ادامه راه ضلالت و راه هدایت در آخرت، یكی نیست
پس طبق مباحث گذشته روشن شد؛ صراط مستقیم عبودی كه طریق الیالله است، راه تكامل بوده و از زندگی دنیوی شروع شده است و دنبالهاش در عوالم بعد از مرگ به تناسب عوالم، یكی پس از دیگری میآید و انسان موحّد با طیکردن این راه در عوالم اُخروی، از نقائص وجودی و معایب و رنگها و تعلقها و حجابها به تدریج پاك شده و چهره اصلی انسانی یافته و متناسب عالم قرب و لقاء میگردد. ولی راه ضلالت و كفر این چنین نیست، و ادامه داشتن آن به صورت تكاملی نیست، بلكه صورتهای باطنی راه باطل به ترتیب برای انسان ظاهر میگردد و انسان در هر عالمی از عوالم ضلالت، در صورتی از صورتهای باطنیِ راه انتخابی دنیوی خود قرار میگیرد و همچنان سیر میكند تا روز لقای پروردگار، كه در آن روز و در آن عالم صورت اصلی این راه كه طریقی است به سوی غضب حق و آتش جهنم و عذابهای دائمی آن، در برابر انسان منحرف ظاهر خواهد شد.
برزخ یا اولین عالم در برگشت انسان به سوی حق
روح انسان با آماده شدن تركیب مادی بدن در دوره جنینی، در بدن دمیده میشود و از آن سوی تركیب بدنی، یعنی از سویِ عالم غیب، آن روح در بدن دمیده میشود،(57) و این تا وقتی است كه این تركیب مادی بدن صلاحیت پذیرش تجلی روح را در خود دارد و لذا روح به آن بدن تعلق دارد و همین كه به مقتضای علل و عواملی، این صلاحیت از میان رفت، روح هم از این بدن منقطع شده و در نظام دیگری وارد میشود كه به آن «عالم برزخ» یا «عالم قبر» میگویند كه اولین عالم از عوالم بعد از دنیاست و طبق قاعده «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون»(58) برگشت به سوی خدا برای روح شروع میشود. چنانچه قرآن میفرماید: «كَما بَدَأنا اَوَّلَ خَلْقٍ نُعیدُهُ»(59) همان طور كه در ابتدا خلق را ایجاد كردیم و آنها را تا عالم ماده سیر دادیم، برمیگردانیم.
چنانچه در بحث ماهیت مرگ و با توجه به آیات 99 و 100 سوره مؤمنون ملاحظه کردید: اولاً: انسانها وقتی میمیرند نابود نمیشوند، بلكه در عالمی قرار میگیرند كه حس و ادراك دارند و اگر كافر باشند، از زندگی دنیایی خود پشیمان میشوند و تقاضای برگشت به دنیا را دارند. ثانیاً: آن عالم، عالم قیامت نیست، چون خداوند میفرماید: آنها تا روز قیامت در آن عالم هستند. پس نشان میدهد در عین اینكه آنجا دنیا نیست، قیامت هم نیست، بلكه بین دنیا و قیامت است كه اصطلاحاً به آن برزخ، یعنی عالم بین دنیا و قیامت میگویند. از جهتی هم به آن قیامت صغری میگویند چون بعضی از آثار قیامت را دارد و منظور از قبر همین برزخ است كه برای مؤمن باغی است از باغهای بهشت و برای كافر حفرهای است از حفرههای جهنم. چنانچه حضرت سجاد(ع) فرمود:
«وَاللهِ اِنَّ الْقَبْرَ لَروُضَةٍ مِنْ ریاضِ الْجَنَّةِ اَوْ حُفْرَةٍ مِنْ حُفَرِالنّار».(60)
در مورد حضور مؤمنان در عالم برزخ قرآن داستان مؤمن آلفرعون را مطرح میكند كه چون آن مرد الهی در دستگاه فرعون زندگی میكرد و به پشتیبانی حضرت موسی(ع) در آمد، او را كشتند، قرآن از قول آن مرد الهی پس از كشته شدن مطرح میكند كه:
«قالَ یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمون، بِما غَفَرَلی رَبّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُكْرَمین»(61)
ای كاش قوم من میدانستند خداوند چگونه پس از كشتهشدن، با من برخورد كرد و مرا مورد غفران خود قرار داد و اكرام نمود.
این برخورد كریمانة پروردگار با او، مسلم در نشئه قیامت نیست، چرا كه هنوز قیامت برپا نشده و این در حالی است كه آن مرد در دنیا هم نیست، پس معلوم است آن عالمی است كه نه دنیا است و نه قیامت، كه به آن برزخ میگویند.
امام صادق(ع) فرمودند: شیعیان ما كلهم به شفاعت پیامبر و اوصیای پیامبر در بهشتاند، ولكن به خدا قسم من نگران آنها در برزخ هستم. كه راوی میپرسد: برزخ كجاست؟ حضرت میفرمایند: « برزخ همان قبر است، از روز مرگ انسان تا روز قیامت». كه این روایت نشان میدهد كه حتی شیعیان برای خالص شدن، مراحل سختی را در برزخ باید پشت سربگذارند.(62)
در مورد حیات بین زندگی دنیا و عالَم قیامت قرآن میفرماید:
«وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُالْعَذابِ، اَلنّارُ یعْرَضُونَ عَلَیها غُدُوّاً وَ عَشِیاً وَ یوْمَ تَقُومُالسّاعَةُ اَدْخِلُوا آلَ فِرْعَونَ اَشَدَّ الْعَذابِ»(63)
عذاب ناراحت کننده آتش، فرعونیان را احاطه کرد، هر بامداد و شامگاه بر آن آتش عرضه میشوند و آنگاه که قیامت بهپا شود (گفته میشود) فرعونیان را در شدیدترین عذاب داخل نمایید.
این آیة کریمه دو نوع عذاب برای فرعونیان ذکر میکند، یکی قبل از قیامت که از آن به «سوءالعذاب» تعبیر شده است و آن این است که روزی دوبار بر آتش عرضه شوند، بدون آنکه وارد آن گردند، دوم عذاب بعد از قیامت که از آن به «اشدالعذاب» تعبیر شده است که فرمان میرسد آنها را داخل آتش نمایید. پس معلوم است هم اکنون که فرعونیان هر بامداد و شامگاه در عذاب قرار میگیرند، باید نشئهای باشد که این عذاب هماکنون واقع میشود و آن نشئه همان برزخ است.
همانطور که امیرالمؤمنینعلی(ع) در توضیح و تفسیر این آیه فرمودهاند عذاب اول مربوط به عالم برزخ است و در عالم برزخ به تبع عالم دنیا صبح و شام و هفته و ماه و سال هست، برخلاف عذابِ دوم که مربوط به عالم قیامت است و در آنجا صبح و شام و هفته و ماه و غیره وجود ندارد.(64)
در روایات و اخباری که از رسولاکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و سایر ائمهاطهار(ع)رسیده در بارة عالم برزخ و حیات اهل ایمان و عذاب اهل معصیت در این مرحله تأکید فراوان شده است که ذیلاً چند نمونه از آنها خدمت عزیزان عرضه میشود.
