بهترین ها و بدترین ها از دیدگاه نهج البلاغه
نویسنده : آیت الله محمدتقی مصباح یزدی مترجم : تدوین و نگارش: کریم سبحانی
سوء استفاده از قرآن و تاریخمند دانستن احكام خدا
قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ یُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ یُهَوِّنُ كَبِیرَ الْجَرَائِمِ؛ كتاب خدا را بر میلها و خواستههای خود تطبیق میدهد و
﴿ صفحه 134 ﴾
حق را با هوسهای خویش تعبیر میكند؛ مردم را از بلایای عظیم رستاخیز ایمن انگارد و گناهان بزرگ را كوچك و حقیر جلوه میدهد.
در برابر كسانی كه به زیور اخلاص آراسته شده و كتاب خدا را پیشوای خود ساختهاند و با همة وجود در خدمت قرآن و اجرای دستورات آناند، عالمنمایان منحرف از این کتاب آسمانی سوء استفاده میكنند و با تفسیر به رأی و ارائة برداشتهای باطل از آموزههای آن، آیات را بر خواستههای خود تطبیق داده، آنها را همسو با هواهای نفسانی خویش معرفی میكنند. پیش از انقلاب و مدتی پس از آن، رهبران فكری گروهكهای التقاطی و منحرف، كه برخی از آنان روحانینما نیز بودند، در جلسات تفسیر، بر اساس افكار مادی و ماتریالیستی خود، از آموزههای قرآن و نهج البلاغه تفسیرهای مادی ارائه میدادند. مثلاً وَالْیَوْمِ الْآخِر(93) را به هنگامة انقلاب و شورش علیه حكومت شاه تفسیر میكردند. یا دربارة آیة إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِیَةٌ أَكَادُ أُخْفِیهَا...؛(94) «همانا قیامت فرارسنده است و میخواهم آن را پوشیده دارم» میگفتند منظور از «أَكَادُ أُخْفِیهَا» مخفی و پنهان داشتن طرح و ساعت حمله به نیروهای رژیم است! آنان به آیاتی كه دربارة كیفر گنهكاران در قیامت و عذابهای آخرت و احوال مرگ نازل شده اهمیت نمیدادند و میکوشیدند آنها را بر امور مادی تطبیق دهند، و در جهت مبارزه با رژیم و شكست آن، حتی ارتکاب گناهان و محرمات و مخالفت با شرع را مجاز و روا میدانستند. چنانكه امروزه دگراندیشان و روشنفكرنمایان احكام اسلام را تاریخمند میدانند و میگویند تاریخ مصرف آنها گذشته است، آن گروههای الحادی و منافق نیز احكام اسلامی را ناظر به صدر اسلام میشمردند و به رسالة عملیه و مسئلة تقلید اعتنایی نداشتند. ممكن است كسانی با چنین نگرشی، اوصافی را
﴿ صفحه 135 ﴾
كه امیر مؤمنان(علیه السلام) در این خطبه و دیگر خطبهها برای منافقان و انسانهای پلید برشمردهاند، مربوط به منافقان عصر آن حضرت بدانند و بر این باور باشند كه در زمانة ما مصداقی برای آن ویژگیها وجود ندارد و اساساً آموزههای قرآن و نهج البلاغه تاریخی و ناظر به گذشته است و امروزه تنها فصاحت و بلاغت و شاهكارهای ادبی نهج البلاغه برای ما قابل استفاده است. اما ما معتقدیم قرآن و نهج البلاغه جاودانهاند و پیامها، دستورات و آموزههای آنها زنده و پویاست و مؤمنان صادق و مسلمانان راستین باید آنها را در زندگی خود به كار گیرند و افكار، رفتار و گفتار خود را بر اساس آنها سامان دهند.
نباید از نظر دور داشت كه زمینة روحی و روانی تفسیر به رأی اینگونه فراهم میشود كه انسان از یك سوی به جهت ضعف روحیة بندگی نمیتواند از هوسها و خواستههای نفسانی خود بگذرد، و از سوی دیگر، شیطان از این فرصت استفاده میكند و با القائات خویش میکوشد تا ذهن و فكر چنین انسانی را در برداشت نادرست از قرآن جهت دهد و او را گمراه سازد. بهویژه اگر شخص موقعیت اجتماعی یا فرهنگیای داشته باشد، شیطان برای منحرف كردن او بیشتر طمع خواهد کرد؛ زیرا میداند كه با منحرف شدن او گروه پرشمارتری گمراه میگردند.
