موقف حساب؛ بستری برای رهایی از آثار گناهان و تعلقات
انسان مؤمن در سیر الیالله در موقف حساب، با تحمل فشارها از آثار گناهان تسویه و تطهیر گشته و از تعلقاتش كه جهت دل او را از خداوند منحرف نموده است، رهایی مییابد. این موقف و گیركردن، همان است كه در دنیا اهل سلوك با محاسبة نفس خود طی میكنند و لذا فرمودهاند اگر در این دنیا نفس خود را محاسبه نمودی، دیگر در موقف حساب، حسابرسی نخواهی داشت و این مربوط به كسی است كه در زندگی دنیوی از طریق ریاضتهای شرعی به تطهیر درون میپردازد و به اعمال و نیّات خود توجه خاص دارد و با فشارها، خود را از گناهان پاكساخته و قلب خود را از غیر خدا خالی میكند تا شایستة قرب الهی شود، ولی اگر انسان مؤمن نتوانست آنطور كه باید خود را تسویه و تطهیر كند، در موقف حساب باید پاك شود تا شایستة قرب گردد.
این رهایی از گناهان و تعلقات در موقف حساب ضروری است، زیرا خداوند انسانی را به محل قرب خود راه میدهد كه جز خدا را نشان ندهد. اینكه گفته میشود عدهای محبوب و معشوق خدایند، به این علت است که آنها با تمام وجود حق را نشان میدهند. زیرا خدایی كه جمال و كمال مطلق است جز به خودش محبت و عشق ندارد و چون به خود محبت شدید دارد اگر در جایی تجلی خود را ببیند به آن نیز عشق میورزد و به آن نظر دارد. مثل توجه كسی كه صورت خوب خود را میخواهد در آینه ببیند، چون به صورت خود نظر دارد، به آینه هم نظر میكند.
بنا به نظر امام خمینی(ره):
«عبور از منازل حواسّ و تخیلات و تعقلات، و گذر از سرای فریب به سوی غایتالغایات و رسیدن به نفی عینی و علمی صفات و رسوم و جهات، ممكن نیست مگر پس از پیمودن تدریجی مراحل وسط، از برزخهای سافل و عالی تا عالم آخرت».(216)
اموال حلال نیز عامل توقف است
خداوند در روز قیامت کسی را میخواهد که دارای قلب سلیم و پاک از هرگونه تعلق به غیر باشد و چون خداوند به خود نظر دارد، به قلبی هم که او را نشان میدهد بالتبع نظر میکند. پس اگر کسی در سیر به سوی خدا، نتوانست در این دنیا خود را آینة نمایش حق نماید و از هرگونه انانیت پاک کند، در موقف حساب، در عالم حشر دچار زحمت و سختی خواهد شد تا پس از تحمل فشارها و وحشتها و آتشها به تدریج تزکیه شود.(217) اگرچه تعلقات، بر خلاف گناهان موجب ورود در آتش نیست ولی موانعی هستند جهت قرب به عالم قدس و به خودی خود عالَم ظلمات و وحشت هستند. در آن حال عوالم قرب را میبیند ولی موانعی در برابر خود مییابد که مانع ورود به آن عوالم است و با کنارزدن آنهاست که میتواند به آن عوالم راه پیدا کند. و لذا حضرت علی(ع) میفرمایند: «در حلالش حساب است و در حرامش عقاب».(218) چون درست است که گناهان موجب عقاب میشوند ولی حلالها هم در موقف حساب بررسی میشوند و به اندازهای که انسان نسبت به آنها تعلق داشت و حجاب او برای لقاء الهی بود، در آنجا او را متوقف میکند و گیر میاندازد تا با روبهروشدن با آن صحنه، پشیمانی عمیقی روحش را اشغال کند و اگر نتوانست در این دنیا از قاعدة «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ...»(219) استفاده کند و خود را از ظلمات تعلقاتِ شهرت و مقام و مال و غیره برهاند، چون به عنوان انسان مؤمن مرده است، در آن دنیا از آن قاعده برخوردار میشود و آن تعلقاتی که در این دنیا او را از حضور قلب در نماز محروم میکرد باید در موقف حساب از قلب او زدوده شود تا شایستة حضور گردد.
