تمامیت جبههی سُعداء و اشقیاء
با ظهور آخرین ولیّ خدا كه تامّ الولایه است، همهی ابعاد ولایت و همهی ابعاد باطنِ نبوت در جمال پرجلال حضرت مهدی(عج) ظاهر میشود و زمانه به انتهای کمال خود میرسد و از این جهت آخرالزمان به تمام معنی واقع میگردد. چون آخرالزمان یك شروع و یك انتها دارد. شروعش با آخرین پیامبر(ص) و انتهایش با آخرین ولیّ واقع میشود تا همهی آنچه غایب است و امکان ظهور دارد در دنیا ظاهر شود. از آن به بعد دنیا، دنیایی است که جنبهی غیبی آن بر جنبهی مادی آن غلبه دارد و دروازههای قیامت بر روی بشر گشوده میشود، به همین جهت ظهور حضرت یکی از «اِشْراطُ السّاعة» یعنی شرایط تحقق قیامت است و همانطور که در قیامت کفار از مؤمنین جدا میشوند و ندا میآید: «وَ امْتازُوا الْیَومَ اَیُّهَا الْمُجرِمونَ»(26) ای مجرمان از مؤمنان جدا شوید.(27) در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) تا حدّی عالم به صورتی که آیه ترسیم میکند در میآید و اشقیاء بهطور كلی در یك طرف و اصفیاء و سعداء در طرف دیگر و در جبههی دیگری هستند و امکان ادامهی زندگی منافقانه از بین میرود. امام صادق(ع) میفرمایند: امیرالمؤمنین(ع) در جنگ، همهی کسانی را که در مقابلشان بودند به قتل نمیرساندند. راوی از امام میپرسد: نمیتوانستند؟ میفرمایند: میتوانستند. میگوید پس چرا نمیكشتند؟ میفرمایند: چون گنجهای پنهان آشكار نشده بود. یعنی در باطن و صُلب این افرادی كه مقابل امام بودند، آدمهای خوبی بودند که هنوز متولد نشده بودند همچنان که همهی آدمهای شقی هم ظاهر نشده بودند. میفرمایند: فرزندم مهدی است كه نه توبه میپذیرد و نه رَحْم میكند. چون كسی كه در مقام امام زمان(عج) است تماماً در كفر به سر میبرد و به فرمایش امام صادق(ع) همهی گنجها ظاهر شده و سُعداء در یك طرف و اشقیاء در طرف دیگر قرار میگیرند.(28) حضرت باقر(ع) میفرمایند: آنکه منتظرش هستید ظاهر نمیشود مگر پس از آنکه از همه مأیوس شوید و آنکه منتظرش هستید ظاهر نمیشود تا آنکه شقی در شقاوتش و سعید در سعادتش تثبیت گردد. «وَ لَا یَكُونُ الَّذِی تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْنَاقَكُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا هَیْهَاتَ وَ لَا یَكُونُ الَّذِی تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْنَاقَكُمْ حَتَّى تُمَیَّزُوا وَ لَا یَكُونُ الَّذِی تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْنَاقَكُمْ حَتَّى تُغَرْبَلُوا وَ لَا یَكُونُ الَّذِی تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْنَاقَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاسٍ وَ لَا یَكُونُ الَّذِی تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْنَاقَكُمْ حَتَّى یَشْقَى مَنْ شَقِیَ وَ یَسْعَدَ مَنْ سَعِد».(29) آنچه گردنهاى خود را به سویش مى كشید و منتظر آن هستید واقع نخواهد شد تا اینكه پاكسازى شوید و آنچه گردنهاى خویش را به سوى آن مى كشید واقع نمى گردد تا اینكه باز شناخته و از یك دیگر جدا شوید و آنچه گردن هاى خود را به سویش مى كشید واقع نخواهد شد تا اینكه غربال شوید و آنچه گردنهاى خویش را به جانب آن مى كشید واقع نخواهد شد مگر پس از نومیدى و آنچه به جانبش گردنهاى خود را مى كشید واقع نخواهد شد تا كسى كه اهل شقى است به شقاوت و آنكه اهل سعادت است به سعادت رسد.