حضرت امام جعفرصادق(ع) فرموده است:
«ارواح مؤمنان در قالب و صورتی مانند پیکر دنیوی در درختزاری از بهشت قرار دارند، یکدیگر را میشناسند و از همدیگر سؤال میکنند. هنگامی که روح تازهای بر آنها وارد میشود، میگویند فعلاً او را رها کنید زیرا از هول عظیمی رهایی یافته است. سپس از او میپرسند فلان کس چه شد؟ و فلانی چه شد؟ اگر بگوید از دنیا رفته است، میگویند سقوط کرد، سقوط کرد!»(65)
منظور از هول عظیم، گویا وحشت مرگ است و اینکه اگر بگوید فلانی زنده بود ارواحِ در برزخ امید واصلشدن او را به بهشت برزخی دارند، اما اگر بگوید که فوت کرده معلوم میشود که چون روحش وارد بهشت نشده، پس لابد به دوزخ برزخی رفته است و بدین علت میگویند که او سقوط کرد.(66)
به گفتة امام خمینی(ره):
«عالم برزخ همانند اصل هستی از شدت و ضعف برخوردار است، هر كس شدّت توحیدش افزون باشد، از برزخ، بیشترین بهره را نصیب خود میكند تا نظام «اِلَیْهِالرّاجِعُونی» او كامل گردد. عمده آن است كه انسان بداند از دار «كرامتالله» آمده است و در دار «عبادتالله» واقع است و به دار «جزاءالله» خواهد رفت و به ذائقه روح بچشاند كه دار طبیعت، مسجد عبادت حق است و برای همین مقصد در این نشئه آمده است».(67)
رابطه قبر برزخی با قبر خاكی
از این نكته نباید غفلت كرد كه رابطهای بین قبر برزخی و قبر خاكی هست كه این همان تعلق روح انسان در برزخ به بدن موجود در قبر خاكی است، هر چند كه قبر خاكی، قبر « تن » است و قبر برزخی، قبر « نفس » انسان است، و فشار قبر مربوط به قبر برزخی است، و فشاری كه به نفس انسان خطاكار در برزخ وارد میشود به جهت «عقاید باطل» و «اخلاق فاسد» و «اعمال و ارادههای غلط» است. عقاید باطل و عدم توكل بر حق یا اخلاق فاسد مثل حسد در دنیا هم روح انسان را در فشار قرار میدهد.
حالاتی كه بر تن میگذرد روح احساس میكند و در نتیجه بین قبر برزخی و قبر خاكی ارتباط هست. در اسلام دستوراتی در رابطه با بدن انسانِ متوفی داده شده تا برای شخص متوفی مفید باشد، مثل رعایت حمل جنازه میت و كیفیت غسل و كفن و لَحَد، یا رعایت حرمت قبور و حرامبودن نبش قبر و استحباب زیارت قبور و دعا و طلب مغفرت كردن برای متوفی.
چون بدن انسان در قبر قرار گیرد، آرامآرام توجه روح به بدن، كمْ و به عوالم برزخی بیشتر میشود، ولی در ابتدا که بدن او در قبر قرار میگیرد خود را در كنار بدن مییابد و حالاتی كه بر بدن او میگذرد، در خود احساس میكند. از یک طرف با ورود به عالم برزخ با نظام و احكام جدید و خطرات توأم با یك نوع وحشت و ترس و روشن نبودن آینده خود مواجه شده است، و از طرفی دیگر شاهد دفن بدن خود است، طبعاً وحشت خاصی دامنگیر روح بوده و بدین لحاظ میبینیم اسلام در این لحظات دستور خاصی داده است.
امام صادق(ع) میفرمایند:
«وقتی میت را به طرف قبر آوردی، به سرعت و یك مرتبه او را وارد قبر نكن، بلكه او را دو یا سه ذراع پایینتر از قبر به زمین گذاشته و به حال خود بگذار تا تحصیل آمادگی برای قبر بكند.....».
یا میفرمایند:
«وقتی میت را به طرف قبر آوردی با آرامی و از جانب پاها او را وارد قبر بكن» (68)
یا اینكه میفرمایند:
«برای او از خداوند در حین گذاشتن در قبر طلب رحمت و مغفرت كنید».
بنا به فرمایش امام خمینی(ره):
از امام صادق(ع) پرسیدند: قبر چیست؟ فرمود: «اَلْقَبْر هُوَ الْبَرْزَخ»؛ درست است این بدنی كه الآن در قبر خاکی به صورت جمادی درآمده، سابقاً بدن مسلمانی بوده و الآن هم از نظر شرعی احترام دارد، امّا این مطلب بدان معنا نیست كه همین قبر، دارِ سؤال و آرامگاه مؤمن باشد، آن قبری كه سؤال و جواب و یا اَلم و سرور و شادی دارد، در نشئه طبیعت نیست، بلكه در نشئه برزخ و عالم مثال است.(69)