امام صادق(ع) فرمودند:
«هنگامیکه روز قیامت شد دو بندة مؤمنی که هر دو از اهل بهشتاند در موقف حساب برای حسابرسی توقف میکنند، یکی در دنیا فقیر بوده و دیگری غنی. پس آن شخصِ فقیر گوید: پروردگارا! بر چه چیزی توقف داده شدهام؟ قسم به عزتت خود میدانی که نه حکومت و ریاستی داشتم که عدالت یا ظلم کرده باشم، و نه مال داشتم که حقوق محرومان را داده یا نداده باشم، رزق من به اندازة کفافی بود که خود میدانی و برای من مقدر ساخته بودی. خداوند( میفرماید: بندة من راست میگوید راه را باز کنید تا به بهشت داخل شود، و فرد غنی میماند در حالیکه آنقدر عرق از او میریزد که اگر چهل شتر از آن بخورند سیراب میشوند - شاید از شرمندگی باشد- سپس داخل بهشت میشود، آن فقیر به او میگوید: چه چیزی تو را حبس کرد؟ غنی میگوید: طول حسابرسی، مدام به صورت ثابت همین طور چیزی پس از چیزی میآمد، و من مشمول مغفرت قرار میگرفتم، سپس از چیز دیگری سؤال میشد تا آن که مرا در رحمتش فرو پوشاند و به توبهکنندگان ملحق نمود».(220)
طبق این روایت فرد غنی باید سختیهایی را ببیند تا نهایتاً از وابستگیهایی که به امور دنیایی داشته و آنها او را از خدا غافل کرده، پاک شود وگرنه آنکس که اموالش عامل غفلت از خدا نیست در موقف حساب مشکلی ندارد.
موقف صراط
صراط مسیری است در عالم حشر در مقابل انسان، برای رسیدن به خدا، حال یا رسیدن به اسماء رحمت الهی و یا رسیدن به اسماء غضب حضرت حق.
مسلم همة انسانها در مسیر و صراطاند، هرچند راهها متفاوت است و نتایج آن نیز گوناگون.
صراط از همان اولِ حشر شروع میشود و در امتداد مواقف و در بطن آنها قرار دارد و با آغاز حشر، هرکس در صراط خود قرار میگیرد و صراط در عالم قیامت، ظهور باطنی صراطی است که انسانها در زندگی دنیوی داشتهاند، زیرا در حقیقت انسانها در زندگی دنیوی خود صراطی یا راهی داشتهاند، یا به سوی خدا و یا به سوی غیر خدا و در قیامت باطن آن صراط بروز میکند و همة مواقف عالم حشر از اجزای صراطاند.(221)
امام صادق(ع) در توصیف صراط میفرمایند:
«مردم در طبقات مختلف از صراط عبور میکنند و صراط از مو باریکتر و از شمشیر برندهتر است. پس گروهی از صراط عبور میکنند مانند برق و کسانی از آن عبور میکنند مثل فرار اسب و دستهای از آن با شکم و دست عبور میکنند [با زحمت و کندی] و برخی با پا [به صورت عادی] عبور میکنند و گروهی با اُفت و خیز عبور میکنند، گاهی بخشی از آتش او را میگیرد و گاهی رهایش میکند».(222)
طبق این روایت؛ صراط در متن جهنم است و از آن عبور میکند. پس همه به شکلی با جهنم برخورد دارند و قرآن نیز به این موضوع اشاره دارد و میفرماید: «وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا»(223) هیچکس از شما نیست که وارد آن نشود و این یک قاعدة استثناناپذیر است.
روایت مذکور نشان میدهد هرکس بسته به نوع حرکتش در دنیا و چگونگی عقیده و عمل و اخلاقش، سرعت متفاوت دارد و با سوزندگی کمتر یا بیشتر همراه است. باطن قدمگذاشتن در دنیا، قدمگذاشتن بر بطن آتش است، اما کسانی چون انبیاء و اولیاء همین که به دنیا قدم گذاشتند به سرعت از آن به سوی خداوند گذشتند، ولی آنها که دلبستگیهای دنیاییشان زیاد است بر صراط خیلی کُنْد عبور میکنند.
