چگونگی رهایی از دجّال
«نه»گفتن به وضع موجود، وقتی ممكن است كه اولاً: جایگاه تاریخی وضع موجود را نسبت به ظهور باطنیترین بُعد هستی بشناسیم. ثانیاً: نسبت به جایگاه تاریخی وضع مطلوب، خود آگاهی كامل داشته باشیم و تحقق آن را با تمام وجود حس كنیم تا آن حدّ که به تعبیر امام صادق(ع): «كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِه»(45) مانند کسی باشیم که در جبههی حضرت قائم(عج) با آن حضرت بهسر میبرد. در این صورت است که گرفتار فریبهای دوران نخواهید شد. مگر جز این است كه دجّال غیب را پنهان میكند و ما را به ظواهر عالمِ محسوس مشغول مینماید؟ پس اگر کسی با حقایق غیبی آشنا باشد چگونه فریب پیشنهادهای یک بُعدی او را میخورد؟ و معنی شناخت امام زمان(عج) نهتنها به معنی توجه به حقایق غیبی بلکه به معنی شناخت باطنیترین ابعاد غیب میباشد و تنها از این طریق میتوان از تردستیهای دجّال رها شد و متوجه گشت دنیای موجود با همهی جذابیتهایش به اندازهی تریِ عطسهی بزی ارزش نخواهد داشت و این شروع مبارکی است که با شناخت وضع موجود و حجابی که نسبت به غیب پدید آورده کلید میخورد و تعجب میکنیم چگونه بعضیها ولایت کفر را به رسمیت میشناسند و از نظام وِلایی که ولایت الهی را محقق میکند گریزانند. نظام ولایی، نظامی است كه در آن نقش غیبِ عالم در همهی روابط و ارزشها غلبه دارد و همهی نظرها به غیب است، ابزارهای دنیا در حدی ارزش دارند كه حجاب عالم غیب نشوند و محبوب غایبِ ما را در غیب نگه ندارند.
با توجه به جنبهی ظلمانی جهان امروز وظیفهی ما است که تلاش کنیم ذات فرهنگِ به اصطلاح مدرن شناخته شود زیرا آن فرهنگ حجاب ظهور حضرت صاحب الامر(عج) است. این به آن معنی نیست که از فردا به ابزارهای دنیای مدرن پشت كنیم، اصلاً این کار در حال حاضر شدنی نیست، عمده آن است که متوجه باشیم فرهنگی که در باطنِ تكنیك غربی نهفته است فرهنگ انقطاع از عالم قدس و معنویت است و غیب عالم را در حجاب میبرد و بشر را از حضور در عالم غیب محروم میکند. اگر از این نکته غافل شویم به جای استفاده از تکنولوژی غربی، مسحور تكنیك میشویم و نظرهایمان از وضع مطلوب برداشته میشود. این یك قاعده است كه اگر انسان كفر را که حجاب حقیقت است نبیند، كفر او را اشغال میكند و این است معنی شناخت انحرافهای وضع موجود.
طلوع بصیرت
نور قرآن به جدّ ما را متوجه حجابهای دنیای مدرن میكند، قرآن آمده است كه به ما نشان بدهد كفر، حجاب حق و حقیقت است. مگر میشود كفر را نشناسید و به ایمان رجوع کنید؟ وقتی كفر شناخته شد و معلوم شد چگونه حجابِ حقیقت میشود و وقتی وضع مطلوب را درست تصور کردیم بصیرت واقعی طلوع میکند.
