1. مقدمه
حضرت زهرا(علیها السلام) در این فراز به دو مرحله از خلقت اشاره میفرمایند:
یکی مرحلهای است که هنوز موجودات خلق نشده بودند و هنوز انسانی در کار نبود. در چنین موقعیتی خدای سبحان پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را برگزید و برای رسالتْ معین کرد.
﴿ صفحه 272 ﴾
دیگری مرحلة خلقت عالم طبیعت است. پس از اینکه آسمانها، کهکشانها، منظومة شمسی و زمین پدید آمدند و زمین مستعد شد که موجود زندهای در آن به وجود آید، هزاران سال گذشت تا خدای تعالی پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را به رسالت مبعوث كند. حضرت میفرماید در این مرحله خدای سبحان پیامبر را مبعوث کرد تا آنچه را تقدیر فرموده بود به مرحلة عمل درآورد.
اكنون پرسش این است كه آن تقدیرات کجا بود، برای چه بود و چگونه خداوند تقدیرات را به مرحلة امضا میرساند؟ برای جلوگیری از گستردگی بحث، به پاسخی فهرستوار بسنده میکنیم.
الف) تقدیرات علمی و عینی
اصل قدر و تقدیر به معنای اندازهگیری است.(275) در روایتی از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است که حضرت دربارة تقدیر فرمودند: هِی الْهَنْدَسَة؛(276) «آن (تقدیر) هندسه است».
هنگامی که در عالم انسانی میخواهیم طرحی عظیم را راهاندازی کنیم، نخست باید هدف خود را روشن سازیم. این کار نیاز به معلوماتی دارد. بنابراین مرحلة علم نخستین مرحلة لازم برای مقدرات کار است. سپس مقدمات لازم را بررسی میکنیم. وقتی همة اینها را در نظر گرفتیم، طرحی برای کار تصور میکنیم و به دنبال آن نقشة اجرایی طرح را آماده میسازیم. پس نقشة اجرایی طرح را در واپسین مرحله فراهم ساخته، عملی کردن طرح را میآغازیم. البته میدانیم که خدای سبحان به این
﴿ صفحه 273 ﴾
مراحل احتیاج ندارد تا لازم باشد که هرکدام در زمانی انجام گیرد. اصولاً زمان در کارهای خدا دخالتی ندارد. ما هستیم که به خاطر ضعف وجودی، نیازمندیم که بهتدریج بیندیشیم، با دیگران مشورت کنیم تا طرحی را بریزیم و سپس نقشة عملیاتی آن را آماده کنیم. اگر امکان داشت همة این مراحل را در یک آن تصور کنیم، دیگر به زمان نیاز نداشتیم. بههرحال این مراحل ازنظر عقلی بر هم مترتباند؛ یعنی اگر در یک آن نیز همة این مراحل را میتوانستیم تصور کنیم، باز اینها تقدم و تأخر داشتند؛ چراکه غیر از تقدم و تأخر زمانی، تقدم و تأخرهای دیگری نیز در كارند. برای نمونه وقتی کلید را با دست در قفل میچرخانیم، دست و کلید باهم حرکت میکنند؛ اما دست است که کلید را به حرکت درمیآورد. پس حرکت دست تقدم وجودی بر حرکت کلید دارد.
با این اوصاف، مرحلة اول در هر كاری، مرحلة علم است. این معنا را در کار خدا «تقدیر علمی» گویند؛ یعنی خدای تعالی نیز در عالم علم خود، اشیا را اندازهگیری میکند که چه چیزی باید كجا واقع شود؛ چقدر زمان میخواهد؛ حجمش باید چقدر باشد؛ با چه چیزهایی باید ارتباط داشته باشد و... . این نوعی اندازهگیری است، اما در عالم علم. وقتی نقشة اجرایی تهیه، و عمل آغاز شد، این بخش کار نیز مراحلی دارد که آن را «تقدیر عینی» گویند. در مثال طرح ساختمانی، هنگامی که همة نقشهها تهیه میشوند، کار ساخت را آغاز میکنند. نخست پیِ ساختمان ریخته میشود و بهتدریج بخشهای مختلف ساختمان شکل میگیرد. تا زمانی که وارد میدان عمل نشدهاند، چیزی از ساختمان تحققی ندارد؛ اما بهتدریج که اسکلت آن نمایان میگردد تا حد بسیاری معلوم میشود که این ساختمان چه ویژگیهایی خواهد داشت. سرانجام آجر
﴿ صفحه 274 ﴾
آخر که گذاشته میشود، کار پایان مییابد و همة هستی آن ساختمان مشخص میشود. اینها نمونهای از مراحل تقدیر عینی است.
در هنگامة خلقت انسان نیز چنین مراحلی پیموده شده است. خدای عالم میداند انسان در کرة خورشید نمیتواند زندگی کند، بلکه باید سیارهای با شرایط زمین برای حیات او مهیا شود. ازاینرو میفرماید: إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَة؛(277) «من در زمین جانشینی قرار خواهم داد». این مرحله، تقدیر علمی است. با فراهم شدن شرایط حیات بر روی کرة زمین، مرحلة دوم تقدیر آغاز میشود. در این مرحله به فرشتگان دستور داده میشود که پیکر آدم را بسازند: وَإِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون؛(278) «و به یاد آور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گل خشكیده اى كه از گل بدبویى گرفته شده، مى آفرینم».
مراحل پایانی این آفرینش، یعنی هنگامی که روح در بدن دمیده شد، مرحله امضای آن است: فَإِذا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ ؛(279) «هنگامى كه كار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود دمیدم، همگى براى او سجده كنید».
تعبیر «سَوَّاه» اشاره به اتمام مرحلة خلقت جسمانی او، یعنی اموری همچون شکل و رنگ است که در این مرحله کاملاً تسویه و هموار میشود و با دمیدن روح مرحلة امضا فرامیرسد. «امضا» به معنای «گذراندن» است و هنگامی که امضا صورت گیرد و قلم روی کاغذ گذاشته شود، دیگر کار به پایان رسیده است. مرحله پایان عمل را امضا گویند.
﴿ صفحه 275 ﴾
ب) تقدیرات حتمی و غیرحتمی
در میان تقدیرات علمی، دستهای در لوح محو و اثبات است که تقدیرات علمی غیرحتمیاند و دستة دیگر در لوح محفوظ است که تقدیرات علمی حتمیاند. برای نمونه وقتی برای کسی اجل معین میشود، اجلی حتمی برای او تعیین میشود و اجلی معلق و مشروط. ممکن است اجل معلق، به صدقه دادن مشروط شود؛ بدینمعنا که اگر شخص صدقه دهد، اجل او طولانی، و اگر صدقه ندهد اجلش کوتاه شود. این مربوط به تقدیراتی است که تغییرپذیرند؛ اما خدای سبحان میداند که او درنهایت صدقه خواهد داد یا نه و عمرش چقدر خواهد شد. این تقدیرات، تقدیرات علمیِ حتمیاند. تقدیراتی که به مرتبة حتمیت میرسند، در مرتبة قضا قرار دارند. این دو مرتبه در عالم علمی، تقدیر علمی و قضای علمی است. این دو مرحله در عالم عین نیز مطرحاند. عالم عین نیز مرحلهای مشروط دارد و مرحلهای حتمی و در مرحلة آخر امضا میشود.