نظریه حقوقی اسلام جلد دوم
نویسنده : آیت الله محمدتقی مصباح یزدی مترجم : تحقیق و نگارش: محمدمهدی کریمینیا
جلسه سى و پنجم: قرائتهاى مختلف از دین (2)
1. مرورى بر مطالب پیشین
موضوع بحث «حقوق و تكالیف حكومت و مردم» بود. مهمترین وظیفه حكومت اسلامى از آن جهت كه «اسلامى» است، احیاى احكام اسلام، قوانین شرع و سنّتهاى دینى و نیز مبارزه با امور ضد دین و بدعتها است. در این راستا شبهاتى وجود دارد كه موجب عدم اهتمام كافى به احیاى ارزشهاى دینى شده است. یكى از این شبهات مسأله «قرائتهاى مختلف از دین» است كه ممكن است برخى انحرافات را پدیدار سازد. وقتى ضرورت ترویج سنّتهاى اسلامى بیان مىگردد، مدعیان «قرائتها» مىگویند: كدام اسلام؟! كدام قرائت از دین؟! و هرگاه مطلبى از دین و اسلام بیان گردد، آنان مدعى هستند كه: قرائت دیگرى هم وجود دارد، بنابراین نمىتوان قرائت مشخصى از دین را پذیرفت! در عمل نیز معتقدند كه چون قرائتهاى مختلف از دین وجود دارد، نباید قرائت مشخصى را به دین نسبت داد. در این زمینه، كتابها و مقالات متعددى به نگارش در آمده است؛ ولى از آن جا كه زبان بیان مطالب در اكثر قریب به اتفاق آنها مناسب سطح عموم نیست، سزاوار است در چند جلسه مسأله «قرائتها» را بررسى كنیم. البته این سخن بدان معنا نیست كه ما همه جوانب مسأله را با خصوصیات آكادمیك آن مورد توجه قرار دهیم؛ بلكه سعى بر آن است كه مطالب به گونهاى ارائه گردد كه براى اكثریت مخاطبان مفید باشد.
در جلسه قبل اشاره شد كه آنچه در ادبیات اجتماعى، سیاسى و فرهنگى ما به عنوان «قرائتهاى مختلف» مطرح مىشود، دستآورد فرهنگ غرب است. این مسأله سالیان دراز در اروپا مطرح شده و تحولاتى نیز پیدا كرده است. امروزه عوامل مختلفى، مانند اختلاط فرهنگى، باعث شده این اندیشهها به جوامع اسلامى راه یابد و به عنوان «افكار نو»! به مردم عرضه گردد. در هر حال، چنانچه زمینه مناسبى از نظر فرهنگى، اجتماعى و دینى در جامعه
﴿ صفحه 142 ﴾
وجود داشته باشد، مطلب وارداتى از فرهنگ غرب مقبولیت مىیابد و به زودى رواج پیدا مىكند.
در جلسه قبل اشاره كردیم كه آنچه «قرائتهاى مختلف از دین» نامیده مىشود، لفظ نامأنوسى نیست. همه مردم مسلمان كم و بیش با واژه «قرائتهاى مختلف» آشنایى ذهنى دارند. از صدر اسلام این مطلب وجود داشته است كه تعدادى از آیات قرآن كریم داراى دو گونه قرائت است، مانند: «مالِكِ یَوْمِ الدِّین» كه برخى آن را «مَلِكِ یَوْمِ الدِّین» قرائت كردهاند.
در برخى موارد، تفاوت قرائت لفظى، به معنا نیز سرایت مىكند. وقتى یك آیه داراى دو گونه قرائت باشد، به طور طبیعى دو معناى متفاوت از آن به دست مىآید. لازمه این مطلب آن است كه معانى متعدد براى یك آیه، قابل قبول باشد.
در پارهاى موارد، مسأله قرائتها فراتر از «تعدد لفظ» و «تعدد معنا» است. به عبارت دیگر، در این حالت به دلایل لفظى یا «متون» بسنده نمىشود، بلكه به دلایل غیر لفظى یا دلایل عقلى نیز توجه مىشود. براى مثال گفته مىشود: در یك مسأله دو نظر مختلف یا دو رأى متفاوت وجود دارد كه هر دوى آنها قابل قبول است و هیچكدام بر دیگرى ترجیحى ندارد.
بنابراین مسأله قرائتها به گونهاى تعمیم داده شده است كه شامل «تعدد لفظ»، «تعدد معنا» و «تعدد رأى»، هر سه مىشود. از آنجا كه در ادبیات دینى ما واژه «قرائتها» امر نامأنوسى نبوده است، زمینه فرهنگى مناسبى براى تسرّى این واژه به زبان فارسى و تعمیم آن، فراهم گشته است.
