نامة اعمال
با دقت در قرآن معلوم میشود كه به عوالم وجود «كتاب» اطلاق میشود و كلّ نظام هستی به یك اعتبار «كتاب» است. از طرفی از برخی آیات چنین استنباط میشود كه یكی از كتابهای عالم وجود، كتابی است كه تمام جزئیات اعمال و حركات انسان و جلوههای باطنی آنها در آن نگاشته میشود، كتابی كه آنجا نوشته میشود، خودش یك عالَم است كه بر ما محیط بوده ولی برای ما محسوس نیست.
هر انسانی و هر امتی با خودش كتابی و نظامی دارد كه باطن عمل و صفت و عقیدة او در آن ضبط است و از چشم سطحینگر انسانها مستور است. خود انسان نویسندة كتاب خویش است و با عمل و كردار خود در آن صحیفه مینگارد و اولیاء الهی ناظر بر كتاب ما هستند. قرآن میفرماید:
«وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِیَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ* هَذَا كِتَابُنَا یَنطِقُ عَلَیْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»(201)
و هر امتی را به زانو در آمده میبینی، هر امتی به سوی صحیفة عمل خویش فرا خوانده میشود، آنچه را انجام دادید امروز پاداش آن را مییابید، این كتاب ما است كه بر علیه شما و به حق سخن میگوید، ما آنچه میكردید را نسخه برمیداشتیم.
پس معلوم است هركسی در صحیفة عمل خویش قرار خواهد گرفت و نامة عمل، عین عمل میباشد. هم چهرة ظاهری عمل در آنجا برای ما معلوم میكند عمل ما است و هم چهرة باطنی عمل در آنجا مضبوط است كه در واقع جزاء و تجسم عمل ما است. قرآن در همین رابطه در مورد سرنوشت کفار میفرماید:
«... وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَا لِهَذَا الْكِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا كَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا یَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا»؛(202)
كفار میگویند: ای وای بر ما، این چه كتابی است كه هیچ كار كوچك و بزرگی را فرو نگذاشته، جز اینكه آن را به حساب آورده؛ و آنچه را انجام دادهاند حاضر مییابند و پروردگار تو به هیچكس ظلم نمیكند.
پس در واقع انسان در نامة اعمالش گسترده میشود و همة زوایای شخصیتش به نمایش میآید و نامة عمل همان عالَم و نظامی است كه انسان با انتخابهای خودساخته است و در عالمی فوق زمان و مكان با اصل عمل روبهروست با همان جهتی كه در نیت خود داشت.
امام صادق(ع) میفرمایند:
«كسی كه برای خدا به زیارت برادرش رفت، روز قیامت در میان قطعاتی از نور میرود و مرور نمیكند به چیزی مگر آنكه از همهجا نور به او متوجه است، تا اینكه در برابر خداوند(جل و جلاله) توقف میكند، سپس خدای(جل و جلاله) میفرماید: مرحبا! و هنگامی كه خداوند به او گفت مرحبا، خداوند(جل و جلاله) نعمتهایش را برایش میبخشاید.(203)
چنانچه ملاحظه میفرمایید چون نیت آن فرد، ملاقات برادرش بود برای خدا، پس عملاً باطن عمل او توجهكردن به خدا بود و لذا در قیامت به سوی خدا میرود و با خدا روبهرو میشود و این همان قرائت نامة اعمال است، همچنانكه اعمال گناهكاران طوق گردنشان میشود.(204)
بنا به نظر امام خمینی(ره):
«صفحه نفس ما، یكی از نامههای اعمال ما است،اینکه میفرماید: «یَا وَیْلَتَنَا مَا لِهَذَا الْكِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا كَبِیرَةً إِلاّ أَحْصَاهَا»؛(205) وای بر ما این چه كتابی است كه اعمال كوچك و بزرگ ما را فروگذار نكرده جز آنکه همه را حساب نموده است. شاید کتابی که خداوند متعال میفرماید همین لوح نفس باشد که ملائکه موکِل در آن مینویسند».(206)
عارفة جلیلالقدر، مرحومه بانو امین«رحمةاللهعلیها» در تفسیر آیة «عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَ اَخَّرَت»(207) میفرماید: «شاید این دانایی اشاره به این باشد که آن وقت چیزی از اعمال و افعال و صفات و ملکات انسان مفقود نمیگردد و همه در صحیفة نفس بشری مبرّز و ظاهر میگردد، زیرا همة آنچه انجام داده به یک صورت فعلی و وجدانی در نظر وی حاضر میگردد، به طوری که گویا همان وقت مشغول آن عملیات است، «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا»(208) زیرا که عالم قیامت، عالم حقیقت و فعلیت است، اول و آخر یکی میشود ....».(209)
میزان
در عالم حشر نظامی داریم كه كلّ صحیفه عمل انسان به وزن گذاشته میشود تا جهت اصلی آن معلوم شود كه به سوی حق بوده است یا به سوی باطل، این نظام، همان «میزان» است كه در یك قاعده تكوینی و حقیقی، روشن میكند كلّ و مجموعة صحیفه انسان چه گرایشی دارد، البته این مربوط به متوسطین است ولی حساب انبیاء و اولیاء جدا است.
