استثناها چه کسانی هستند؟
چنانچه ملاحظه فرمودید در دو آیه اخیر عدهای را از مدهوشی و صَعق توسط نفخة اول استثنا کرد و فرمود: «اِلاّ مَنْ شاءَ الله»، اینها همانهایی هستند که در بارهشان میفرماید: «مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»(160) یعنی؛ هرکس با نیکی و پاکی به صحنة قیامت بیاید، پاداش بهتری خواهد داشت و از فزع و هراس آن روز در امان است، پس باید استثناشدگان کسانی باشند که شخصیتشان از هرگونه بدی و زشتی پاک باشد و با توجه به اینکه میفرماید: «کلُّ شّیْئٍ هالکٌ اِلاّ وَجْهَهُ»(161) همهچیز جز ذات و وَجْه خداوند نابود شونده است، پس استثناشدگان باید که در جنبة وَجهاللهی قرار داشته و از جنبة دنیایی و خَلقی آزاد گشته باشند و به عبارت دیگر اینها چیزی از خود ندارند که این دَم، آنها را فرا گیرد و لذا فرمود: «لا یَحْزُنُهُم الْفَزَعُ الاَکْبَر»(162) آن دلهرة بزرگ -که همان نفخة اول است- آنان را نگران نمیکند. مصداق کامل این استثناشدگان حضرات معصومین(ع)هستند و در این راستا امام صادق(ع) فرمودند: «ما اهل بیت همان وجهالله هستیم که هلاک نمیشود»(163) چون آنها فوق این عالماند و لذا نفخة اول در آنها نقشی در انتقال آن ذوات مقدس به عالم دیگر نمیتواند داشته باشد، چرا که مقام آنها مقام «اوّل ما خلقالله»(164) است و کلُّهم نورٌ واحد.
ظاهراً با نفخة اول وجودهای سرابی موجودات، باطل و منهدم میگردد و تنها نسبت آنها با خداوند باقی میماند و بقیة نسبتها باطل و محو میگردند. و از آنجا که وجود موجودات، غیر ذات اقدس حق و وَجه او، در مقابل خداوند باطلاند، این بطلان با نفخة اول آشکار میشود، در واقع آنچه در قبل از نفخة اول بوده و مورد غفلت قرار میگرفت، عیان میگردد. در توصیف این حالت قرآن میفرماید:
«... لِینْذِرَ یوْمَ التَّلاق، یَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»(165)
تا مردم را از روز ملاقات بترساند، آن روز که آنان ظاهر گردند، چیزی از آنها بر خدا پوشیده نمیماند، ندا میرسد؛ امروز فرمانروایی از آن کیست، از آنِ خدای یکتای قهار است.
امام صادق(ع) در تفسیر آیه فوق میفرمایند: خداوند عزّوجل میگوید: امروز ملک از آن کیست؟ و به خود پاسخ میدهد؛ از آن خدای یکتای قهار است.(166) و یا در روایتی دیگر میفرماید: ارواح انبیاء میگویند: «از آن خدای واحد قهار است»(167) که در واقع ارواح انبیاء در آن موطن همان ظهور اسم واحد قهار است ، چرا که آن ارواح مقدس تمام انانیّت خود را در اسم قهار الهی مندک و ویران کردهاند. عمده آن است که متوجه شویم در آن شرایط، اسم اَحد تجلی مینماید و لذا هیچ موجودیتی برای کسی نمیماند تا بخواهد جواب دهد، چرا که باید همة موجودات و نظام هستی، فانی در ذات خداوند متعال شوند تا سپس با نفخة دوم یا نفخة احیاء، به ذات حضرت حق باقی گردند و به عبارت دیگر باید از رنگ مخلوقیت پاک شوند تا به جنبة وجهاللهی ظاهر شوند.
نفخة صور دوم و ظهور جنبة وجهاللهی موجودات
نفخة دوم برای زنده ساختن و برانگیختن و بهپاخاستن و حاضرگشتن، دمیده میشود. قرآن میفرماید:
«... ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِیَامٌ یَنظُرُونَ»(168)
سپس بار دیگر در آن صور دمیده میشود و در آن حال آنان قیام هستند و در حال مشاهده کردن.
پس ملاحظه میفرمایید که نفخة دوم عاملی است تا انسانها وارد عالم و حالت «قیام» شوند. یا میفرماید:
«وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ»(169)
و در صور دمیده خواهد شد، پس در آن حال از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش میآیند.
