نفخ صور اول
نفخ صور؛ آن نفخه و دَمی است که بهوسیلة آن، کل نظام هستی متحول میشود. نفخة اول دَم الهی است با مظهریت حضرت اسرافیل(ع)، همان طور که کلّ وجود با همه جلوات مختلف یک دَم الهی است که به آن «نَفَسُ الرّحمن» گویند و موجب ظهور موجودات عالم یا کلمات الهی میشود، سپس نَفَسُ الرّحمن که موجب ایجاد عالم شد به نقطهای میرسد که باز میگردد و پس گرفته میشود و صورت کنونی نظام هستی از بین میرود، مثل دمیدن بر زغال نیمافروخته، که با یک دَم شعله میکشد و با دم دیگر شعلهاش خاموش میگردد و نفخ صور مثل دَم دوم است که در مقدماتِ اولِ قیامت پیش میآید و مظهر این دَم، حضرت اسرافیل(ع) است که در اثر آن دَم یا صُوْر، موجودیت موجودات پس گرفته میشود و همه چیز فانی میگردد.
پس از دَم اول؛ دوباره نفخة دیگری ظاهر میگردد و موجودات را وارد موجودیت قیامتی میکند که به آن نفخه، احیاء یا نفخة دوم میگویند. نفخة اول؛ دَمِ قبضکننده است و خداوند با اسم قابض در مظهر اسرافیلی ظهور میکند و وجود دنیایی را از موجودات میستاند و نفخة دوم؛ دَمِ احیاء و قیام است.
نفخة صور اول؛ صیحة وحشتناکی است که کلّ موجودات، هستی خود را از دست میدهند مگر کسانی خاص. قرآن میفرماید:
«وَ یَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ. مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ. فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ».(155)
و میگویند: اگر راست میگویید، پس این وعده چه موقع خواهد بود؟ آنها جز یک صیحه، چیز دیگری را نخواهند دید و در حالی که سرگرم جدالاند، غافلگیرشان میکند، آنگاه نه توانایی وصیتی دارند و نه میتوانند به سوی کسان خود برگردند.
پس با نفخة اول همه وارد برزخ میشوند و دیگر نمیتوانند در دنیا باشند و به خانههای خود برگردند و لذا برزخ منزلگاه و مرحلهای است که در بازگشت به سوی خدا باید در آن وارد شد.
باز در توصیف نفخة اول میفرماید:
«وَ یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ».(156)
و روزی که در صور دمیده شود، پس هرکه در آسمانها و هرکه در زمین است به هراس افتد، مگر آنکس که خدا بخواهد، و جملگی با زبونی رو به سوی او آورند.
روشن است که طبق آیة فوق این قبض شامل همة موجودات زمینی و آسمانی مثل ملائکه میشود.
و نیز در توصیف نفخة اول میفرماید:
«وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ».(157)
و در صور دمیده میشود، پس هرکس در آسمانها و هرکه در زمین است، مدهوش در میافتد، مگر کسی که خدا بخواهد.
عنایت دارید که نفرمود: «ماتَ»، بلکه فرمود: «صَعِقَ» چون در نفخه صور اولاً؛ بحث انقطاع روح از بدن که به آن موت میگویند در میان نیست و ثانیاً؛ فقط شامل انسان نمیشود بلکه شامل هر آنکه در آسمان و زمین است میباشد و لذا شامل ملائکه و ساکنان برزخ که به تعبیری اهل زمیناند،(158) نیز میشود. پس با دمیده شدن نفخه اول در مقدمات ظهور قیامت، طومار عوالم بالاتر از دنیا، از برزخ گرفته تا عوالم غیبی آسمانها، هر آنچه در آنها موجودند در هم پیچیده خواهد شد.
طبق بحث فوق اگر هنگام شروع ظهور عالم قیامت در دنیا باشیم، نفخ صور را خواهیم دید، و نیز اگر در عالم برزخ و مثال باشیم، باز با آن مواجه خواهیم گشت و اگر در عالم برتر از عالم برزخ و مثال در آسمان غیب هم باشیم، باز با این دَم روبهرو خواهیم بود و ظاهراً این نفخه به مرور ظاهر میشود، از دنیا شروع شده و تداوم یافته، به عالم برزخ رسیده، پس از آن تا عالم بالاتر از برزخ و عالم مجردات ادامه مییابد.(159)
اینکه در آیه 87 سوره نمل میفرماید؛ هر آنچه در آسمانها و زمین است به فزع میافتند، چون آن نفخه آنها را از وجود خود خارج میکند و در مرتبه وجودیِ دیگری وارد مینماید و این غیر از مرگ و بیهوشی است که ما میفهمیم، و در سیر به سوی خداوند این مدهوشی لازم است تا مقدمه ورود به نظام قیامت فراهم گردد و آن مردنی است برای زنده شدن.
استثناها چه کسانی هستند؟
چنانچه ملاحظه فرمودید در دو آیه اخیر عدهای را از مدهوشی و صَعق توسط نفخة اول استثنا کرد و فرمود: «اِلاّ مَنْ شاءَ الله»، اینها همانهایی هستند که در بارهشان میفرماید: «مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»(160) یعنی؛ هرکس با نیکی و پاکی به صحنة قیامت بیاید، پاداش بهتری خواهد داشت و از فزع و هراس آن روز در امان است، پس باید استثناشدگان کسانی باشند که شخصیتشان از هرگونه بدی و زشتی پاک باشد و با توجه به اینکه میفرماید: «کلُّ شّیْئٍ هالکٌ اِلاّ وَجْهَهُ»(161) همهچیز جز ذات و وَجْه خداوند نابود شونده است، پس استثناشدگان باید که در جنبة وَجهاللهی قرار داشته و از جنبة دنیایی و خَلقی آزاد گشته باشند و به عبارت دیگر اینها چیزی از خود ندارند که این دَم، آنها را فرا گیرد و لذا فرمود: «لا یَحْزُنُهُم الْفَزَعُ الاَکْبَر»(162) آن دلهرة بزرگ -که همان نفخة اول است- آنان را نگران نمیکند. مصداق کامل این استثناشدگان حضرات معصومین(ع)هستند و در این راستا امام صادق(ع) فرمودند: «ما اهل بیت همان وجهالله هستیم که هلاک نمیشود»(163) چون آنها فوق این عالماند و لذا نفخة اول در آنها نقشی در انتقال آن ذوات مقدس به عالم دیگر نمیتواند داشته باشد، چرا که مقام آنها مقام «اوّل ما خلقالله»(164) است و کلُّهم نورٌ واحد.
