کاملترین شرایط
سؤال: در عصر ظهور كه حق و باطل هر دو پر رنگ میشود آیا با ظهورِ حق، ارزش ایمان آوردن، بیشتر میشود یا كمتر؟
جواب: ارزش ایمانآوردن، بیشتر میشود چون انسانها باید در آن شرایط به عالیترین انتخابها دست بزنند و اساساً آنهایی که در جبههی حق قرار میگیرند حتماً ارادهای قوی داشتهاند که توانستهاند از ظلمات آخرالزمان با آنهمه جذابیت فاصله بگیرند و به مقابله برخیزند. باید همّت بالائی داشته باشند که آمدهاند افق عالیهی ظهور حضرت را درك كنند. در روایت داریم كه سورهی «قل هوالله احد» و شش آیهی اول سورهی حدید را خداوند برای آخرالزمان نازل كرد.(83) چون این آیات دارای عمق توحیدی فوق العادهای است و نشان میدهد در آخرالزمان فهم و درک بالایی در مؤمنین هست که آیات مذکور برای آنها نازل شده. در آن شرایط کسی نمیتواند مؤمن متوسط و سادهای باشد، چون جبههی سادهای نیست که او در آن قرار گیرد، دو جبههی پر رنگِ حق و باطل در صحنه است و معنی ندارد که کسی در عین داشتن عقیدهای باطل صورت ایمان به خود بگیرد. امروز اکثر مردم نمیدانند دشمنشان چه اندازه خطرناک و منحرف است، این امر با ظهور حضرت معلوم میشود. مگر زیبایی جهان به این نیست كه دروغ و نفاق معلوم شود؟ در حال حاضر گاهی انسانها متوجه نیستند چه چیزی را انتخاب میكنند وگرنه به انتخاب آن دست نمیزدند و اگر شرایط شفاف شود حق را انتخاب خواهند کرد. زیباترین شرایط برای جهان، شرایطی است كه حق و باطل روشن باشد و خداوند با ارسال رسولان و آوردن شریعت و پروراندن انسانهای معصوم خواسته است چنین جهانی به بشریت هدیه کند ولی انسانها آنطور که باید و شاید از آنچه خداوند برایشان فراهم کرد استفاده نکردند.
آخرالزمان؛ عالَمی گستردهتر
سؤال: در آخرالزمان که عالم و آدم به رشد نهایی خود میرسند رابطهی ظاهر عالَم با باطن آن چگونه است؟
جواب: ظاهر و باطن عالَم به هم نزدیك میشوند. نشئهی اصلی که در آن نشئه آنچه باطن است ظاهر میشود نشئهی قیامت است به طوری که ظاهر و باطن در آن نشئه یکی میگردد و باطن، همان ظاهر خواهد بود. برعکسِ دنیا که حقایق باطنی محجوب هستند و صورتهای دنیایی حجاب عالم غیب و معنویتاند ولی هرچه به قیامت نزدیکتر شویم زمینهی ظهور عالم غیب فراهمتر میشود. در آن زمانی که حضرت آدم(ع) ظهور کرد به همان اندازه عالم غیب امکان ظهور داشت که حضرت آدم(ع) آن را مینمایاندند ولی هر چقدر جلو میآیید امکان ظهورِ باطن، بیشتر میشود تا به حضرت محمد مصطفی(ص) میرسد که اوج نمایش سرّیترین ابعاد عالم غیب است. به این معنی باطن، ظاهر میشود و ظاهر و باطن به یکدیگر نزدیک میگردند تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) که باطنیترین بُعد هستی ظاهر میشود و دنیا از حالت دنیاییاش - که به حجاب بردن حقایق معنوی بود- به حالت قیامتی نزدیک میشود، تا آنجا که حتی ساکنان عالم قبر و برزخ امکان حضور در دنیا را پیدا میکنند و شمهای از قیامت - که در آن مردگان از قبرها بیرون میآیند- نمایان میگردد. اصل ظهور باطن مربوط به قیامت است و قرآن در وصف آن میفرماید: «تَطَّلِعُ عَلَی الْاَفْئِدَة»(84) افئده جمع فؤاد به معنی قلب و جنبهی باطنی انسان است. میفرماید آنچه در قلبها است طلوع میکند و ظاهر میشود و عملاً جنبههای غیبی انسانها، ظهور مییابد.
