مبانی معرفتی مهدویت
نویسنده : اصغر طاهرزاده
معنی مقام خلیفة اعظم حق
مقام پیامبراکرم(ص) مقام ولایت مطلقه است. پیامبراکرم(ص) دارای سه مقام «ولایت» و «نبوت» و «امامت» هستند. یعنی اوّل «ولیّ» است، بعد «نبیّ» است، بعد «امام» یا ولیّالله است، برای اِعمال ولایت خداوند بر مؤمنین. که البته این تقدّم و تأخّر، تقدّم و تأخّر زمانی نیست، بلکه از نظر درجه و رتبه اینطور است، همانطور که حضرت ابراهیم(ع) ابتدا با زدودن جنبههای نفسانی، خود را با حق یگانه کرد و به مقام «ولایت» یا قرب و نزدیکی دست یافت و سپس در آن مقام قربِ به حق، به پیامبری مبعوث شد و در مسیر پیامبری وقتی از همه امتحانات سرفراز بیرون آمد به مقام«امامت یا ولیّ اللهی» رسید، که بحث ما روی همان امامت است و منظورمان هم از «ولیّ الله» همین معنی امامت است که محل و مظهر ظهور ولایت حضرت حق است، این مقام غیرآن مقام ولایت و یا نزدیکی اولیه است.
حضرتعلی و بقیه ائمه(ع) دارای مقام ولایت و امامت هستند. آنچه که اصل است «ولایت» است. ولایت یا امامت بین پیامبر و ائمه(ع) مشترک است. و گفتیم که حامل ولایت مطلقة حق، خلیفه اعظمِ حق است و او قطب اعلی است یعنی هرچه فیض است از او سرازیر میشود، در واقع او عالَم کبیر است، و عالم هستی در مقابل آن حضرت، انسان صغیر است.
آدم حقیقی اوّلین مخلوق خداست که ظرفیت پذیرش و تجلّی تمام اسماء الهی را دارد. حضرت آدم(ع) به عنوان اولین پیامبر و ابوالبشر یک نمونه از مقام انسان کامل و جلوهای از مقام خلافت اعظم است، به همین جهت پیامبر اکرم(ص) فرمود: «کُنْتُ نَبِیَّا وَ آدَمُ بَیْنَ الْماءِ وَ الطّین»(94) یعنی من پیامبر بودم و آدم هنوز بین آب و گل بود. حضرت علی(ع) هم میفرمایند: «کُنْتُ وَصِیًّا وَ آدمُ بَیْنَ الْماءِ وَالطّین»(95) یعنی قبل از این که آدم از آب و گل خارج شود من وصی پیامبر بودم و به پیامبر اسلام ایمان آوردم. این روایات به مقام پیامبرخدا(ص) و حضرتعلی(ع) اشاره دارد و یک بحث صراطی است یعنی از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است. عدهای از افراد نفهمیدند و منکر شدند، عدهای هم با ادعای فهم، به کجروی و انحراف و غلوّ کشیده شدند.
گفتیم که آدم حقیقی مخلوق اول است و از او در مجالی مختلف به قلم اعلی تعبیر میشود و عالَم هستی از مقام او ظهور مییابد. به تعبیری اوّلین مخلوق، «عقل» است و به تعبیری «روح» است و به تعبیری «نورمحمدی(ص)» است. هر یک از این تعابیر جلوهای و شأنی از مقام جامع اسماء الهی یعنی انسان کامل را بیان میکند.