2. اختلاف قرائت در اصول و فروع دین
در یك تقسیمبندى كلى، محتواى دین دو قسم است: اصول دین و فروع دین. آنچه ما بیشتر با آن آشنا هستیم اختلاف در فروع و احكام شرعى است. یكى از مصادیق اختلاف قرائت، تفاوت در فتواى دو مجتهد است. این مجتهد یك قرائت دارد و مجتهد دیگر داراى قرائت دیگر است. با این حال، این مسأله به اصول دین یا مسایل اعتقادى نیز سرایت داده مىشود. همانطور كه در پارهاى از احكام فرعى میان صاحب نظران اختلاف وجود دارد، در برخى مسایل اعتقادى نیز اختلافاتى به چشم مىخورد. براى مثال، انسان پس از مرگ وارد «عالم برزخ» مىشود كه یك «عالَم متوسط» میان دنیا و قیامت است. از ویژگىهاى عالم برزخ، سؤال
﴿ صفحه 143 ﴾
نكیر و منكر در شب اول قبر است. این امر مطلب حقى است كه در وصیتنامهها درج شده و هنگام تلقین میت، این گونه یادآورى مىشود: شهادت مىدهم كه توحید حق است، پیغمبر حق است، دین حق است، قرآن حق است و نیز شهادت مىدهم كه سؤال نكیر و منكر در شب اول قبر حق است. بنابراین، اصل مسأله سؤالِ شب اول قبر، تقریباً مسألهاى ضرورى است و هیچ جاى بحث ندارد؛ اما كیفیت شب اول قبر و چگونگى سؤال نكیر و منكر مورد اختلاف است: آیا روح به بدن باز مىگردد و بدن بار دیگر زنده مىگردد و آنگاه از این بدن سؤال مىشود؛ یا سؤال فقط از روح است و بدن مادى در سؤال و جواب هیچ نقشى ندارد؛ یا فرض سومى است كه در عالم برزخ، داراى «بدن برزخى» یا «بدن مثالى» هستیم و در آن عالم، روح به بدن برزخى تعلق مىگیرد؟ پس سه احتمال وجود دارد و هر كدام نیز در میان صاحب نظران داراى طرفدارانى است. به عبارت دیگر، در این مسأله اعتقادى، «تعدد قرائت» وجود دارد.
مطلب فوق تنها یك مثال بود و در مقام ارزیابى نظرهاى مذكور نیستیم. اكنون این پرسش اساسى وجود دارد كه آیا مسأله قرائتها به صورت «موجبه جزئیه» قابل قبول است یا به صورت «موجبهكلیه»؟
همانگونه كه در جلسه پیش گذشت، همه اینها به صورت «موجبه جزئیه» قابل قبول است. قرآن كریم بیش از شش هزار آیه دارد. در تعداد محدودى از الفاظ قرآن قرائات مختلف مقبولى وجود دارد و این مقدار درصد بسیار كمى از الفاظ قرآن كریم را تشكیل مىدهد. در هر آیهاى از قرآن، تعدد قرائت وجود ندارد. گاهى ممكن است یك كلمه قرآن از سوى قُرّاء به چند صورت قرائت گردد. نیز ممكن است یك كلمه داراى دو معناى متعدد باشد كه همه آنها صحیح است. بنابراین اختلاف قرائات در قرآن بدان معنا نیست كه بتوانیم براى هر آیهاى از قرآن، معناى دلخواه بیان كنیم!
تعدد قرائت در مسایل اعتقادى نیز همین گونه است. گاهى در یك مسأله اعتقادى چندین رأى و نظر بیان شده است، اما لازمه این مطلب آن نیست كه ما همه مسایل اعتقادى را قابل تعدد آراء بدانیم و هیچ اجماع و اتفاقى در مسایل اعتقادى وجود نداشته باشد. این تصور، تصور باطلى است. در بین صدها مسأله اعتقادى، در یك یا چند مورد معدود، اختلاف نظر و تعدد قرائت وجود دارد.
بنابراین همه اینها، به اصطلاح منطقى، به گونه «موجبه جزئیه» مورد قبول است. اما عدهاى
﴿ صفحه 144 ﴾
با توجه به سابقه ذهنى كه مردم ما با مسأله قرائتها داشتهاند، از این مسأله سوء استفاده كرده، و معناى جدیدى از آن اراده مىكنند؛ حتى كسانى كه خودشان را صاحب نظر مىدانند، در این دام گرفتار آمده و متوجه خلط مبحث نشدهاند.