زمان به انتها میرسد
با توجه به اینکه ولایت، باطن نبوت است و با ظهور آخرین نبی، آخر الزمان شروع میشود، با ظهور آخرین ولیّ و ظهور تامّ ولایت، حجابی مثل «زمان فانی» که مانع ظهور کامل حقایق است از صحنه خارج میشود(30) و مخلوقات از آن جهت كه حجاب حقاند در میان نخواهند ماند و جنبهی خلقیِ عالَم به جنبهی ملكوتی عالَم تبدیل میشود، چون شرایط ظهورِ باطنیترین غیبها در میان است شرایطی که تا تحقق قیامت یک قدم بیشتر فاصله ندارد، قیامتی که قرآن در وصف آن میفرماید: «وَالْاَمرُ یَومَئذٍ لِلّه»(31) در آن روز همهچیز در قبضهی خداوند است و حق بهکلی ظاهر گردد و هر گونه حجابی مرتفع شود. آخرالزمان دروازهی ورود به چنین شرایطی است و به همین جهت به شرایطی که در قیامت واقع میشود بسیار نزدیک است. در قیامت زمانِ گذشته و آینده به صورتی که در دنیا هست موجود نیست، آنجا «یَوْمَ التَّلاق»(32) است و گذشته و آینده در آن جمع میشوند، آخرالزمان هم تا حدّی از چنین شرایطی برخوردار است. هر اندازه زمانه از دنیا و ظلمت آن فاصله بگیرد، زمان رقیقتر میشود و گذران که خاصیت زمان است جای خود را به ثبات و بقاء میدهد، عالَم تا حدّی شبیه قلب عرفا میگردد که فوق گذشته و آینده، در «حال» مستقر است. صورت کامل چنین قلبی؛ قلب نبی اکرم(ص) است که حضرت در توصیف آن فرمودند: «اَلْاَنَ قِیامَتِی قَائِم»(33) هم اکنون قیامت من قائم است.
با ظهور حضرت مهدی(عج) آنقدر عالَم شبیه قیامت میشود که حضرت با هر قومی با کتاب خودِ آن قوم صحبت میکند همچنان که قرآن در وصف قیامت میفرماید: «یَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ كِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَئِكَ یَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً»(34) قیامت روزى است كه هر گروهى را با امامشان فرا مى خوانیم پس هر كس كارنامه اش را به یمین او دهند آنان كارنامه خود را مى خوانند و به قدر نخك هسته خرمایى به آنها ستم نمى شود. تا این حدّ حق و باطل از هم متمایز میشود.
حالت غیبی آخرالزمان، مقدمهی انتقال به عالَم غیب قیامت
خداوند در وصف امام زمان(عج) مطابق لوح حضرت زهرا(س) میفرماید: «عَلَیْهِ كَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِیسَى وَ صَبْرُ أَیُّوبَ سَیِّدُ أَوْلِیَائِی »(35) او دارای كمال موسی و درخشش عیسی و صبر ایوب و سرور اولیاء من میباشد. ملاحظه میفرمائید که تمام کمالات معنوی پیامبران خدا در امام مهدی(ع) ظاهر میشود. همچنان که خود حضرت چون ظهور کنند میفرمایند:
«یَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى آدَمَ وَ شَیْثٍ فَهَا أَنَا ذَا آدَمُ وَ شَیْثٌ أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى نُوحٍ وَ وَلَدِهِ سَامٍ فَهَا أَنَا ذَا نُوحٌ وَ سَامٌ أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ فَهَا أَنَا ذَا إِبْرَاهِیمُ وَ إِسْمَاعِیلُ أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى مُوسَى وَ یُوشَعَ فَهَا أَنَا ذَا مُوسَى وَ یُوشَعُ أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى عِیسَى وَ شَمْعُونَ فَهَا أَنَا ذَا عِیسَى وَ شَمْعُونُ أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى مُحَمَّدٍ وَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ«صَلَوَاتُاللَّهِعَلَیْهِمَا» فَهَا أَنَا ذَا مُحَمَّدٌ(ص) وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ».(36)
ألا اى اهل عالم! هركس میخواهد آدم و شیث را ببیند بداند كه من همان آدم و شیث هستم، هركس میخواهد نوح و پسرش سام را ببیند بداند كه من همان نوح و سام میباشم، هركس میخواهد ابراهیم و اسماعیل را ببیند بداند كه من همان ابراهیم و اسماعیل هستم، هركس میخواهد موسى و یوشع را ببیند بداند كه من همان موسى و یوشع هستم، هركس میخواهد عیسى و شمعون را ببیند بداند كه من همان عیسى و شمعون هستم، هركس میخواهد محمّد(ص) و امیرالمؤمنین(ع) را ببیند بداند كه من همان محمّد و على هستم .
با دقت در این دو روایت متوجه میشویم همهی ابعاد معنوی و غیبیِ عالم که در هر پیامبری به صورت مجزا هست، همه به شکل جامع و یک جا در آخرالزمان در جمال حضرت مهدی(عج) ظاهر میشود. حضرت ظرفیت ظهور همهی کمالات را به تنهایی دارند تا زمینهی انتقال دنیا به نشئهی قیامت فراهم شود، نشئهای که به جهت یومالحشربودن، ظرفیت جمعِ همهی کمالات و همهی انسانها را یک جا دارد. لذا نباید در مورد خصوصیات آخرالزمان از این موضوع غفلت کرد وگرنه طوری آن را تصور نمیکنیم که بتوان روایات مربوط به آخرالزمان را تصدیق نمود.