امام صادق(ع) میفرمایند: هرچه این امر، یعنی زمان غیبت، نزدیكتر شود، تقیّه شدیدتر میگردد. زیرا آن چنان حق در حجاب میرود كه شما نمیتوانید آن را اظهار کنید. تقیّه فقط این نیست كه برای حفظ جان خود و دیگران عقاید خود را اظهار نکنید بلکه اگر ملاحظه کردید جامعه حرفِ حق شما را نمیفهمد، باید از اظهار آن خودداری نمائید. حضرت در آن روایت میفرمایند هرچه به زمانِ غیبت نزدیكتر میشویم آن چنان غفلت از غیب برعالم حاكم میشود و کثرات همهی توجهها را به خود جلب میکند كه مؤمنین چارهای جز تقیّه ندارند. در این صورت بیشتر باید منتظر فرجی بود که به کمک آن چشم دل انسانها گشوده میشود و در همین رابطه حضرت صاحب الامر(عج) به محمد بن عثمان توصیه میفرمایند: «وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم »(46) برای تعجیل فرج، بسیار دعا كنید كه فرجِ شما در آن است. با توجه به این امر باید دعا کرد مردم متوجه عالَمی شوند که آن عالَم فقط با ظهور حضرت صاحب الامر(عج) محقق میشود.(47)
باید مردم توان فهم جایگاه امام را داشته باشند و بدانند مطلوب آنها چیزی است که بدون حاکمیت امام معصوم محقق نمیشود. این که فرمودند: فرج شما در این است که جهت تعجیل فرج، دعا کنید برای این است كه در فرج الهی شعوری پیدا میشود که مردم میتوانند امام را درک کنند و چون هم اکنون امام، حیّ و حاضرند باید بتوانیم از نور ولایت آن حضرت در دورهی غیبتشان در امر تعجیل فرج استفاده كنیم. چون حضرت هماکنون هستند و آمادهاند به زندگیها روشنی ببخشند تا شایستگی حضور در محضر امام برای جامعه حاصل شود و حضرت ظهور کنند و مردم بتوانند با باطنیترین بُعد هستی مرتبط شوند.
شرایط اُنس با عالَم غیب
در راستای فهم مقام امام میتوان به آینده امیدوار بود و شرایط طوری شده که اگر یک طرف ظلمات محض است، طرف دیگر خبر از طلوع نور میدهد. در حال حاضر زمانه تا حدّی زمینهی فهم ولایت فقیه را پیدا کرده به طوری که منكرین ولایت فقیه هم میفهمند ولایت فقیه یعنی چه و مجبور شدهاند در مورد آن فکر کنند چون موضوعی است که اندیشهی اندیشمندان را مخاطب خود قرار داده و نه سیاستمداران را.
در مورد موضوع مهدویت و ظهور امام زمان(عج) نیز موضوع از همین قرار است که اندیشهها را مخاطب خود قرار داده و بحث ظهورِ باطنیترین بُعد هستی جهت مدیریت جهان در میان است تا همهی ابعاد بشر به سوی کمال خود هدایت شوند. از تئوریسینهای تمدن جدید بپرسید كدام بُعد از ابعاد بشر را شما در این تمدن جواب میدهید؟ آیا اینها جز به ارضای امیال نفس اماره مثل شهوت و شكم و غضب پرداختهاند؟ وقتی یک مکتب اندیشهی انسانها را مورد خطاب قرار داد، آن مکتب صاحب آینده است. دیگر نباید گفت تعداد ما شیعیان كم است. این حرف، حرفِ منتظران امام زمان(عج) نیست. باید ملاحظه شود آیا سخن رقیب شما منطقی است یا نه؟ اگر 313 نفر انسان پیدا بشوند كه به واقع منطقشان را بتوانند با امام معصوم تطبیق بدهند و امام را بفهمند، امام ظهور میکند.
اگر روحِ زمانه، توان فهم جایگاه حضرت ولیّالله را داشته باشد و بتواند نظر به ابعاد غیبی عالم بکند، حضرت ظهور میكنند. ظهور امام مشروط به فهم و درك مقام امام است که در موطن غیب مستقر میباشد. وقتی اندیشهها طوری رشد کرد که آن حقیقتِ غیبی زمینهی ظهور پیدا کرد همهی عالم تسلیم ارادهی او هستند، همانطور که دست من تسلیم ارادهی نفس ناطقهی من میباشد. در این شرایط كم و زیادبودن افراد ملاك نیست، عمده چنین ظهوری است که همهی تاریخ منتظر آن بوده و در زمان پیامبر خدا(ص) و ائمه(ع) نیز محقق نشد. آن شرایط، عالیترین شرایط برای زمین و زندگی زمینی است. دیگر این سؤالات که چند سال حضرت بعد از ظهور زندهاند؟ سؤالی نیست که اندیشه را بپروراند.