از ابتدای خلقت همین طور سنتِ ظهور باطن ادامه دارد تا در آخرالزمان و با ظهور حضرت صاحب الامر(عج) به اوج خود میرسد. به طوری که در اوج خفا، اوج ظهور محقق میشود. آخرالزمان چنین شرایطی است که اگر از جهت ظلمات، در جبههی اشقیاء هرگونه معنویتی مورد انکار قرار میگیرد و فرماندهی آن جبهه با دجّالی است که یک چشم دارد و فقط محسوسات را مینگرد، در جبههی سُعداء نیز فرماندهی با کسی است که حقیقت او در باطنیترین بُعد هستی جای دارد و از آن جایگاه ظهور کرده است. در چنین شرایطی که باطنها آشکار میشود منافق نمیتواند به نفاق خود ادامه دهد و باطنش آشکار میشود. به طور کلی شرایط طوری خواهدشد که جنبههایی از مخلوقات که عالم غیب و باطن را به حجاب میبرند ضعیف و جنبههای ظهور بواطنِ غیبی شدید میگردد و بر این اساس آخرالزمان را مرز بین دنیا و قیامت میدانند. اكثر مردم دنیا اگر بفهمند در آخرالزمان چه اتفاقاتی واقع میشود طالب آن هستند، مگر کافران. انسانهای مؤمن به حقایق معنوی آرزو میکنند كه آخرالزمان هر چه زودتر واقع شود تا در عالمی گستردهتر از عالمی که فعلاً در آن هستند زندگی کنند و جلوات حاکمیت حق در امور فردی و اجتماعی را درک نمایند.
راز سرعت بخشیدن به ظهور
سؤال: آیا میتوان گفت ظهور حضرت مهدی(عج)، به جهت اعمال و عقاید شیعیان عقب و جلو میافتد، اگر اینطور است چگونه ما میتوانیم در نزدیک شدن ظهور آن حضرت اقدام کنیم؟
جواب: بله؛ حضرت صاحب الامر(عج) برای شیخ مفید مینویسند: «وَ لَوْ اَنَّ اَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللهُ لِطاعَتِهِ عَلی اِجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقائِنا وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَكْرَهُهُ، وَ لا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ، وَاللهُ الْمُسْتَعان»(85) اگرشیعیان ما، که خداوند به طاعت خودش، موفقشان کند، قلبهایشان در وفای بر توجّه به ما و توجّه به عهد با ما همدل بود، برکتِ همراه با ملاقات ما، از آنها به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار همراه با حقِّ معرفت و صحیحبودن آن به سوی آنها میشتافت، پس ما را از آنها پوشیده نمیدارد مگر همان چیزهایی كه از آنها به ما میرسد كه ما آن كارها را دوست نداریم و چنین اعمالی را از شیعیانمان نمیپسندیم، و خدا مدد كننده است.
حضرت مهدی(عج) منتظر آمادگی ما میباشند، منتظر اینكه دلهای ما از پردهی غیب در آید. این نكتهی بسیار مهمی است که در عین حتمی بودن ظهور، زمان ظهور بستگی به شخصیت افراد جامعهی اسلامی دارد. همینطور که در عین حتمیبودن اجل مُسمّی، امکان تقدم و تأخر آن به اعمال ما بستگی دارد، هر اندازه انسانها به ورع نزدیک شوند و نظرها به آن امام معصوم معطوف گردد، امکان تسریع در ظهور بیشتر میشود. اگر سطح فرهنگ انتظار را پائین بیاوریم و انتظارِ خود را از باطنیترین بُعد هستی به چراغانی و شربت و شیرینی تقلیل دهیم، ظهور حضرت را عقب میاندازیم. با سطحی شدن انتظار عملاً از حضرت میخواهیم تشریف بیاورند و همین كارهایی را که ما میکنیم بپذیرند و این موجب میشود جلوی ظهور گرفته شود. حضرت صادق(ع) میفرمایند: قائم در میان کمتر از «فئه» خروج نخواهد کرد و فئه ده هزار کمتر نیست.(86) از آن طرف داریم كه یاران حضرت، سیصد و سیزده نفرند. به این معنی است که آن ده هزار نفر صاحب بیرق نیستند ولی سیصد و سیزده نفر صاحب بیرق و از تئوریسینهای آن مكتب میباشند که حرف حضرت صاحب الامر(عج) را میفهمند و تا زمینهی پرورش و نفوذ چنین افرادی فراهم نشود چگونه حضرت میتوانند در عالم مدیریت کنند؟ اگر ما نتوانیم زمانه را آماده كنیم كه عدهای از مردم زبان امام و زبان آن سیصد و سیزده نفر را بفهمند، امام باز منتظر میمانند. البته بحمدالله احساس میشود آن اندیشههای نورانی در حال شکلگیری است.