تصوری قابل قبول از مقام امام
مشکل عمده برای اعتقاد عمیق و فعّال در مورد وجود مقدس امامزمان(عج) همین تصورات ماست که نمیگذارد مسئله برای ما درست حل شود. به نظر بنده بهترین روش حل مطلب، توجه به موضوع «انسانیّت» است. چون هر کس رویهمرفته بهرهای از انسانیّت دارد و میتواند تصور صحیح از آن بكند. به عنوان مثال فرق امام خمینی(رحمةاللهعلیه) و صدام در انسانیّت است وگرنه در بقیه امور مشترک هستند، هر دو غضب وشهوت دارند اما نتیجة غضب صدام کشتن مردم مظلوم است و نتیجة غضب امامخمینی(رحمةاللهعلیه) مبارزه با استکبار جهانی و خردکردن دندانهای استعمار جهانی است، و اساساً انسانیّت هر انسانی است که جهت و نتیجة غضب و شهوت او را تعیین میکند. امامخمینی(رحمةاللهعلیه) فرمودند این توهین به مقام حضرت عیسی(ع) است که میگویند او غضب نداشت و اهل صلح و صفا بود. او غضب حیوانی نداشت ولی غضب انسانی داشت وگرنه ناقص بود. این مطلب باید حل شود که انسانیتْ یک مقام است. آنگاه معنای این حرفها به خوبی روشن میشود که میگویند: آنچه در مقام نزول فیض حق به سالک میرسد از طریق حضرت امامزمان(عج) است. چون فیض انسانیّت از طریق آن حضرت به شما افاضه میشود و همة انسانیّت از «عینالانسان» است. پس هرقدر از کمالات حقیقی که مربوط به حقیقت ما یعنی بُعد انسانی ما است در ما جاری است از طریق امامزمان(عج) بر جان ما جاری میشود، به شرطی که طلب ما، طلب انسانی باشد و توجه ما هم به انسان کامل باشد. همچنانکه اگر جامعه بخواهد به روش انسانی آباد شود و بندههای خدا به واقع احیا گردند باید انسان کامل ظهور بفرمایند و لذا در دعای عهد از حضرت حق تقاضا میکنی: «وَاعْمُرِاللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ وَ اَحْیِ بِهِ عِبادَک» خدایا شهرهایت را با نور وجود امامزمان(عج) آباد گردان و بندههایت را با نور وجود حضرت زنده بدار.
یکی از راههای ارتباط با عینالانسان، دعای عزیز ندبه است. شما در این دعا میخوانید: «اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْارضِ وَ السَّماءِ» وقتی انسان مینشیند و حساب میکند میبیند هیچچیز به دردش نمیخورد، نه مال نه رفاه و نه مدرک و نه هیچكدام از این امكانات دنیایی، میبیند که فقط انسانیّت به دردش میخورد که این هم بستگی دارد به نظر حضرتحجّت(عج) به قلب انسان، اینجاست که از عمق جان ندا سرمیدهد: «اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْارضِ وَ السَّماءِ» این ندای بندة مضطرّی است که میگوید ای خدا! کو آن واسطة بین آسمان و زمین؟ که حقایق غیبی عالم معنی را به سوی ارض و قلب سالکان سیر میدهد. «اَیْنَ بابُاللهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتی» کجاست آن دریچة الهی که از آن میتوان به سوی خدا رفت. کو آن دریچه ارتباط من با حق؟
امام(ع)، مسیر هدایت انسانی
ربّ انسان «الله» است. انسانِ کامل، مظهرِ الله است. «الله»، جامع جمیع اسماء الهی است. حالا اگر شما از مظهرِ الله در مقام انسانی غافل شوید و بخواهید از طریق اسم و مظهر دیگری به ربّ العالمین توجه کنید، به هدایت حقیقی که قرب به سوی «الله» است، نرسیدهاید. بهعنوان مثال؛ ربّ گوسفند و ربّ گرگ که جنبة گوسفندی و گرگی آنها را تدبیر میفرماید، ربّ شما نیست، اگر به ربّ آنها اتصال پیدا کردید به مسیر هدایت انسانی نمیرسید، و لذا گمراه میشوید. حتّی اگر به ربّ ملائکه هم نظر کردید و در آن متوقف شدید ظرفیت حقیقی خود را به نحو جامع جواب ندادهاید. ولی «الله» که جامع جمیع اسماء است، ربِّ انسان است و درضمن ربّ العالمین هم هست، منتها برای هر موجودی از موجودات، اسمی از اسماء الهی، تدبیر امر آن موجود را به عهده دارد. حال چون انسان كامل، مظهر جامع جمیع اسماء الهی است، ربوبیت سایر موجودات را هم با اسم خاص مربوط به آن موجود بهعهده دارد، پس كل موجودات عالَم، زیر نظر حامل اسماء کل، یعنی حضرتحجّت(عج) است، که واسطة فیض است. چون کلّ اسماء به مقام انسان تعلیم داده شده، از طرفی «الله»، ربّ انسان است که مظهرِآن، انسان کامل است. پس اگر انسان بخواهد تحت تربیت «الله» قرار گیرد و تمام ابعادش تربیت شود، باید خود را تحت تربیت مظهر اسم جامع، یعنی مظهر اسمِ «الله» که انسان کامل است قرار دهد، آن ذات مقدسی كه ظرفیت پذیرش همه اسماء الهی را داشت و لذا همة اسماء را گرفته است.