معناى «كشف» و «كرامت»
یكى از مباحثى كه در فرهنگ ما با عرفان آمیختگى پیدا كرده و به خصوص مدعیان دروغین عرفان از آن دم مىزنند مسأله «كشف» و «كرامت» است. همه ما كم و بیش و گوشه و كنار شنیدهایم كه فلان كس داراى كشف و كرامت است. بسیارى از بزرگان و اولیاى خدا را سراغ داریم كه داراى چنین مقاماتى بودهاند و برخى از آنها حتى در زمان حیاتشان به كشف و كرامت مشهور بودهاند و مردم به آنان ارادتى خاص داشتهاند. به هر حال تعبیر كشف و كرامت، در عرفان اسلامى تعبیرى كاملا شایع و رایج است و در مورد افراد متعددى، به ویژه رؤساى فرقههاى منحرف ادعا شده است كه داراى چنین مقاماتى بودهاند. پیش از هر بحثى پیرامون كشف و كرامت لازم است درباره این دو اصطلاح توضیحى ارائه كنیم تا مفهوم آنها دقیقاً روشن گردد.
اولا باید بدانیم كه «كشف» و «كرامت» دو واژه مترادف و هم معنى نیستند، بلكه دو مقوله مختلفند و معنا و ماهیتشان با یكدیگر متفاوت است. «كشف» یا «مكاشفه» عبارت است از اینكه انسان در حال بیدارى یا حالى متوسط بین خواب و بیدارى كه از آن به «خلسه» تعبیر مىشود چیزهایى را مشاهده مىكند كه دیگران درك نمىكنند. در مكاشفه گاهى حالتى شبیه خواب براى انسان پیش مىآید، ولى البته خواب نیست. در بسیارى از موارد نیز چشم انسان كاملا باز است و مشاهداتى برایش دست مىدهد، شبیه كسى كه چیزهایى را در خواب مىبیند. انسان در حال مكاشفه ممكن است صدایى را بشنود، كسى را در حال كارى ببیند، یا حادثهاى را كه اتفاق مىافتد مشاهده كند.
﴿ صفحه 294 ﴾
و اما منظور از «كرامت» این است كه شخص از نظر روحى داراى قدرتى است كه كارهاى خارق العادهاى از او سر مىزند و مىتواند تصرفاتى در عالم وجود انجام دهد. براى مثال، مىتواند طى الارض كند (یعنى مسافتى طولانى را در زمانى بسیار كوتاه بپیماید)، مریضى را شفا دهد، یا بدون اسباب ظاهرى چیزى را از جایى به جایى منتقل كند. در صورتى كه این كارها مستند به اذن الهى و نشانه ارتباط با خدا باشد، «كرامت» نامیده مىشود. مرتبه بالاتر این امر كه توسط انبیا و اولیا و ائمه اطهار(علیهم السلام) و براى اثبات دعوى نبوت و امامت صورت مىپذیرد «معجزه» نامیده مىشود. یكى از تفاوتهاى مهم معجزه و كرامت همین است كه گرچه هر دو از مقوله امور خارق العاده و نشانه ارتباط شخص با خداى متعال هستند؛ ولى صاحب كرامت هیچ ادعایى در زمینه نبوت و امامت ندارد، در حالى كه معجزه اصولا با هدف اثبات صدق ادعاى نبوت و امامت انجام مىگیرد.
كشف و كرامت، واقعیت یا افسانه و توهم؟
از جمله مسایلى كه مدعیان عرفان و مقامات عالى انسانى علَم مىكنند و آن را دستآویز و وسیلهاى براى تبلیغ فرقه و مسلك و طریقه خودشان قرار مىدهند، این ادعا است كه رئیس و بزرگ آنها و به اصطلاح، پیر و قطبشانـ صاحب كشف و كرامت است. به عبارت دیگر، كم و بیش این تلقى وجود دارد كه كشف و كرامت دلیل حقانیت است و كسى كه از كشف و كرامت برخوردار باشد نشانه آن است كه او و روش و مسلك او صحیح و بر حق است.
براى بررسى این ادعا ابتدا باید ببینیم اصولا آیا كشف و كرامت واقعیت دارد؟ و اگر واقعیت دارد آیا نشانه و دلیلى است بر اینكه صاحب آن از اولیاى خدا و فردى مورد نظر و مرضىّ خداى متعال است؟ به عبارت دیگر، آیا صرف اینكه كار خارق العادهاى از كسى سر بزند دلیل بر آن است كه وى از اولیاى خدا است و خداوند به او نظر خاص و
﴿ صفحه 295 ﴾
لطف ویژه دارد؟ و بالاخره ثالثاً، اگر كسى واقعاً از كشف و كرامت الهى برخوردار بود و در اثر لطف و عنایت خاص خداوند قدرت داشت كه كارهاى خارق العاده انجام دهد، آیا این امر دلیل بر این مىشود كه تمام حرفها و مطالبى كه مىگوید و اعتقاد دارد درست است و باید چشم و گوش بسته آنها را پذیرفت و سر تسلیم در برابرشان فرود آورد؟ این پرسشها مهمترین سؤالاتى است كه پیرامون مسأله كشف و كرامت وجود دارد و تا به یك یك آنها پاسخ روشنى داده نشود، راه سوء استفادههایى كه از این مسأله مىشود مسدود نخواهد شد.