استفاده بردن از عمر و اوّلین گام در «سیر الى اللّه» چیست؟
﴿صفحه 94 ﴾
مسلّم در راستاى قدردانى از عمر و «سیر الى اللّه» اوّلین گام، پرهیز از گناه است. چون انسان آلوده به گناه به جایى نمىرسد و ارزش عمر آدمى تا آنجاست كه به معصیت آلوده نگردد.
امام سجاد(علیه السلام) در دعاى «مكارم الاخلاق» مىفرماید:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد... و عَمِّرْنى ما كانَ عُمْرى بِذْلَةً فى طاعَتِكَ فَاِذا كانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّیْطان فَاقْبِضْنى إِلَیْكَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَىَّ أَوْ یَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَىَّ.»(49)
خداوندا؛ بر محمد و آل محمد درود فرست... و عمرم را طولانى گردان، تا هنگامى كه در بندگى تو صرف مىگردد. پس آنگاه كه عمرم چراگاه شیطان گشت، پیش از آنكه بر من خشم گیرى و غضبت حتمى گردد، روحم را قبض كن.
بنابراین گناه، هرچند اندك باشد، موجب تباهى است، حتى اگر شخصى در كنار آن عبادتهاى زیادى نیز انجام دهد. كسى كه در كنار عبادتهایش گناه مىكند، به مانند كسى است كه كیسهاى سوراخ دارد و هرچه از یك طرف پول و جواهر درون آن مىنهد، از طرف دیگر بیرون مىریزد، و یا به مانند كسى است كه خرمنى فراهم مىكند و سپس بر آن آتش مىافكند؛ چرا كه گناهان به مثابه آتشى است كه بر خرمن اعمالمان افكنده مىشود.
پس در قدم اوّل باید گناهان را شناخت و از آلوده گشتن به آنها دورى جست و اگر گناهى مرتكب شدیم، توبه كنیم و از آن پس با یارى جستن از خداوند و توسّل به اولیاى او، در صدد برآییم به گناه آلوده نگردیم.