ظاهراً با نفخة اول وجودهای سرابی موجودات، باطل و منهدم میگردد و تنها نسبت آنها با خداوند باقی میماند و بقیة نسبتها باطل و محو میگردند. و از آنجا که وجود موجودات، غیر ذات اقدس حق و وَجه او، در مقابل خداوند باطلاند، این بطلان با نفخة اول آشکار میشود، در واقع آنچه در قبل از نفخة اول بوده و مورد غفلت قرار میگرفت، عیان میگردد. در توصیف این حالت قرآن میفرماید:
«... لِینْذِرَ یوْمَ التَّلاق، یَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»(165)
تا مردم را از روز ملاقات بترساند، آن روز که آنان ظاهر گردند، چیزی از آنها بر خدا پوشیده نمیماند، ندا میرسد؛ امروز فرمانروایی از آن کیست، از آنِ خدای یکتای قهار است.
امام صادق(ع) در تفسیر آیه فوق میفرمایند: خداوند عزّوجل میگوید: امروز ملک از آن کیست؟ و به خود پاسخ میدهد؛ از آن خدای یکتای قهار است.(166) و یا در روایتی دیگر میفرماید: ارواح انبیاء میگویند: «از آن خدای واحد قهار است»(167) که در واقع ارواح انبیاء در آن موطن همان ظهور اسم واحد قهار است ، چرا که آن ارواح مقدس تمام انانیّت خود را در اسم قهار الهی مندک و ویران کردهاند. عمده آن است که متوجه شویم در آن شرایط، اسم اَحد تجلی مینماید و لذا هیچ موجودیتی برای کسی نمیماند تا بخواهد جواب دهد، چرا که باید همة موجودات و نظام هستی، فانی در ذات خداوند متعال شوند تا سپس با نفخة دوم یا نفخة احیاء، به ذات حضرت حق باقی گردند و به عبارت دیگر باید از رنگ مخلوقیت پاک شوند تا به جنبة وجهاللهی ظاهر شوند.
نفخة صور دوم و ظهور جنبة وجهاللهی موجودات
نفخة دوم برای زنده ساختن و برانگیختن و بهپاخاستن و حاضرگشتن، دمیده میشود. قرآن میفرماید:
«... ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِیَامٌ یَنظُرُونَ»(168)
سپس بار دیگر در آن صور دمیده میشود و در آن حال آنان قیام هستند و در حال مشاهده کردن.
پس ملاحظه میفرمایید که نفخة دوم عاملی است تا انسانها وارد عالم و حالت «قیام» شوند. یا میفرماید:
«وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ»(169)
و در صور دمیده خواهد شد، پس در آن حال از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش میآیند.
پس معلوم است با نفخة دوم، موجودات زنده شده و حرکت تازهای را در سیر و لقاء خداوند متعال آغاز میکنند. یا میفرماید:
«فَإِذَا نُفِخَ فِیالصُّورِ فَلا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَسَاءلُونَ»(170)
پس آنگاه که در صور دمیده شود، پس دیگر میانشان نسبت خویشاوندی وجود ندارد و از حال همدیگر سؤال نمیکنند.
یا میفرماید:
«یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا»(171)
روزی كه در صور دمیده شود و گروهگروه بیایید.
همچنان كه عرض شد نفخة دوم موجب بروز و به ظهوررسیدن جنبة وجهاللهی موجودات و نظام هستی است كه آن جنبة وجهاللهی، باطنِ موجودات بوده و آن با نفخة دوم ظاهر میشود و قیام قیامتی موجودات به شرطی بهوجود میآید و احیاء میشود كه همة موجودات جنبة وجهاللهی داشته باشند. موجودات؛ قبل از برپایی قیامت هم جنبة وجهالخلقی دارند و هم جنبة وجهاللهی. با نفخة اول جنبة وجهالخلقی را از دست داده و با نفخة دوم جنبة وجهاللهی ظهور میكند. در این دنیا جنبة وجهاللهی موجودات در زیر پردة وجهالخلقی آنها قرار گرفته و با نفخة صور اول و دوم جنبة وجهالخلقی از میان میرود و جنبة وجهاللهی مكشوف میگردد، و در این راستا اسباب و علل و حجابهایی كه قبل از قیامت بین موجودات و خدا بود، از میان برداشته میشود و جنبة الهیِ همه چیز ظاهر میگردد و موجودات آنطور كه به خداوند قائماند و هیچ استقلالی ندارند، ظاهر میشوند، همان طوری كه اولیاء الهی در این دنیا موجودات را به نحو غیر استقلالی میبینند و برای آنها قیامت در همین دنیا برپاست و رسولخدا(ص) فرمود: «اَلْآنَ قیامتی قائم»(172) قیامت من هماكنون قائم است، ولی در آن دنیا همة انسانها موجودات را آن طور میبینند كه اولیاء الهی در این دنیا میبینند. میفرماید: