سجاده های سلوک(شرح مناجاتهای امام سجاد علیهالسلام)جلد اول
نویسنده : آیت الله محمدتقی مصباح یزدی مترجم : تدوین و نگارش: کریم سبحانی
گفتار دوم: (جلوههای رضوان الهی و مناجات خدا با انسان) مناجات خدا با بندگان خویش
الف) مناجات خدا با انبیا
در جلسه پیشین در ارتباط با مناجات انسان با خدا، این پرسش را مطرح کردیم که چرا با توجه به اینکه عالیترین توفیقها و فرصتها برای انسان در مناجات و گفتوگوی خصوصی با خداوند و بهرهمند گشتن از لذت مناجات با اوست، کسانی انگیزه و میلی برای مناجات با خدا ندارند و اساساً چه عاملی باعث حرمان از مناجات با خدا میگردد؟ در پاسخ گفتیم: از روایات استفاده میشود که اساسیترین عامل حرمان از مناجات و رازگویی با خدا و عدم درک لذت گفتوگوی با خدا، تعلق و وابستگی به دنیا و لذتهای آن است. پس راه نایل آمدن به شرف و افتخار درک لذت مناجات با معبود، گسستن از تعلقات دنیوی و عدم دلبستگی به لذتهای فانی دنیاست. اینک وقت آن رسیده که به مسئله مناجات خدا با انسانهای برگزیده و بندگان مخلِص خود بپردازیم.
از روایات فراوانی استفاده میشود که خداوند با برخی از بندگانش مناجات و رازگویی میکند. بیشک انبیای الاهی در مرتبه نخستِ کسانی هستند که خداوند به مناجات با آنها میپردازد و برخی از وحیهای او به آنها، مناجات بهحساب میآیند.
﴿ صفحه 32 ﴾
دراینبین، حضرت موسی بن عمران(علیه السلام) که به صفت کلیمالله و همسخن خدا اختصاص یافته کراراً مخاطب نجواهای الاهی بوده است. آن حضرت که فراوان برای عبادت خدا به کوه طور میرفت و روزهای متوالی و گاهی چهل روز در آنجا به عبادت و گفتوگوی با خدا میپرداخت، بهره فراوانی از مناجات الاهی داشت که برخی از آنها در احادیث قدسی مربوط به آن حضرت گرد آمدهاند، و در قرآن نیز خداوند درباره توقف چهل روزه آن حضرت در کوه طور جهت عبادت و مناجات متقابل بین او و خداوند، میفرماید: وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَه وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَه؛(14) «و با موسی سی شب وعده نهادیم و آن را به ده شب دیگر کامل کردیم، پس هنگام وعده پروردگارش به چهل شب تمام شد».
ب) مناجات خداوند با غیرانبیا
اما گفتوگوی خداوند با غیرانبیا را به دو صورت میتوان تصویر کرد: صورت اول که با مسامحه مناجات خدا با انسان در آن فرض میشود، گفتوگوی خدا با همه انسانهاست، با این توضیح که خداوند به همه انسانها عقل داده و عقل، حقایقی را درک میکند و انسان را به برخی از خوبیها و بدیها هدایت میکند و بر اساس درکی که دارد، احکامی را متوجه انسان میکند. انسان را به کارهایی فرمان میدهد و از کارهایی باز میدارد و درواقع خداوند بهوسیله عقل با انسان سخن میگوید و تشخیص و دریافتهای فطری عقل، راهنماییهای الاهی است که از طریق عقل در اختیار انسان قرار میگیرد. این نحو گفتوگوی الاهی برای همه عقلا حاصل است و اختصاص به افراد خاصی ندارد. اما صورت دوم که از روایات استفاده میشود، مناجات و گفتوگوی خداوند با بندگان خاص و نمونه است که به جهت شایستگیها و
﴿ صفحه 33 ﴾
ظرفیتهایی که آنان در خود پدید آوردهاند، خداوند آنان را برای خلوت خویش و نجوای عاشقانه برگزیده است. بیتردید این دسته از بندگان خاص که خداوند آنان را برای نجوا و گفتوگوهای خصوصی خویش برگزیده، دارای مراتب هستند و هرکدام از آنها به تناسب درجه و مرتبهای که در پیشگاه خداوند دارد، به خداوند مقربتر و بهره بیشتری از گفتوگوی با خداوند دارد.
امیر مؤمنان(علیه السلام) در خطبه خود که مشتمل بر معارف ناب و ارزشمندی است و پس از تلاوت آیه رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَه وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاه وَإِیتَاء الزَّکاه؛(15) «مردانی که نه تجارت و نه دادوستدی آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات، به خود مشغول نمیدارد»، میفرمایند:
وَمَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَه بَعْدَ الْبُرْهَه وَفِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکرِهِمْ وَکلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ؛(16) «همواره خداوند که نعمتهای او گرانقدر است، در طول تاریخ و در دورانهای گوناگون و در دوران جدایی از رسالت [تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر] بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان نجوا میکرده و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته است».
بر اساس سخن امیر مؤمنان(علیه السلام) خداوند از درون عقل بندگان خاص خود با ایشان نجوا و گفتوگو میکند. عموم مردم گرچه از عقل برخوردارند و مسائل و حقایقی را بهوسیله آن درک میکنند و درواقع خداوند آنها را بهوسیله عقل به دریافتهای عقلانی راهنمایی میکند، اما از الهامات الاهی و اشراقات ربانی بهرهای ندارند. برای توضیح نحوه گفتوگوی خصوصی خداوند از راه عقل بندگان خاص خود، بایسته گفتن است
﴿ صفحه 34 ﴾
که همه ما در پرتو نیروی عقل خداداد، در ذهن خود، توانایی تنظیم یک سری مقدمات و استنتاج از آنها را داریم. اما در همه موارد تنظیم مقدمات ذهنی و استنتاج از آنها برای همه افراد مقدور نمیباشد و گاهی برخی با ترتیب مقدماتی که برای دیگران نیز معلوم هستند، استدلالی را تنظیم و شکل میدهند که از دیگران ساخته نیست و آن استدلال و نتیجهای که آنان به دست آوردهاند مورد تصدیق همگان قرار میگیرد. این ازآنروست که تنظیم مقدمات ذهنی از راههای مشخص و معهود و با استفاده از اندوختههای پیشین و مثلاً تداعی معانی انجام میپذیرد و در فرایند مشخصی به کسب نتیجه منجر میگردد. اما گاهی ذهن انسان از تنظیم مقدمات و کسب نتیجه از آنها باز میماند و ناگهان، بدون آمادگی قبلی نکتهای به ذهن انسان راه مییابد و راه را برای استدلال و کسب نتیجهای علمی هموار میسازد.
بههرروی، خداوند از طریق الهامات، خطورات و اشراقات خود با بندگان خاص خود سخن میگوید و این الهامات و خطورات در قالب دریافتهای ویژه معنوی، علمی و عقلانی در اختیار آنان قرار میگیرند و رمز بهرهبرداری و دریافت این ویژگیهای معنوی و علمی که از راههای عادی به دست نمیآیند، یادکرد دایمی خدا و توجه خاضعانه، خالصانه و بیشائبه به معبود است. این معنا، یعنی توفیق برخورداری از عنایت خاص الاهی و گفتوگوی عاشقانه معبود در مناجات شعبانیه نیز به روشنی تبیین گردیده است. آنجا که امیر مؤمنان(علیه السلام) میفرمایند: الاهی وَاجْعَلْنی مِمَّنْ نادَیْتَه فأجابَک ولاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِک فَناجَیْتَهُ سِرًّا وَعَمِلَ لَک جَهْراً؛(17) «خدایا، مرا در شمار کسانی قرار ده که چون ایشان را ندا دادی تو را اجابت میکنند و وقتی به آنان توجه کردی از تجلّی جلال و عظمتت مدهوش میگردند. پس تو در باطن با ایشان راز میگویی و آشکارا به کار تو مشغول میگردد».
﴿ صفحه 35 ﴾