بهترین ها و بدترین ها از دیدگاه نهج البلاغه
نویسنده : آیت الله محمدتقی مصباح یزدی مترجم : تدوین و نگارش: کریم سبحانی
انگیزه بدعتگذاری و پوشاندن لباس حق بر آن
امیر مؤمنان(علیه السلام) در تحلیل پدیدة اجتماعی فتنه میفرمایند پارهای افراد که بالطبع، در مقایسه با دیگران، هوش بیشتر و موقعیت اجتماعی برتری دارند، برای تحقق هوسهای خویش و رسیدن به ریاست، ثروت و موقعیتهای برتر اجتماعی، به دلخواه خویش و برخلاف آموزههای قرآن و سنت احکامی را برمیسازند و به نام دین در اختیار مردم مینهند. در نتیجة این بدعتآوری و حلال شمردنِ حرام خداوند و حرام شمردنِ حلال خداوند، کتاب الاهی و احکام اصیل دین متروک میشوند. بهرغم آنكه در جامعة اسلامی باید دین محور پیوند و روابط بین مسلمانان باشد و افراد در سایة آن و برای حمایت از دین و تقویت و اجرای ارزشهای الاهی گرد هم آیند و پیوندهای خویش را شکل دهند یا تحکیم بخشند، در نتیجة بدعت و تلاش برای گسترش آن، روابط، دوستیها و پیوندها بر محور باطل و در مخالفت با دین خدا شکل میگیرند.
طبیعی است اگر باطل با پوشش حق عرضه نمیشد، کسانی که جویای حقاند، فریب نمیخوردند و در دام باطل گرفتار نمیآمدند، و نیز اگر حق خالص عرضه میشد و با باطل نمیآمیخت، زبان عیبجویان و دشمنان حق بسته میشد و آنان نمیتوانستند جویندگان حقیقت را از پیمودن راه حق باز دارند. ولی بدعتگذاران فتنهگستر، حق را با باطل میآمیزند و باطل را با پوشش زیبای حق به دیگران عرضه میكنند و مشاهدة صورت و ظاهر، افراد سطحینگر را از درک باطن زهرآگین کالای عرضه شده باز میدارد، و در نتیجه، آنان در مسیر باطل و گمراهی قرار میگیرند و عنان اختیار خویش به شیطان میسپرند، و او نیز آنان را گام به گام و مرحله به مرحله به سقوط و انحطاط و تهیگشتن از فضایل و نیکیها و حیات معقول انسانی سوق میدهد. اما هدایتشدگان و رهجویان صادق که در سایة عنایت و لطف الاهی طریق نجات و رستگاری را جستهاند، از ورای ظاهر بدعتها و اندیشههای باطل، باطن فاسد و آلودة
﴿ صفحه 243 ﴾
آنها را میبینند، و در نتیجه، از بیراهههای شیطان و بدعتگذاران دوری میگزینند و لحظهای از پیمودن مسیر حق غافل نمیشوند.
آری مروّجان مکاتب انحرافی و بدعتها، اندیشههای خود را با پوشش حق و در قالبی زیبا و فریبنده عرضه میکنند تا بدین شیوه مردم را بفریبند و در دام افکار باطل خود گرفتار سازند و از پیمودن راه حق باز دارند:
وَكَذٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلٰـى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ وَلِتَصْغَى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَلِیَرْضَوْهُ وَلِیَقْتَرِفُواْ مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ؛(180) و همچنین هر پیغمبری را [مانند تو] دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی از آنها به برخی، برای فریب دادن، گفتار آراسته و فریبنده القا میکنند و اگر پروردگار تو میخواست چنین نمیکردند. پس آنان را با آنچه برمیبافند واگذار، و نیز برای اینكه کسانی که ایمان به آخرت ندارند بدان سخن دل بدهند و آنچه میخواهند انجام دهند.
قرآن و سنت؛ وسیلة رهیدن از دام بدعتها
در آیة فوق خداوند از سنت تقابل حق و باطل و مبارزة همیشگی شیاطین با انبیا و راه آنان خبر میدهد. بنابر مفاد این آیه، همواره کسانی در برابر حق و مسیر هدایت مانع ایجاد میکنند و این رویارویی حق و باطل بستر امتحان انسانها را فراهم میآورد. راه و ابزار موفقیت در این آزمون دشوار، توجه به محتوا و ریشة اندیشهها و رفتاری است که فراروی انسان قرار میگیرد و سنجش آنها با محک معیارهای اصیل اسلامی است. پس
﴿ صفحه 244 ﴾
نباید از ظاهر افکار و اندیشهها فریب خورد؛ زیرا افکار انحرافی با ظاهری فریبنده عرضه میشوند و چون مردم عادی از تشخیص حق و بازشناسی آن از باطل ناتواناند، فریفتة اندیشههای انحرافی میشوند. تعیین عیار طلا و تشخیص خالص از ناخالص کار هرکس نیست و تنها زرشناس میتواند به وسیلة محک، عیار طلا را مشخص کند و خالص آن را از ناخالصیهایش تشخیص دهد. همچنین وقتی حق با باطل درمیآمیزد، تشخیص حق از باطل بسیار دشوار میشود و تنها با محک قرآن و عرضة افکار بر آن میتوان حق را از باطل، و ناخالصی افکار را از خالصیهای آنها باز شناخت و در طوفان فتنهها، که غبار بر چهرة حق میپوشانند، راه درست را یافت. از این روی رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمودند:
فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْكُمْ بِالْقُرْآنِ؛(181) آنگاه که فتنهها چون ظلمت و تاریکی یکپارچة شب شما را فرا گرفت بر شماست که به قرآن پناه برید.