باید تلاش کرد از عمق فرهنگ انتظار کاسته نشود تا زبان امام(عج) بسته نگردد. سعی کنیم در کنار ارادت صادقانه و عواطف پاک، تفقّهِ در دین نیز به میان آید. زمانهای را كه امام میطلبند تشریح کنیم، همانطور که اگر روح اُموی و عباسی برای مردم به خوبی روشن میشد، حاکمیت امامان معصوم خیلی زودتر برپا میگشت به طوری که حضرت صادق(ع) در این رابطه میفرمایند: «كَانَ هَذَا الْأَمْرُ فِیَّ فَأَخَّرَهُ اللَّهُ وَ یَفْعَلُ بَعْدُ فِی ذُرِّیَّتِی مَا یَشَاء»(87) این امر یعنی ظهور دولت آل محمد را خداوند در من قرار داده بود، ولى آن را به تأخیر انداخت و بعد از من هر طور صلاح بداند، در بارهی ذریه ام عملى میسازد. یا حضرت امام باقر(ع) میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى كَانَ وَقَّتَ هَذَا الْأَمْرَ فِی السَّبْعِینَ فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَأَخَّرَهُ إِلَى أَرْبَعِینَ وَ مِائَةِ سَنَةٍ فَحَدَّثْنَاكُمْ فَأَذَعْتُمُ الْحَدِیثَ وَ كَشَفْتُمْ قِنَاعَ السِّتْرِ فَأَخَّرَهُ اللَّهُ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ وَقْتاً عِنْدَنَا وَ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ وَ قُلْتُ ذَلِكَ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ(ع) فَقَالَ قَدْ كَانَ ذَاك »(88) خداوند مدت ناراحتى را تا هفتاد سال قرار داده بود ولى چون امام حسین(ع) كشته شد، غضب الهى بر مردم روى زمین شدت یافت وآن مدت را تا سال صد و چهل به تأخیر انداخت. ما این مطلب را بشما گفتیم و شما این راز را آشكار نمودید، خداوند هم آن مدت را یعنی صد و چهل سال را هم به تأخیر انداخت. و دیگر وقتى براى آن تعیین نكرد. «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ» خداوند آنچه را بخواهد از میان میبرد و آنچه را بخواهد باقى میگذارد و اُمّ كتاب در نزد اوست.
انقلاب اسلامی كمك زیادی كرد تا جهتگیریها به سوی ظهور حضرت مهدی(عج) اصلاح شود و بر همین اساس حضرت امامخمینی(رض) فرمودند: «من امیدوارم كه این كشور با همین قدرت كه تا اینجا آمده است و با همین تعهد و با همین بیدارى، كه از اول قیام كرده است و تا اینجا رسانده است، باقى باشد این نهضت و این انقلاب و قیام، تا صاحب اصلى ان شاء اللَّه، بیاید. و ما و شما و ملت ما امانت را به او تسلیم كند»(89) این جمله را دست كم نگیرید. هیچ وقت آرزوی حكیمان الهی، آرزوی لغوی كه بیمصداق باشد نیست، آرزوی معنیدار است.
باید روی این موضوعات فكر كنیم كه اولاً: بهترین چیز و بهترین هدیهی خدا ظهور امام زمان(عج) است. ثانیاً: سرعت ظهور حضرت به همّت ما بستگی دارد و اینکه سعی کنیم جهت زندگی خود را در جهت ظهور حضرت تنظیم کنیم، در آن صورت اگر قبل از ظهور هم بمیریم به مقصد خود خواهیم رسید، اصل این است كه این ارتباط برقرار شود.