درس پانزدهم: سرنوشت خطاكاران
﴿ صفحه 280 ﴾
﴿ صفحه 281 ﴾
وَالَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ وَلا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللهُ إِلاّ بِالْحَقِّ وَلا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذلِكَ یَلْقَ أَثاماً * یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً * إِلاّ مَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات وَكانَ اللهُ غَفُوراً رَحِیماً * وَمَنْ تابَ وَعَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللهِ مَتاباً؛(300) و [عبادالرحمان] كسانى اند كه با خدا معبودى دیگر را نمى خوانند و كسى را كه خدا [خونش را]حرام كرده جز به حق نمىكشند، و زنا نمىكنند؛ و هركس این كارها را انجام دهد مجازات سختى خواهد دید. عذاب او در قیامت دو چندان مىگردد و براى همیشه با خوارى در آن خواهد ماند. مگر كسى كه توبه كند و ایمان آورَد و كار شایسته انجام دهد؛ كه خداوند بدىهایشان را به نیكىها تبدیل مىكند، و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. و هركس توبه كند و كار شایسته انجام دهد، همانا به سوى خداوند بازمىگردد [و پاداش خود را از او دریافت مىكند].
چند نكته ادبى و تفسیرى
همچنانكه پیش از این اشاره كردیم، در آیات پایانى سوره فرقان، در توصیف عبادالرحمان ابتدا برخى فضایل و صفات مثبت آنان ذكر شده و سپس برخى گناهان و
﴿ صفحه 282 ﴾
اوصافى كه عبادالرحمان از آن مبرّا و بركنار هستند بیان گردیده است. در این قسمت، ابتدا بزرگترین گناهان كه «شرك به خدا» است آورده شده و سپس دو گناه كبیره دیگر، یكى قتل نفس و دیگرى فساد و فحشا، در كنار شرك ذكر گردیده است. در جلسه گذشته درباره این سه گناه كبیره توضیحاتى را بیان كردیم و در این زمینه به همان مقدار بسنده مىكنیم. اكنون در ادامه به ذیل همین آیه و آیه پس از آن توجه مىكنیم كه مىفرماید:
وَمَنْ یَفْعَلْ ذلِكَ یَلْقَ أَثاماً * یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهانا؛ و هركس این كارها را انجام دهد مجازات سختى خواهد دید. عذاب او در قیامت دو چندان مىگردد و براى همیشه با خوارى در آن خواهد ماند.
از لحاظ بحث قرائتْ این نكته قابل ذكر است كه در قرآن تنها یك مورد وجود دارد كه بنا بر قرائت مشهور، كسره آن بایستى اشباع شود، و آن هم كلمه «فِیه» در همین آیه است. در هر صورت، مهم تبیین و تفسیر این آیات است كه ما در بحث حاضر به مدد الهى به برخى از نكاتى كه در این آیات وجود دارد اشاره مىكنیم.
در تفسیر این آیه برخى مفسران به این نكته اشاره كردهاند كه عبارت «یُضاعَفْ لَهُ الْعَذاب» به عذاب جسمانى، و تعبیر «مُهانا» به عذاب روحى و روانى اشاره دارد. سرّ این مطلب نیز این است كه نسبت به اشخاصى كه مقام و موقعیتى براى خودشان قائلند گاهى توهین براى آنها از هر عذابى دردناكتر و سختتر است. از این رو در این آیه مىفرماید مرتكبان این گناهان غیر از آنكه عذاب جهنم را تحمل مىكنند مورد اهانت نیز قرار مىگیرند. كلمه «مُهان» از نظر ادبى اسم مفعولِ «اهانت» و به معناى كسى است كه مورد اهانت قرار مىگیرد.
دیگر نكته تفسیرى و قابل بحث در این آیه، در مورد كلمه «ذلِك» است كه اشاره به چیست؟ از نظر ادبى، كلمه «ذلك» اسم اشاره مفرد است و طبعاً مشارٌالیه آن باید مفرد باشد. این در حالى است كه در این آیه، پیش از كلمه «ذلك» سه گناه ذكر شده است. هنگامى كه چند چیز به دنبال هم مىآید و سپس یك اسم اشاره مفرد آورده مىشود، از نظر ظهور لفظى، آن اسم اشاره، از بین آن چند چیز به آخرین مورد ذكر شده بازمىگردد. بر این اساس یك احتمال این است كه بگوییم كلمه «ذلك» در این آیه اشاره به گناه زنا و
﴿ صفحه 283 ﴾
فحشا است. احتمال دیگر این است كه این سه فعل را «یك» مجموعه در نظر بگیریم و بگوییم كلمه «ذلك» اشاره به این مجموعه دارد و مقصود این است كه كسانى كه مجموع این سه گناه را انجام دهند عاقبت وخیمى خواهند داشت. احتمال سوم هم این است كه بگوییم مقصود این است كه هركس هر یك از این سه گناه را مرتكب شود در روز قیامت به سختى مجازات خواهد شد.
مسأله خلود در عذاب براى مرتكب كبیره
هر یك از این سه احتمال را كه در نظر بگیریم، در آیه بعد مىفرماید: چنین كسى در قیامت عذابش دو چندان است و براى همیشه در عذاب جهنم باقى خواهد ماند.