پس معلوم است با نفخة دوم، موجودات زنده شده و حرکت تازهای را در سیر و لقاء خداوند متعال آغاز میکنند. یا میفرماید:
«فَإِذَا نُفِخَ فِیالصُّورِ فَلا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَسَاءلُونَ»(170)
پس آنگاه که در صور دمیده شود، پس دیگر میانشان نسبت خویشاوندی وجود ندارد و از حال همدیگر سؤال نمیکنند.
یا میفرماید:
«یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا»(171)
روزی كه در صور دمیده شود و گروهگروه بیایید.
همچنان كه عرض شد نفخة دوم موجب بروز و به ظهوررسیدن جنبة وجهاللهی موجودات و نظام هستی است كه آن جنبة وجهاللهی، باطنِ موجودات بوده و آن با نفخة دوم ظاهر میشود و قیام قیامتی موجودات به شرطی بهوجود میآید و احیاء میشود كه همة موجودات جنبة وجهاللهی داشته باشند. موجودات؛ قبل از برپایی قیامت هم جنبة وجهالخلقی دارند و هم جنبة وجهاللهی. با نفخة اول جنبة وجهالخلقی را از دست داده و با نفخة دوم جنبة وجهاللهی ظهور میكند. در این دنیا جنبة وجهاللهی موجودات در زیر پردة وجهالخلقی آنها قرار گرفته و با نفخة صور اول و دوم جنبة وجهالخلقی از میان میرود و جنبة وجهاللهی مكشوف میگردد، و در این راستا اسباب و علل و حجابهایی كه قبل از قیامت بین موجودات و خدا بود، از میان برداشته میشود و جنبة الهیِ همه چیز ظاهر میگردد و موجودات آنطور كه به خداوند قائماند و هیچ استقلالی ندارند، ظاهر میشوند، همان طوری كه اولیاء الهی در این دنیا موجودات را به نحو غیر استقلالی میبینند و برای آنها قیامت در همین دنیا برپاست و رسولخدا(ص) فرمود: «اَلْآنَ قیامتی قائم»(172) قیامت من هماكنون قائم است، ولی در آن دنیا همة انسانها موجودات را آن طور میبینند كه اولیاء الهی در این دنیا میبینند. میفرماید:
قیامت، هماکنون موجود است
پس قیامت شو، قیامت را ببین
دیدن هرچیز را شرط است این
با نفخة دوم شرایطی فراهم میشود كه انسانهای خوب و بد ظاهر میشوند تا معلوم گردد چگونه و چه ارتباطی با خدا دارند. میفرماید: «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمیعاً»(173) همگی در برابر خداوند ظاهر میشوند. پس الآن آن نحوه حضور در مقابل خداوند هست ولی بارز نشده و با نفخة دوم بارز و ظاهر میشود. چنانچه میفرماید:
«یَوْمَ تُبَدَّلُالأَرْضُ غَیْرَالأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُواْ لِلّهِالْوَاحِدِالْقَهَّارِ».
روزی كه زمین به غیر این زمین و آسمان به غیر این آسمان مبدل میشود و در برابر خداوند یگانة قهار بروز میكنند.
پس طبق این آیه در قیامت جنبة وجهاللهی زمین و آسمان بروز كرده و وجه قیامتیشان عیان میشود. همچنان كه میفرماید:
«وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ * وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ»(174)
و آن روز، بهشت برای متقین نزدیك میشود و جهنم برای گمراهان بروز میكند.
آیه به این حقیقت اشاره دارد كه با كنار رفتنِ حجابها، بهشت برای متقین نزدیك میشود - كه مسلم نزدیكی مكانی نیست - و اینكه میفرماید جهنم برای گمراهان بارز میگردد، روشن میكند بهشت و جهنم در روز قیامت ساخته نمیشود، بلكه هم اكنون هست و در آن موطن عیان میگردد چنانچه میفرماید: «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»(175) اگر علم یقین داشتید حتماً هم اكنون جهنم را میدیدید. آنچه اكنون مانع دیدن جهنم میشود تعلقات دنیایی است. به همین جهت میفرماید:
«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ* وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ* یَصْلَوْنَهَا یَوْمَ الدِّینِ* وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِینَ»(176)
قطعاً نیكان در بهشتاند و بیشك بدكاران در دوزخاند، در روز جزا به آن وصل شوند، و در آن روز از آن عذاب غائب نیستند.