اگر روشن شد جهت صحیفة انسان به سوی خدا است، مسئله مواقف برای رفع آلودگیها و تعلقات پیش میآید، تا قابلیت رسیدن به جوار حق در او پیدا شود، و آنهایی هم كه صحیفة اعمالشان در مجموع به سوی فرار از خدا است، تسویه و حسابرسی ندارند.
با توجه به ماهیت و حقیقت نظام میزان كه تكلیف انسان را در ادامه حركت مشخص میكند، این موقف، از مواقف خطرناك است و وحشت غیر قابل توصیفی پیش میآورد، در این حال هر ذرّهای از عقاید و اخلاق و اعمال نقش دارند. قرآن میفرماید:
«وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَـئِكَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِآیَاتِنَا یَظْلِمُونَ»(210)
در آن روزملاك ارزیابیها «حق» است، پس هركس میزانهای او سنگین باشد رستگار است و هركس موازین او سبك باشد، به جهت ظلمی كه به آیات ما انجام داده، به خود ضرر زده است.
پس هرچه نامة اعمال انسان با «حق» تطبیق كند، سنگین بوده و رستگار است، ولی اگر جهت نامة اعمال انسان به سوی غیر حق باشد سبك و بیوزن بوده و در آن روز انسانِ ضرر كردهای است و خداوند ضرركردهترین انسان را چنین معرفی میكند:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا* أُولَئِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا* ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَرُسُلِی هُزُوًا»(211)
بگو ای پیامبر! آیا خبر بدهم به شما از ضرركردهترین افراد؟ آنها كسانیاند كه تمام كوشش خود را صرف زندگی دنیایی كردند و گمان كردند دارند كار درست انجام میدهند، آنان كسانیاند كه عملاً به آیات پروردگارشان و لقاء او كفر ورزیدند، پس در نتیجه همة اعمالشان پوچ و بیثمر شد، و در روز قیامت برای آنها هیچ وزن و میزانی نخواهیم نهاد، این جهنم جزای آنان است به جهت كفرشان و به مسخرهگرفتن آیات و پیامبران من.
با دقت در روایات روشن میشود كه «میزان»، نظامی است كه چگونگی عمل را میسنجد و به كیفیت نظر دارند نه به كمیّت،(212) بر اساس میزان، جهتِ روح به سوی خدا و یا غیر خدا سنجیده میشود و لذا برای مشركانی كه كیفیتی در شخصیتشان نیست، میزانی بر پا نمیشود. چنانچه حضرت سجاد(ع) فرمودند:
«بندگان خدا بدانید كه برای مشركان میزانی نصب نمیشود و برای آنها صحیفة عمل باز نمیشود، آنها به سوی جهنم محشور میشوند».(213)
از حضرت امام صادق(ع) روایتاستكه:
«إنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَهِ(جل و جلاله): وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ؛ قَالَ: هُمُ الاْنْبِیَآءُ وَ الاْوْصِیَآءُ(ع)».(214) (وَ فیرِوایَةٍ اُخْرَی: نَحْنُ الْمَوَازِینُ الْقِسْطْ)(215)
«از آیة مباركهای که میفرماید: «ترازوهای قسط و عدل را در روز قیامت قرار میدهیم»، پرسشكردند؛ حضرتفرمودند: مراد از ترازوهایقسط و عدل؛ پیامبران و اوصیایآنها هستند.
موقف حساب؛ بستری برای رهایی از آثار گناهان و تعلقات
انسان مؤمن در سیر الیالله در موقف حساب، با تحمل فشارها از آثار گناهان تسویه و تطهیر گشته و از تعلقاتش كه جهت دل او را از خداوند منحرف نموده است، رهایی مییابد. این موقف و گیركردن، همان است كه در دنیا اهل سلوك با محاسبة نفس خود طی میكنند و لذا فرمودهاند اگر در این دنیا نفس خود را محاسبه نمودی، دیگر در موقف حساب، حسابرسی نخواهی داشت و این مربوط به كسی است كه در زندگی دنیوی از طریق ریاضتهای شرعی به تطهیر درون میپردازد و به اعمال و نیّات خود توجه خاص دارد و با فشارها، خود را از گناهان پاكساخته و قلب خود را از غیر خدا خالی میكند تا شایستة قرب الهی شود، ولی اگر انسان مؤمن نتوانست آنطور كه باید خود را تسویه و تطهیر كند، در موقف حساب باید پاك شود تا شایستة قرب گردد.
این رهایی از گناهان و تعلقات در موقف حساب ضروری است، زیرا خداوند انسانی را به محل قرب خود راه میدهد كه جز خدا را نشان ندهد. اینكه گفته میشود عدهای محبوب و معشوق خدایند، به این علت است که آنها با تمام وجود حق را نشان میدهند. زیرا خدایی كه جمال و كمال مطلق است جز به خودش محبت و عشق ندارد و چون به خود محبت شدید دارد اگر در جایی تجلی خود را ببیند به آن نیز عشق میورزد و به آن نظر دارد. مثل توجه كسی كه صورت خوب خود را میخواهد در آینه ببیند، چون به صورت خود نظر دارد، به آینه هم نظر میكند.
بنا به نظر امام خمینی(ره):
«عبور از منازل حواسّ و تخیلات و تعقلات، و گذر از سرای فریب به سوی غایتالغایات و رسیدن به نفی عینی و علمی صفات و رسوم و جهات، ممكن نیست مگر پس از پیمودن تدریجی مراحل وسط، از برزخهای سافل و عالی تا عالم آخرت».(216)