كوتاهى عمر و بقاى اعمال خوب و بد انسان
«یا اباذرّ؛ انّكم فى ممرّ اللّیل و النّهار فى آجال منقوصة واعمال محفوظة والموت
﴿صفحه 84 ﴾
یأتى بغتة ومن یزرع خیراً یوشك انْ یحصد خیراً ومن یزرع شرّاً یوشك ان یحصد نَدامة ولكلّ زارع مثل مازرع»
اى ابوذر؛ شما در گذرگاه شب و روز، داراى عمرى هستید كه پیوسته رو به كاهش است و اعمالتان محفوظ مىماند وناگاه مرگ فرا مىرسد و در آن صورت هركس عمل خوبى انجام داده، نتیجه خوبى برداشت مىكند و هر كس كار بدى مرتكب گشته، پشیمانى را درو خواهد كرد و هر كشتكار همان درود كه مىكارد.
از جمله امورى كه انسان را وادار به كار و تلاش مىكند و انگیزه فعالیّت و انجام وظایف را در او پدید مىآورد، توجّه به این نكته است كه عُمر، در حال سپرى شدن است. چه بخواهیم و چه نخواهیم، با هر نفس، از عمرمان كاسته مىشود و نمىتوان چرخ زمان را متوقّف ساخت و ثانیهها را نمىتوان برگرداند و به قول على بن ابیطالب(علیه السلام):
«نَفَسُ الْمَرْءِ خُطاهُ إِلى أَجَلِهِ»(43)
هر نفس آدمى، گامى است كه به سوى مرگ برمىدارد.
باید مواظب بود، تا این سرمایه به رایگان از دست نرود، سرمایهاى كه پیوسته رو به كاهش و فرسایش است، تا اینكه مرگ انسان فرا رسد و از او گریزى نیست، چنانكه على(علیه السلام)مىفرماید:
«... فَما یَنْجُو مِنَ الْمَوتِ مَنْ خَافَهُ وَ لا یُعْطى الْبَقاءَ مَنْ أَحَبَّهُ.»(44)
كسى كه از مرگ بیم داشته باشد، از آن رهایى نمىیابد و آنكه دوستدار زنده بودن است، همیشه زنده نخواهد ماند.
تنها راه جلوگیرى از به هدر رفتن سرمایه عمر، معامله سودبخش است و چه معاملهاى بهتر از اینكه انسان در برابر عمر خود بهشت را از آن خود سازد، چرا كه آن تنها كالایى است كه مىتواند، بهاى عمر انسان قرار گیرد، چنانكه على(علیه السلام) فرمود:
﴿صفحه 85 ﴾
«أَلا حُرٌّ یَّدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لاَِهْلِها؟ إِنَّهُ لَیْسَ لاَِنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلّا الْجَنَّةَ، فَلا تَبِیعُوها إِلّا بِها.»(45)
آیا آزاد مردى نیست كه این ته مانده غذا در دهان (دنیاى پست) را به اهل دنیا واگذارد؟ براى جانهاى شما بهایى جز بهشت نیست، پس آنها را، جز به آن نفروشید.
پس چه زیانكارند انسانهایى كه سرمایه بزرگ عمر را با آتش قهر الهى معامله مىكنند. شاید آنان كه عُمر خود را در راه باطل صرف مىكنند، در این پندارند كه با گذر عمر، اعمال آنان نیز از بین مىرود؛ زهى خیال باطل! گرچه این نشئه، نشئه عبور و گذراست و نشئه قیامت، نشئه بقاست؛ ولى اعمال انسان باقى مىماند، چون اعمال با روح انسان و خداوند متعال ارتباط دارد. گرچه ما در نشئهاى زندگى مىكنیم كه روبه فنا و گذراست، اما با عالم و نشئه بقا نیز ارتباط داریم و اعمالمان در آنجا باقى خواهد ماند.
الف) تجسّم كردار دنیوى انسان در قیامت
از جمله اصول پذیرفته شده مربوط به قیامت، حفظ و تجسّم اعمال است كه خداوند در قرآن بدان اشاره كرده است، از جمله مىفرماید:
«وَوُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الُْمجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا مالِ هذا الْكِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا كَبیرَةً إِلّا أَحْصَاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً.»(46)
و در آن روز كتاب اعمال نیك و بد خلق را در برابر آنها نهند و اهل گناه را از آنچه در نامه اعمال آنهاست هراسان بینى. آنان با خود مىگویند، واى بر ما این چگونه كتابى است كه اعمال كوچك و بزرگ ما را، سر مویى فرو نگذاشته، جز آنكه همه را احصا كرده است و در آن كتاب همه اعمال خود را حاضر ببینند و پروردگار تو به هیچ كس ستم نخواهد كرد.
﴿صفحه 86 ﴾
در جاى دیگرى مىفرماید:
«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ. وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ.»(47)
هر كس به قدر ذرّهاى كار خیرى انجام داده آن را مىبیند و هر كس به قدر ذرّهاى كار زشتى كرده، آن را خواهد دید.
ب) ناگهانى بودن مرگ، عامل تنبّه و بیدارى
هیچ كس نمىداند تا كى زنده است و كى اجلش فرا مىرسد، به فرموده قرآن:
«وَ ما تَدْرى نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرى نَفْسٌ بِأَىِّ أَرْض تَمُوتُ.»(48)
و هیچكس نمىداند كه فردا چه خواهد كرد و هیچ كس نمىداند در كجا مرگش فرا مىرسد.
از جمله لطفهاى خداوند این است كه آدمى به زمان مرگ خویش آگاه نیست، چون اگر اجل خود را مىدانستیم، بیشتر به غفلت و غرور مبتلا مىشدیم. البته آنان كه ظرفیّت روحى بالایى دارند، دانستن و ندانستن زمان مرگ، برایشان یكسان است و پیوسته در اندیشه انجام وظیفهاند. ممكن است خداوند به آنها اعلام كند كه اجلشان كى فرا مىرسد، اما براى ما كه دانستن زمان اجل، موجب تسویف بیشتر و به تأخیر انداختن اعمال مىگردد، دور از حكمت است كه خداوند زمان اجلمان را اعلام كند. حكمت الهى ایجاب مىكند كه ما همیشه نگران باشیم كه شاید یك لحظه دیگر اجلمان فرا رسد و در این صورت بهتر مىتوانیم از عمرمان استفاده كنیم.
در جمله «وَ مَنْ یزرع خَیْراً...» دنیا به مانند مزرعهاى معرفى شده، كه مستعد به بار نشستن هر بذرى است كه در آن افشانده مىشود، چه آن بذر اعمال نیك انسان باشد و چه اعمال زشت او، در این باره شاعر مىگوید:
از مكافات عمل غافل مشو *** گندم از گندم بروید جو ز جو
هر چه كِشتى در جهان از نیك و بد *** حاصلش بینى به هنگام درو
﴿صفحه 87 ﴾