نكوهش تفسیر به رأی
كسانی از هدایت قرآن بهرهمند میشوند كه بدان باور و ایمان داشته باشند و خود را پیرو آن بدانند. اما كسانی كه با سوابق ذهنی و پیشداوری درصدد برمیآیند كه برای خواستهها و هواهای نفسانی خود توجیه دینی و قرآنی فراهم آورند و به رأی خویش كلام خدا را تفسیر و توجیه كنند، به خدا ایمان ندارند. در این مقام به چند روایت در این زمینه اشاره میكنیم:
﴿ صفحه 136 ﴾
قَالَ رَسُولُاللَّهِ: قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَا آمَنَ بِی مَنْ فَسَّرَ بِرَأْیِهِ كَلَامِی؛(95) پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود كه خداوند میفرماید: هرگز به من ایمان نیاورده است کسی که با رأی خویش کلام مرا تفسیر کند.
در روایت دیگری حضرت میفرماید:
مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ؛(96) كسی كه قرآن را به رأی و نظر خویش تفسیر كند هر آینه نابهجا به خداوند دروغ بسته است.
تفسیر به رأی و تفسیر نابهجای قرآن به قدری مذموم و خطرناك و موجب گمراهی است كه مرتكبان چنین گناهی در قیامت به سختترین عذابها دچار میشوند. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در این زمینه میفرماید:
مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدُهُ مِنَ النَّارِ؛(97) كسی كه قرآن را به رأی خویش تفسیر كند جایگاهش در قیامت در آتش خواهد بود.
انسان خواستهها و ذهنیتهایی دارد كه گاه با نظر قرآن موافق نیست و برحسب طبیعت انسانی خود دوست میدارد كه قرآن را با نظر و خواست خود هماهنگ كند، و گاه حتی ممكن است ناخودآگاه آن ذهنیتها و پیشداوریها، در برداشت و فهم او از قرآن تأثیر گذارد. چون در مقام تفسیر قرآن، چنین خطری انسان را تهدید میكند و شیطان نیز پیوسته درصدد است تا با فریب دادن شخصیتهای فرهنگی، كه داعیة فهم دین دارند، جمعی را از راه حق منحرف سازد، بجاست شخصیتهای فرهنگی و كسانی كه به تفسیر و استفاده از قرآن میپردازند، برای در امان ماندن از كجفهمی و پرهیز از انحرافهای احتمالی، به این فرمایش امیر مؤمنان(علیه السلام) توجه ویژه داشته باشند:
﴿ صفحه 137 ﴾
وَاتَّهِمُوا عَلَیْهِ آرَاءَكُمْ؛(98) [آنگاه كه در مقام فهم و تفسیر قرآن برمیآیید]، پیشداوریها و آرای خود را متهم ساخته و تخطئه كنید.
كوچك شمردن گناهان و بدعتگذاری
یُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ یُهَوِّنُ كَبِیرَ الْجَرَائِمِ.
عالم فاسد به جای آنكه مردم را متوجه خطرها و لغزشگاههایی سازد كه ایشان را از پیمودن راه بندگی خدا بازمیدارد، آنان را از این مخاطرات ایمن میگرداند. همچنین او گناهان بزرگ را سبك و كوچك جلوه میدهد و باعث میشود كه فساد و گناه در جامعه گسترش یابد. بیشك این رفتار با رفتار انبیای الاهی كاملاً در تعارض است؛ فرستادگانی كه به انذار مردم میپرداختند و اساساً یكی از اهداف بزرگ رسالتشان پرهیز دادن مردم از مفاسد و گناهانی بوده است كه موجب حرمان از سعادت دنیوی و اخروی میشوند. آنان برای آنکه مردم متوجه عمق زیان و خطر انحراف و طغیان در برابر خداوند شوند، پیوسته آنان را به یاد آخرت و حوادث سهمگین آن میانداختند. خداوند دربارة عظمت هنگامة قیامت میفرماید:
إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ * یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ(99) همانازلزلة رستاخیز چیزی است سهمگین. روزی که آن را را ببینید [از هول آن] هر شیردهندهای آن را كه شیر میدهد از یاد ببرد و هر زن بارداری بار خویش بنهد، و مردم را مست بینی و پنداری، حال آنكه مست نیستند و لیكن عذاب خدا سخت است.
﴿ صفحه 138 ﴾
امام همچنین میفرماید:
یَقُولُ: أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَ فِیهَا وَقَعَ وَ یَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَیْنَهَا اضْطَجَعَ.
او شبهات را در بین مردم ترویج میدهد و برای اینكه اقبال مردم را از دست ندهد، خود را از گروه كسانی كه به جهت ورود در شبهات مورد عتاب خداوند قرار گرفتهاند بیرون میخواند و با این ادعا ذهن مردم را از خطر و تأثیر نامیمون شبهاتی كه میپراکند منصرف میسازد. او همچنین به بدعت و پیرایه بستن به دین میپردازد و با این حال خود را از آن رفتار زشت و ناپسند تبرئه میكند.