امام خمینی(ره) میفرمایند:
«پل جهنّم از دنیا تا بهشت امتداد دارد و شما الآن در بین راه هستید و در صراط هستید.(224)... مؤمن قدرت خاموش كردن آتش جهنّم را دارد لذا در موردش فرمودهاند: «اِنَّ النّارَ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ جَزْ یَا مُؤْمِنُ فَقَدْ اَطْفَأَ نُورُك لَهَبِی»؛(225) آتش در قیامت به مؤمن میگوید: ای مؤمن! بگذر كه نور تو شعله و حرارت مرا خاموش كرده است؛ زیرا مؤمن از عقل برخوردار است، و به اندازه نور عقل بر آتش شهوت و غضبِ دنیا غلبه كرده است، ولی چون مؤمن صاحب عقل كلّی نیست و آلودگی به دنیا و دار طبیعت دارد، در هر صورت آتشی در مقابل دارد كه آن را با نور عقل خاموش میكند، ولی در مورد ائمه معصومین(ع)روایت هست كه فرمودند: «حُزْنَا وَ هِیَ خَامِدَه»؛(226) ما از آتش عبور كردیم در حالی كه خاموش و سرد بود؛ زیراكه دار طبیعت در نفوس كامله هیچگونه تصرفی ندارد، چون آنها طبیعت را هم الهی كردهاند.(227) ...نوری كه صراط را روشن میكند، نور علم و ایمان است، و چون علم و ایمان افراد در دنیا متفاوت است، نور افراد در صراط متفاوت است و نور بعضی مثل نور شمس و از بعضی مثل نور قمر است».(228)
امام خمینی(ره) در بارة دقیقبودن صراط انسانی میفرمایند:
«هر یك از موجودات را صراطی است مخصوص به خود و نور و هدایت مخصوص دارد و «الطُّرُقُ اِلَی اللهِ بِعَدَدِ اَنْفَاسِ الْخَلائِق»؛(229) به تعداد مخلوقات راه به سوی خدا هست، و چون در هر تعیّن، حجابی است ظلمانی، و در هر وجود و انیّت، حجابی است نورانی، و انسان مجمع تعیّنات و جامع وجودات است، محجوبترین موجود است نسبت به خدایتعالی، و شاید اشاره به این معنی باشد آیه كریمه: «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ»(230) و از این جهت صراط انسانی، طولانیترین و ظلمانیترین صراطها است، و نیز چون ربّ انسان، حضرت اسمُاللهاعظم است كه ظاهر و باطن، و اوّل و آخر، و رحمت و قهر، و بالأخره اسمای متقابله نسبت به او علیالسّویٰ است، از برای انسان در منتهای سیر باید مقام برزخیت كبری - و تعادل بین اسماء متقابله- حاصل شود، از این جهت صراط او ادقّ از همه صراطها است.(231)
پس انسان از جهت عبور از حجابهای اَنانیت و انیّت و اینکه او مجمع تعینات است، محجوبترین موجود میباشد، و صراط او طولانیترین و ظلمانیترین صراطهاست و از جهت اینکه باید به مقام برزخیت کبری نایل شود، صراط او دقیقترین صراطها میباشد و به همان اندازه که در دنیا این صراط را درست طی کند در قیامت در طی صراط موفقتر خواهد بود.
و نیز در رابطه با مستقیمبودن صراط انسانی میفرمایند:
«صراط مستقیم عبارت است از رجوع هر یك از موجودات از عالم كثرت به غیبِ آن اسمی كه مصدر و مبدأ عین ثابته آن موجود است».(232) و نیز میفرمایند:
«صراط انسان از اسفل السافلین شروع میشود و به اعلیعلّیین ختم میگردد و حقتعالی به اسم جامع ربّ انسان است و بر صراط مستقیم است، چنانچه میفرماید: «اِنَّ رَبّی عَلَی صِراطٍ مُسْتَقِیم»؛ یعنی مقام و جامعیت، بدون فضل صفتی بر صفتی، و مربوب آن ذات مقدس بدین مقام نیز بر صراط مستقیم است... و دیگر موجودات و سایرین الیالله هیچ یك بر صراط مستقیم نیستند، بلكه اعوجاج دارند یا به جانب لطف و جمال یا به طرف قهر و جلال... و مؤمنین چون تابع انسان كامل هستند و به نور هدایت او سیر كنند و عقل خود را در كیفیت سیر معنوی دخالت دهند، از این جهت صراط آنها نیز مستقیم و حشر آنها با انسان كامل است».(233)
حقیقت صراط، صورت باطن ولایت است و لذا امام صادق(ع) میفرمایند: «اَلصّراطُ الْمستقیم، امیرالمؤمنین علی(ع)».(234) و یا میفرمایند: «...نَحْنُ اَبْوابُ الله وَ نَحْنُ الصّراطُ الْمستقیم...».(235) ماییم درهای ارتباط با خدا، ماییم صراط مستقیم. یا در زیارت جامعه در خطاب به آن ذوات مقدسه عرضه میداری «اَنْتُمُ السّبیلُ الْاَعْظَمُ و الصّراطُ الاَقْوَم» شمایید راه بزرگ خدا و صراط پایدار او. و نیز امام باقر(ع) در مورد آیه «وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ ...»(236) (این است صراط مستقیم پس از آن پیروی کنید و به دنبال راههای پراکنده نباشید). فرمود: «علیبنابیطالب و الائمةِ مِنْ وُلْدِ فاطمه هُمْ صراطُ الله».(237)