مهم این است كه بفهمیم از طریق امام زمان(عج) عالم غیب ظهورِ خاصی در این جهان پیدا میکند که منجر به بلوغ همه چیز میشود. فهم چنین شرایطی همین حالا هم ما را در زمرهی حاضران در اردوگاه حضرت قرار میدهد. بعضی از سؤالها، سؤالهای كسی است كه میخواهد با قضیه ساده برخورد كند. حضرت امیرالمؤمنین(ع)میفرمایند: «لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ ذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ حَتَّى تَمْشِیَ الْمَرْأَةُ بَیْنَ الْعِرَاقِ وَ الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیْهَا إِلَّا عَلَى نَبَاتٍ وَ عَلَى رَأْسِهَا زَنْبِیلُهَا لَا یُهَیِّجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُه »(48) اگر قائم ظهور كند آسمان بارانش را بباراند و زمین گیاهش را برویاند و كینه و دشمنى از دل بندگان برود و گرگ و میش با هم آشتى كنند تا آنجا كه زنى از عراق به شام رود و جز بر روى گیاه گام ننهد و سبدش بر سرش باشد و درنده به او آزار نرساند و از آن نترسد.
این روایت شریف خبر از آن میدهد که مقام عالم، مقام صلح میشود. اما فرهنگ انتظار به مسئلهای بالاتر اشاره دارد که عبارت از شرایط تجلی حقایق غیب در پرتو وجود مقدس حضرت صاحب الامر(عج) است. مهم توجه و ارتباط با چنین شرایطی است، همینطور که اگر شما خدا را به واقع شناختید دیگر به مطلوب خود رسیدهاید و معنی نمیدهد بگوئید چند سال باید خدا را بشناسم. وقتی به آن شناخت دست یافتید به مطلوب خود رسیدهاید- چه امروز بمیرید، چه صد سال دیگر- در هر حال حق را در منظر خود دارید و حضرت حق همواره برای جان شما ظهور دارد. وقتی در پرتو نور امام معصوم(عج) جهان به بلوغ خود رسید بشریت به مطلوب خود خواهد رسید. دیگر نباید نگران باشد كه چند سال در آن شرایط با امام زندگی میكند؛ چون با ظهور ولایت تامّه، عالم از نظر وجودی، غرق نعمت میشود و منتظران وارد چنین عالَمی میگردند. همانطور که با بعثت پیامبر(ص) آنهایی که به دنبال دین بودند نجات پیدا كردند در حالیکه بقیه یا با دینِ تحریفشده یهودیت و مسیحیت زندگی میکردند و یا گرفتار ظلمات بیدینیِ جاهلیت بودند. اسلام كه آمد همه چیز برای آنهایی که به دنبال دین بودند روشن شد، دیگر فرق نمیکرد یك ماه مسلمان باشند و بمیرند یا یک قرن. حضرت صاحب الامر(عج) که ظهور کنند باطنیترین حقیقت غیبی هستی ظهور کرده و بشریت به همه چیز رسیده، در آن حالت بَعد و بَعد مطرح نیست تا سؤال شود پایان آن ماجرا چه موقعی است.
هر كه او ماهی نباشد، جوید او پایان آب
هر كه او ماهی بود كی فكرت پایان كند
همه در عالَم اُنس با آن نور قرار میگیرند، زمانِ دنیایی و زمان فنا به آخر میرسد و زمان دیگری که زمان بقاء است و بَعد و بَعد در آن مطرح نیست شروع میشود. آن کس که این را بفهمد و منتظر چنین شرایطی باشد عملاً دل خود را به آن عالَم برده و در آن شرایط زندگی میکند و اگر با چنین عالَمی بمیرد همانند کسی است که با حضرت صاحب الامر(عج) زندگی کرده است. عمده مطلب معرفتِ حضوری به آن شرایطی است که حضرت ظهور میکنند و باطنیترین بُعد هستی به صحنه میآید. حال از خود بپرسید آیا امام نازل میشوند در حدّ مردم، یا مردم صعود میکنند در حدّی که منور به تجلی نور امام میگردند؟ برای جواب به این سؤال خوب است بحثی که گذشت را با دقت بیشتری بازخوانی کنیم تا بتوانیم موضوع را ادامه دهیم.