پس در برابر انحرافهایی که ایمان و دین انسان را تهدید میکنند و ظلمت و تاریکی باطل را بر دلها میگسترند، باید از نورانیت قرآن بهره گرفت و به وسیلة آن، امواج تاریکیهای افکار انحرافی را شکافت و به طریق نجات و سعادت دست یافت. همچنین باید از سنت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و اهلبیت(علیهم السلام) که خود از قرآن اعتبار یافتهاند، در مسیر تعالی و رسیدن به کمال بهره جست. باید توجه داشت که بدون پیروی از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهلبیت آن حضرت و چنگ زدن به سنت نمیتوان به سعادت رسید و حق را شناخت. با توجه به این حقیقت که قرآن و سنت، محک شناخت حق و تشخیص آن از باطل و سبب نجات و سعادت انساناند، خداوند میفرماید:
﴿ صفحه 245 ﴾
وَأَطِیعُوا الله والرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛(182) خدا و رسول را فرمان برید باشد که مشمول رحمت قرار گیرید.
همچنین خداوند در آیة دیگر دربارة لزوم پیروی از رسول خود و اعتماد و عمل به آنچه ایشان آوردهاند، میفرماید:
وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا؛(183) و آنچه را پیامبر به شما داد بگیرید و از آنچه شما را باز داشت باز ایستید.
برخی نادانان، احکام دین را کهنه، و برای این دوران نامناسب میدانند و ما را به کهنهپرستی متهم میکنند و خواهان نوآوری در دین و طرح احکام و قوانین جدید در آن هستند و به ساختارشکنی در دین افتخار میکنند. چند سال پیش در استانبول ترکیه کنفرانسی برگزار شد و در آن از یک دگراندیش و نوپرداز معروف مصری که برخی کتابهایش نیز به فارسی ترجمه شده است، برای سخنرانی دعوت کرده بودند. او در سخنان خود گفت: فرهنگ اسلامی ما به کهنهپرستی مبتلا شده و بسیاری آموزههای اسلام در بسیاری زمینهها کهنه و فرسوده شدهاند و ما به فقه نو و حدیث نو نیاز داریم. پس از آنكه او بارها از نوپردازی و نوگرایی در ساحتهای گوناگون دین دم زد، بنده نتوانستم تحمل کنم و برخلاف رسم معمول برخاستم و به او گفتم: یکباره بگو ما دین نو و پیغمبر جدید میخواهیم و تو اگر معتقدی که باید احکام و اعتقادات جدید مطرح شود، چرا دم از اسلام میزنی؟! بگو ما دین جدید، پیغمبر جدید و خدایی جدید میخواهیم!
متشابهات؛ دستاویز بدعتگذاری در دین
در ادیان پیشین انحرافها و تحریفها و بدعتهای فراوانی رخ داده و دربارة اسلام نیز
﴿ صفحه 246 ﴾
قرآن از انحرافات در عقاید و احکام خبر میدهد و زمینه و دستاویز بدعت را متشابهات قرآن معرفی میکند:
هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ...؛(184) اوست [آن خدایی] که [این] کتاب را بر تو فرو فرستاد. برخی از آن، آیههای محکماند که آنها اصل کتاباند و برخی دیگر متشابهاند. اما آنها که در دلشان کژی (انحراف از راه راست) است آنچه را متشابه است پی میگیرند برای فتنهجویی و درصددِ جستن تأویل آن.
از موارد كاربرد «محکم» در آثار لغتشناسان برمیآید که محکم چیزی است که ثبات و قوام دارد و راه فساد بر آن بسته است. اما از منظر دانشمندان علوم قرآن و تفسیر، محکمات آیاتی هستند که بر دلالت بر معانی و مدالیل خویش چنان واضح و رسایند که زمینهای برای احتمال معانی گوناگون و متفاوت باقی نمیگذارند.
معنای لغوی کلمه «تشابه» نیز همگونی و همسانی است؛ چه همگونی و همسانی بین دو شیء و چه بین اجزای فرضیِ یک شیء. اما از نظر دانشمندان علوم قرآن و تفسیر، «متشابه» آیهای است که پذیرای معانی گوناگون است و در آن معنای درست از نادرست به آسانی باز شناخته نمیشود.