اما مشكلى كه در اینجا پیش مىآید این است كه این مضمون با برخى مبانىِ كلامى عدلیه و شیعه سازگار نیست. توضیح اینكه: یكى از مباحثى كه برخى گروههاى مدعى اسلام طرح كردهاند این است كه ارتكاب گناه كبیره موجب خلود در آتش، و بلكه موجب خروج از ایمان است. از اینرو این گروه، مرتكب كبیره را كافر و او را مخلّد در عذاب و جهنم مىدانند و معتقدند اگر كسى مرتكب گناه كبیرهاى شود دیگر راه بازگشتى براى او وجود ندارد. اولین كسانى كه این عقیده را مطرح كردند گروه «خوارج نهروان» بودند. در جریان جنگ صفین و ماجراى حَكَمیت و پذیرش داورى از سوى امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مورد اختلاف بین ایشان و معاویه، خوارج گفتند على كافر شده؛ چراكه مرتكب كبیره گردیده، و مرتكب كبیره كافر است.
چنین اعتقادى از نظر سایر فِرَق اسلامى، بهخصوص از نظر شیعه، باطل و مردود است. اعتقاد ما شیعیان در این باره ـ كه مستفاد از آیات قرآن و روایات اهلبیت(علیهم السلام) است ـ این است كه گناهان صغیره اگر تكرار نشود، ـ به شرط ترك كبائر ـ بدون توبه هم آمرزیده خواهد شد و گناهان كبیره نیز در صورت توبه مورد آمرزش قرار مىگیرد. علاوه بر این، مرتكب كبیره در صورت عدم توبه نیز به شرطى كه اصل ایمانش محفوظ باشد، پس از تحمل عذابها و سختىهایى به هنگام مرگ و در عالم برزخ و عرصات قیامت، نهایتاً مشمول شفاعت واقع خواهد شد. البته مقدار این سختى و عذاب بستگى به مقدار
﴿ صفحه 284 ﴾
گناه فرد دارد و ممكن است كسى هزاران سال در عالم برزخ معذب باشد تا آمرزیده شود و ممكن هم هست كسى با تحمل همان عذاب جان دادن و سكرات موت مورد رحمت قرار گیرد. حتى در مواردى ممكن است چنین كسى در اثر علل و عواملى، بىتحمل هیچ عذاب و عقوبتى مشمول عفو و رحمت الهى واقع شود.
و اما آیهاى از قرآن كه بر بخشش گناهان صغیره بدون توبه دلالت مىكند این آیه است كه مىفرماید:
وَللهِِ ما فِی السَّماواتِ وَما فِی الأَْرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى * الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الإِْثْمِ وَالْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَم؛(301) و هرچه در آسمان ها و هرچه در زمین است از آنِ خدا است، تا كسانى را كه بد كرده اند به [سزاى]آنچه انجام دادهاند كیفر دهد و آنان را كه نیكى كردهاند پاداش دهد. آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكارىها ـ جز گناهان كوچك ـ خوددارى مىورزند، پروردگارت [نسبت به آنها] فراخ آمرزش است.
مراد از «لمم» در این آیه همان گناهان صغیره است و از این آیه استفاده مىشود كه این گناهان ـ در صورت عدم تكرار و اصرار ـ آمرزیده مىشوند.
شفاعت گناهكاران و مرتكبین گناهان كبیره نیز در روایات متعددى وارد شده و اصل مسأله شفاعت در قرآن نیز آمده و در آن تردیدى نیست. از جمله این روایات، روایتى است كه فریقین (شیعه و سنى) آن را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل كردهاند كه آن حضرت فرمود:
اِدَّخَرْتُ شَفاَعتی ِلاَهْلِ اْلكَبائِرِ مِنْ اُمَّتی؛(302) من شفاعتم را براى مرتكبان گناهان كبیره از امتم ذخیره كردهام.
البته شفاعت شرایطى دارد و هر اهل معصیتى را شامل نمىشود، اما به هر حال در اصل اینكه عدهاى از مرتكبین گناهان كبیره از شفاعت برخوردار مىشوند و نجات مىیابند تردیدى وجود ندارد. عمده این شرایط هم این است كه شخص، با ایمان و با ولایت اهلبیت(علیهم السلام) از دنیا برود. چنین كسى در روز قیامت حتماً از شفاعت بهرهمند خواهد
﴿ صفحه 285 ﴾
شد. البته عالم برزخ ضمانتى ندارد و مرتكب كبیرهاى كه بىتوبه از دنیا رفته، ممكن است سالهاى طولانى در عالم برزخ معذب باشد.
به هر حال از نظر ما خلود در جهنم براى كسى كه مرتكب كبیره باشد ثابت نیست و خلودْ مختص كفار است، آن هم كفارى كه از روى عناد كفر ورزیده باشند و در عین حال كه حجت برایشان تمام شده، به دین حق ایمان نیاورده باشند. اما مشكلى كه در اینجا وجود دارد این است كه آیهاى كه فعلا محل بحث ما است، ظاهرش این است كه مرتكب كبیره مخلَّد در آتش است:
وَمَنْ یَفْعَلْ ذلِكَ یَلْقَ أَثاماً * یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهانا؛ و هركس این كارها را انجام دهد مجازات سختى خواهد دید. عذاب او در قیامت دو چندان مىگردد و براى همیشه با خوارى در آن خواهد ماند.
اكنون باید ببینیم این مشكل چگونه قابل حل است و چگونه مىتوان تعارض بین این آیه و ادلهاى را كه بر عدم خلود مرتكب كبیره دلالت مىكنند برطرف كرد.