این آیات حكایتگر این حقیقت است كه نیكان و ابرار هم اكنون در نعیماند و گناهكاران هم اكنون در جهنماند و این باطنها در روز قیامت ظاهر میشود و لذا میفرماید:
«لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ»(177)
تو از این صحنه كه هم اكنون با آن روبهرو شدهای غافل بودی، پس از جلو چشم تو پردهای را برداشتیم و چشم تو بینا و تیز شد.
پس قیامت و جنبة وجهاللهی هم اكنون هست و ما در حال شكلدادن به آن هستیم، یا به صورت مثبت و یا به صورت منفی و لذا میفرماید:
«یَوْمَ یُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَ یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا یَسْتَطِیعُونَ* خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سَالِمُونَ»(178)
روزی كه رهایی دشوار شود و به سجده فرا خوانده شوند، پس نمیتوانند سجده كنند، دیدگانشان به زیر افتاده، خواری و شرمندگی، آنها را فرا میگیرد، در حالی كه پیش از این به سجده دعوت میشدند و تندرست بودند.
این یك نمونه از صحنة قیامت است كه نشان میدهد ما با باطن خود، لحظه به لحظه ارتباط داریم و خود را میسازیم. میفرماید: در قیامت به آنها میگویند سجده كنید ولی نمیتوانند، چون در دنیا در حالی كه از سلامتی و توانایی برخوردار بودند سجده نكردند، زیرا كسی كه در دنیا و در ظاهر چنین است، در هنگام ظهور باطن و ظهور وجهاللهی نمیتواند سجده كند.
در روایت داریم كه راوی از حضرتامامرضا(ع) میپرسد: مرا از بهشت و جهنم خبر دهید، آیا هم اكنون آنها خلق شدهاند؟ حضرت فرمودند: بلی، و رسولالله(ص) وقتی به معراج رفتند داخل بهشت شدند و آتش را دیدند. راوی میگوید: عدهای از مسلمانان میگویند بهشت و جهنم مقدر شدهاند ولی خلق نشدهاند. حضرت فرمودند: آنها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم:
«مَنْ اَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنّار كَذَّبَ النَّبِیُّ(ص) وَ كَذَّبْنا وَ لا مِنْ وِلایَتِنا علی شَیْئٍ وَ یَخْلُدُ فی نارِ جَهَنَّم. قالالله(جل و جلاله): هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتی یُكَذِّبُ بِهَاالْمُجْرِمُونَ یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمیمٍ انٍ».
پس كسی كه منكر خلقت فعلی بهشت و جهنم شود، پیامبر و ما را تكذیب كرده است و از دوستان ما نیست و برای همیشه در آتش است. خداوند در آیه 44 سوره الرحمن فرمود: این است جهنمی كه گناهكاران انكار میكردند و هم اكنون گناهكاران بین آن جهنم و آبجوشان در حال طوافاند.(179)
و نیز در روایت داریم که:
«رسول خدا(ص) فرمودند: در آن هنگامی كه مرا در آسمان معراج دادند من داخل بهشت شدم، دیدم در آنجا زمینهای بسیاری را كه سفید و روشن افتاده و هیچ در آنها نیست، ولیكن فرشتگانی را دیدم كه بناء میسازند، یك خشت از طلا و یك خشت از نقره، و چه بسا دست از ساختن برمیدارند.
من به آن فرشتگان گفتم: به چه علّت شما گاهی مشغول ساختن میشوید و گاهی دست برمیدارید؟ فرشتگان گفتند: وقتی كه نفقة ما برسد ما میسازیم و وقتیكه نفقهای نمیرسد دست بر میداریم و صبر میكنیم تا آنكه نفقه برسد. رسولخدا(ص) به آن فرشتگان گفتند: نفقة شما چیست؟گفتند: نفقة ما گفتار مؤمناستدر دنیا، كهبگوید: سُبْحَانَ اللَهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ وَ اللَهُ أَكْبَرُ.(180)
پس چنانچه ملاحظه میفرمایید حضرت در سفر معراجی خود با بهشت و جهنم روبهرو شدند و این میرساند که هم اکنون بهشت و جهنم موجود است.